والله اگر دو هزار سال پیش خلقالله برای دیدن عجایب رو به آسمان میکردند و پهلوی بغلدستیشان را با سقلمه سوراخ میکردند که داداش «بِنگر عجایب سما را»؛ الآن دوره و زمانه پشترو شده و با رویت سکانسهای ابر مشعشع و سوفسطایی در صدا و سیما باید گفت: بنگر عجایب سیما را!
هر چند رسانه میلی در خلق سکانسهای بدیع و ماندگار بهویژه در ژانر نوپدید سانسور، ید طولانی دارد ولی خداوکیلی آبتنی با کت و شلوار در استخر و جکوزی نوبر است؟! یعنی بعد از پخش زنده و مستقیم مراسم قرعهکشی جام جهانی که با رایزنیهای سردار آزمون و همکاری مجدانه سرکار خانم ماریا کوماندنایا در پوشیدن لباسهای مجلسی سنگین، ملت در حال آشتی با رسانه ملی بودند که عزیزان در سریال لیسانسهها با نمایش سکانش آبتنی با کت و شلوار در آب، مرزهای خلاقیت و نو آوری را کیلومترها جابجا کردند و افقهای جدیدی در بازارچه سرپوشیده صدا و سیما خلق کردند!
البته ما در مملکت رخدادهای عجیب و غریب کم نداریم. مثلاً وقتی چند سال قبل جکت نفتی 1850 تنی چند صد میلیون دلاری به درون آب دریا سقوط کرد و برای همیشه به گنجینه اعماق خلیجفارس پیوست و مهمان ناخوانده آبزیان پهنه آبی جنوب کشورمان شد، همه رویشان را بر گردانند و سوت زنان دریا را به سمت ساحل ترک کردند! انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است. تازه کلی هم ذوق کردیم که در این حادثه به کسی آسیب نرسید! به قول عمو سیفی «جکت پیدا می شه ولی دوست خوب پیدا نمی شه!» حالا گمشدن دکل نفتی، پرداخت سود 89 درصدی یکی از موسسات به سپردهگذاران، استعفای دستهجمعی هیئت رسیدگی به تخلفات ثامنالحجج، فرار یکی از متهمان 500 میلیاردی صندوق ذخیره با هواپیما (البته با ظاهر شیک و مجلسی و در ردیف VIP) و ... که جای خود دارد!
آخرین شاهکار و شگفتانه در عرصه پوشاک نیز هنرنمایی دوستان در مسابقات آسیایی کبدی در گرگان بود که «سامپراچ فوچو» مربی مرد تایلندی را با روسری به سالن محل برگزاری مسابقات بانوان فرستادند و بعد هم خبرنگاران و عکاسان به روسری این بنده خدا پیله کردند و داستان بیخ پیدا کرد. تا جایی عمو سیفی (سرایدار مفخم مدرسه ما) در پیام توئیتری خطاب به مربی تایلندی نوشت: «فوچوی عزیز... بگذار به حجابت پیله کنند؛ فردا این تویی که پروانه میشوی!» جالبتر اینکه پسازاین ماجرا دستاندرکاران ورزش کبدی مملکت به جای پرداختن به اصل ماجرا و پذیرش اشتباه، به لطایفالحیل متوسل شدند تا اصل داستان را با ماست بدون پالم و کمچرب لاپوشانی کنند. از لعنت فرستادن بر «توماس گلن» مبدع فتو شاپ و لرزاندن تن «جان استروگنوف مخترع دوربین عکاسی» در گور گرفته تا اظهار نظرات سوفسطایی نظیر تلاش یک عکاس در دادن روسری به مربی تایلند و زیر سوال بردن مسابقات، داشتن مجوز از سوی وزارت ورزش، ابتکار مربی تایلند، حضور چندثانیهای در سالن و ...! فقط کم مانده بود اعلام کنند این مربی اصلاً مرد نبود و مدارکش هم موجود است! به قول شاعر «دیدم بسی عجایب چون تو عجب ندیدم» مرد حسابی بهجای اینهمه صغری کبری چیدن و آسمان ریسمان بافتن یک کلام واقعیت را میگفتید و خلاص... به قول شاعر «این روسری تا از خر شیطان پیاده شود/ هزار رنگ میشوم/ و من / خجالت خود را گردن کوررنگی چشمهای تو میاندازم!» روزگارتان انوشه...
وحید حاجسعیدی