یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

کودکان گاه براي جریحه‌دار نکردن احساسات ديگران، پنهان کردن احساسات يا واکنش‌های خود، فرار از تنبيه و دريافت پاداش و توجه، دروغ می‌گویند.
نکته اینجاست که واقعيت و تخيل در زندگي کودکان زير 5 سال در هم تنيده است و کودک ممکن است هر آن چه را به ذهنش می‌رسد بر زبان آورد. به اين نوع دروغ، «دروغ سیاه‌وسفید» می‌گوییم.
در بيشتر موارد چنين گفته‌هایی بسيار اغراق‌آمیز و غيرواقعي است مثلاً پسربچه سه‌ساله‌ای با هيجان به مادرش می‌گوید: «من ديروز يک غول ديدم!» در واقع دروغ بیان‌کننده حقايق مربوط به اميدها و دلهره‌ها و آشکارکننده آن چيزي است که فرد می‌خواهد باشد.
والدين از طريق اطلاعاتي که از گفته‌های دروغين کودک کسب می‌کنند، می‌توانند به کودک کمک کنند تا واقعيت را از افکار پوچ و خيالي تشخيص دهد.
وقتي بچه‌ای می‌گوید که براي عيد يک فيل زنده به‌عنوان هديه سال نو دريافت کرده است، بايد گفت که او دوست دارد يک فيل داشته باشد و نبايد او را بابت گفتن اين جمله سرزنش کرد.
گاهي کودک دروغ می‌گوید، زيرا اجازه ندارد حقيقت را بگويد. به‌عنوان مثال وقتي به مادرش می‌گوید که از برادرش متنفر است، تنبيه می‌شود؛ اما اگر بلافاصله حرفش را پس بگيرد، والدين، او را بابت انکار احساسش مورد تشويق قرار می‌دهند با اين تجربه کودک نتيجه می‌گیرد که انسان به دليل گفتن حقيقت تنبيه می‌شود.
گاهي هم والدين، کودک را به دروغ‌گویی تشويق می‌کنند. به اين صورت که کودک مجبور می‌شود به‌منظور دفاع از خود دروغ بگويد. کودکان از این‌که والدين از آن‌ها پرس‌وجو کنند، بيزارند به‌خصوص وقتي گمان کنند والدين از قبل پاسخ‌ها را می‌دانند.
کودکان همچنين از سؤال‌های غافلگیرکننده بدشان می‌آید سوالاتي که وادارشان می‌کند دروغ بگويند، حقيقت را پنهان کنند و خجالت بکشند.
 
