آن‌قدر به لرها جفا شده؛ آن‌قدر بد گفته‌اند که یک روشنفکر نمی‌تواند از این فرهنگ غنی بی لکنت حرف بزند.
چند وقت پیش سینا سرلک را تلویزیون آورده بود و ابا داشت بگوید لر هستم. لرها مرزبان ایران بودند. مردمی که به گفته باستان شناسان پدر آدمی جدید بودند در دره‌ای که چهل هزار سال قدمت دارد. خایدالو یا خرم‌آباد اکنون حزین و گرفتار در بی‌توجهی، میراث بزرگ‌ترین تمدن بشر بود.
چه بر سر این مردم آمده که خود نیز شرمسار از تبار خویش‌اند. خود را دیگر لر تبار نمی‌دانند. زمانی که جهان درگیر زندگی بدوی بشر بود، لرستان مفرغ را ساخت و اسب را رام کرد و تجارت از مصر تا شرق دور تا مرزهای روم. نه سکندر توانست آوازش را از آن بگیرد و نه قوم‌گرایی تازیان توانست زبانش را بستاند.
این قوم شیعه بودند و عزای حسین ع را به شیوه‌ای که برای غم از دست دادن بزرگ تبارشان برپا کردند. در حمله مغول ایستادند و تیمور جهانگشا به آن‌ها رخنه نکرد. تنها زمامدارشان کریم‌خان بود که خود را شاه نداست و آن‌چنان دادگر بود که مردم کرمان برای فرزندش هزاران چشم دادند. قجر حاکم فرستاد که شهری در این دیار نماند که گناه نکرده لطفعلی‌خان زند بر گردن لرها از شرق همدان تا کرانه خلیج‌فارس بود.
بر این مردم اهل مدارا و زندگی و گذشت چه رفت؟ سرزمین آب و نفت در اختیارشان بود وامانت بردار نبودند. پاسبان مرزها شدند. در مشروطه زنی چون بی‌بی مریم اگر نبود، مشروطه‌ای نبود و اگر بهبهانی شهید نبود. نشریانشان برپا بود. مشروطه به رضاخان رسید و علیمردان را به دار کشیدند. قاتل فرستادند. وصیت‌نامه علیرضا خان بیرانوند را بخوانید که چه درد دلی دارد با مترقیان با آن وصیت‌نامه‌اش که اولش از ویکتور هوگو می‌گوید. با بقیه سران در پای فلک‌الافلاک اعدام کردند؛ اما این قوم بزرگ؛ ایران را نفروختند و به بیگانه تن ندادند. قوای روس تا قزوین عقب راندند. ریسعلی دلواری دادند. بسیار غم‌دیده است. لرتباران وقتی فتح کردند؛ آباد کردند. اصفهان را ببینید. شیراز را.
وقتی به تاریخ قم برمی‌گردیم آن میرزای قمی که علما به زیارتش می‌روند می‌بینی اهل همین ازنا است. شش میلیون لر و بختیاری را کوچ دادند؛ اما ایران هرگاه رنجور شد؛ بر دلیری آن‌ها ایستاد.
چه کسی تلافی کرد. وقتی‌که نفت ملی شد، نوازنده بزرگ علیرضا حسین‌خانی سرخوش خواند که نفت‌فروش نداریم. مصدقی ماند این ملت. وقتی که آیت اله بروجردی را به ایران داد، شیعه در جهان جان گرفت. این انقلاب هم با آن‌ها آغاز شد. چه کسی چون 15 خرداد و 19 دی و قیام تبریز و ورامین به تاریخ ضد استبدادی این دیار پرداخت؟ هیچ‌کس؛ اما بخوانید. آیندگان بخوانند. آن‌ها که بعدها میراث انقلاب را از آن خود کردند اولین شعله ضد استبداد بعد از کودتای 28 مرداد و خفقان را لرها فروزان کردند. این انقلاب به آن‌ها مدیون است. آنجا که هیچ نیرویی نمی‌رفت رفتند. مسیح کردستان شدند. هزاران شهید دادند. هرچند تکه‌تکه‌اش کردند. ایلام را جدا کردند. بختیاران را. لک زبان را. تحقیر و کوچک کردن توأمان بعدها آن‌چنان این تحقیر ادامه یافت که بهترین جوانانشان به انتحار رسیدند؛ اما بماند در تاریخ که این انقلاب هم مدیون همین مردم بی توقعی بود که حتی در نماز جمعه و عشای ربانی و این‌همه تریبون انقلابی؛ نام آن‌ها را نمی‌برید. لرها اهل گذشتند. شما اهل چه هستید؟
 
...از جاپلق (ازنا) نوشتند ما صد هزار نفریم مهیای دستور شماییم، از لرستان نوشتند طایفه‌های با کفن حاضریم مردم بیدارند.
یک مملکت بیدار، عقب‌افتاده است؟
صحیفه‌ی امام جلد یک صفحه 120
به تاریخ 11 آذر 1341 سخنرانی امام در مسجد اعظم قم
 




   علی صارمیان- نویسنده