الگو گیری از والدين
نبايد از نقش والدين و الگوهايي که در اختيار کودک قرار می‌گیرد، در گرايش کودک به دروغ‌گویی غافل شد. چنان که گاهي والدين خودشان به‌وضوح دروغ می‌گویند اما ناديده گرفتن حقيقت از سوي کودک را برنمی‌تابند. در صورتي که چنين انتظاري بی‌جاست.
گاهي کودک به علت نداشتن تمرکز و توجه به محيط پيرامون، مسائل را پس‌وپیش يا به‌اشتباه روايت می‌کند و والدين بنا را بر دروغ‌گویی کودک می‌گذارند. کودکان اغلب تمايلي به دروغ‌گویی ندارند اما وقتي به حساسيت و نقطه‌ضعف والدين پي می‌برند، به دروغ‌گویی رو می‌آورند تا جلب‌توجه کنند. به‌عنوان‌مثال چون کودک می‌داند که مادر نسبت به‌سلامت او حساس است، به‌دروغ از دل درد شکايت می‌کند.
دروغ‌گویی در کودکان باهوش، ريسک طلب، هيجان خواه تنوع‌طلب و اجتماعي بيشتر مشاهده می‌شود و کودکان کمرو و خجالتي، بیش‌فعال و عقب‌مانده کمتر دروغ می‌گویند
راهکارها
يکي از بهترين راه‌های پيشگيري از دروغ‌گویی در کودکان اين است که او را وادار نکنيم براي دفاع از خود دروغ بگويد. بهتر است اگر نسبت به دروغ‌گویی وي مطمئن هستيم، بدون اشاره مستقيم و استفاده از واژه دروغ‌گویی او را متوجه کار اشتباهش کنيم.
گاهي والدين خودشان انگ دروغ‌گو بودن به کودک می‌زنند، والديني که دائم گفته‌های کودک را انکار می‌کنند، به‌طور غيرمستقيم به او می‌گویند که دروغ می‌گوید. يا وقتي کودک دروغ آشکار می‌گوید به‌شدت عصباني می‌شوند و او را سرزنش می‌کنند.
بهتر است والدين خط‌مشی مشخصي در برابر دروغ‌گویی کودک داشته باشند. بدون سؤال‌پیچ کردن يا بازجويي از کودک طي چند سؤال و جواب کوتاه سعي کنند واقعيت يا بخشي از آن را از زبان کودک بشنوند، موضوع را بزرگ و مهم جلوه ندهند و با قاطعيت اما واضح و شفاف درباره موضوع با کودک صحبت کنند.
کودک بايد طي گفت‌وگو احساس کند راست‌گویی به وي کمک می‌کند يا در پايان گفت‌وگو به اين نتيجه برسد. بايد آگاهانه شرايطي را براي کودک ايجاد کنيم که دروغ نگويد و اگر دروغ می‌گوید نه با واکنش احساسي و هيجاني بلکه به‌صورت منطقي به او بفهمانيم که نيازي به دروغ‌گویی نيست.
 
ریشه‌یابی علت دروغ‌گویی
استفاده از واژه‌های «الکي»، «شوخي» و يا «دروغ» نبايد در خانواده رواج داشته باشد و کودک بايد بداند دروغ در هر شکلي ناپسند است.
بهتر است ريشه دروغ‌گویی کودک را دريابيم، بهتر است به‌جای در نظر گرفتن تنبيه يا تهديد کودک تلاش کنيم به موضوع از ديد کودک بنگريم تا دريابيم کودک از دروغ‌گویی چه نفعي می‌برد و به دنبال چيست سپس به او نزديک شويم همچنين هرگز انگ دروغ‌گو بودن به کودک نزنيم.
بهتر است به تخيلات کودک احترام بگذاريم و او را بابت حرف زدن درباره موضوعاتي مثل غول و فرشته و حيوانات عجیب‌وغریب سرزنش نکنيم.
گاهي والدين از دروغ‌گویی مقابل کودک اجتناب می‌کنند اما در عوض پنهان‌کاری را به او ياد می‌دهند.
پنهان‌کاری هم‌شکل ديگري از دروغ است و در طول زمان کودک ياد می‌گیرد که چه طور حرف بزند تا متهم به دروغ‌گویی نشود. همچنين کاهش اعتمادبه‌نفس در کودک با تمايل به دروغ‌گویی در ارتباط است و بچه‌هایی که عزت‌نفس پايين دارند به «خودياري کاذب» يا به عبارتي به اغراق در بيان توانایی‌ها و حوزه اختيارات خود روی می‌آورند تا آن خلأ را جبران کنند.
اگر دروغ‌گویی تا 7 سالگي درمان نشود هم‌زمان با رشد کودک شاخه و برگ بيشتري پيدا می‌کند و درمان آن دشوارتر می‌شود.
يک دانش‌آموز دبيرستاني ناخواسته دروغ نمی‌گوید بلکه باظرافت و زيرکي واقعيت را طور ديگري جلوه می‌دهد.
اغلب اين دانش آموزان براي فرار از تنبيه يا دريافت پاداش دروغ می‌گویند. اين امر حاکي از آن است که شالوده رفتار اخلاقي در دوران کودکي آن‌ها به‌درستی پی‌ریزی نشده است و حالا در دوران بزرگ‌سالی براي رسيدن به اهداف خاص دروغ می‌گویند.
در اين سنين فشارهاي والدين موقعيت را بدتر می‌کند و راهي جز دروغ‌گویی برايشان باقي نمی‌ماند.

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا