یکی از آسیب‌های جدی که جامعه ما را تهدید می‌کند گسترش روزافزون کودکان خیابانی است که به دلایل متفاوت بخشی یا همه اوقات خود را در خیابان‌ها سپری و عمدتاً از طریق تکدی گری، بزهکاری و شغل‌های کاذب و فصلی امرارمعاش می‌کنند.
 گرچه آمار دقیقی از تعداد این کودکان در لرستان در دسترس نیست، اما آماری که بر اساس جمع‌آوری بخشی از این کودکان تهیه‌شده نشانگر عمق این فاجعه در آینده‌ای نزدیک است که صرف‌نظر از مشکلات و مسائلی که در حال حاضر به وجود آورده، پیامدهای ناگواری همچون کودک‌آزاری را نیز به دنبال داشته است.
در ایران این پدیده از نزدیک به یک قرن پیش با رشد بی‌رویه روند شهرنشینی و دگرگونی‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به روز نموده و رفته‌رفته با افزایش جمیعت از فرم طبیعی و استاندارد خارج‌شده و نمود عینی یافته است.
کودکان کار در خرم‌آباد بیشتر در مناطق حاشیه‌نشینی چون فلک الدین، پشت بازار، پشته حسین‌آباد و اسدآبادی ساکن هستند که بسیاری از آن‌ها به خاطر مهاجرت‌های بی‌رویه به شهر و فقرمالی به این پدیده دچار شده‌اند.
پدیده کودکان خیابانی نیز گرچه در نگاه اول متأثر از مشکلات تربیتی و اقتصادی درون خانواده‌ها به نظر می‌رسد، چنانچه با ژرف‌نگری بررسی شود به خوبی می‌توان تأثیر تحولات سریع اقتصادی و اجتماعی نظام و ناهمگونی آن را با بافت فرهنگی جامعه در آن دید.
کودکان خیابانی معمولاً به کودکان زیر 18 ساله‌ای گفته می‌شود که در خیابان‌های به طریق‌های گوناگون مشغول زندگی هستند که طبق آمار پیمان جهانی حقوق کودک تعداد این کودکان در جهان‌بین 120 تا 150 میلیون در جهان تخمین زده شده است. این کودکان از طریق گدایی، بزهکاری و اشتغال به شغل‌های کاذب به زندگی ادامه می‌دهند و بسیاری از آنان نیز بی‌سرپناه محسوب می‌شوند.
این کودکان حاصل ازدواج‌های غیر صحیح، فقر و تنگدستی هستند که مشکل امرارمعاش و نبود امکان دسترسی به مشاغل ثابت کودکان خیابانی و بیش از بیش در معرض استثمار شدن و نهایتاً درگیر شدن در فعالیت‌ها و موقعیت‌های خطرناک و غیرقانونی قرار می‌دهد که بهره‌برداری‌های جنسی و نیز اعتیاد به مواد مخدر به‌منظور ایجاد وابستگی هر چه بیشتر به گروه‌های قاچاق مواد مخدر از آن جمله است.
پیامدهای این وابستگی‌ها ابتلا به بیماری‌های جنسی به‌خصوص بیماری ایدز و قرار گرفتن در معرض ويروس HIV است، شایان‌ذکر است که معمولاً 15 درصد کسانی که در معرض این ویروس قرار می‌گیرند به بیماری ایدز مبتلا هستند و استفاده از مواد تزریقی نیز در کنار سایر مواد مخدر نه‌فقط آن‌ها را به اعتیاد مبتلا می‌سازد بله احتمال آلودگی آن‌ها را به سایر بیماری‌های مسری بیشتر می‌کند.
یادگیری فرهنگ خشن خیابانی از ویژگی‌های رفتاری و اخلاقی کودکان خیابانی است که باعث می‌شود به دلیل نقصان در فرآیند جامعه‌پذیری و فرهنگ پذیری نمی‌توانند رفتاری همسان گروه‌های سنی خود داشته باشند، قطعاً کودکانی که در محیط خانوادگی ناسالم و بیمار رشد می‌کنند و بیشتر وقت خود را در میان افراد بزهکار و مجرم می‌گذرانند نمی‌توانند از تربیت صحیحی برخوردار شوند و بالطبع در ایجاد ارتباط اجتماعی مناسب با دیگران ناتوان‌اند.
برخی از این کودکان که عمدتاً منبع درآمد خانواده هستند ممکن است در دام قاچاقچیان و خلاف‌کاران مورد سوءاستفاده‌های جنسی قرار گیرند، درواقع گذراندن زندگی و امرار معاش راهی جز پیوستن به گروه‌های قاچاق مخدر پیش روی این کودکان قرار نمی‌دهد. این کودکان در همان اوایل شروع کار در دام این گروه‌ها، مورد آموزش برای حمل و توزیع مواد مخدر قرار، تکدی گری، سرقت، کیف‌قاپی و جیب‌بری، بهره‌کشی و سوءاستفاده جنسی، فروش کودکان برای تجارت اعضای بدن، به‌کارگیری در اماکن فساد و قمارخانه‌ها و دست‌فروشی قرار حق گیرند.
از عوامل مؤثر در گسترش پدیده کودکان خیابانی، می‌توان بدرفتاری پدر و مادر، مهاجرت‌های بی‌رویه از روستاها به سمت شهرها که باعث سرگردانی روحی و معنوی اطفال در محیط‌های بزرگ و نامأنوس می‌شود، افزایش سرسام‌آور هزینه‌های زندگی خانواده‌ها در مرکز شهرهای بزرگ و برآورده نشدن نیازهای اولیه مثل غذا، پوشاک و مسکن، کمبود فرصت‌های شغلی و روی آوردن کودکان به شغل‌های کاذب نظیر واکس زنی، سیگارفروشی، دست‌فروشی و پاک کردن شیشه اتومبیل‌ها در سر چهارراه‌ها و نبود امنیت و احساس آرامش و وجود اختلافات خانوادگی از دلایل این هنجار اجتماعی دانست.
متأسفانه کودکان کار و خیابانی قربانی بی‌تفاوتی مسوولان در استان شده‌اند، وقتی آمار دقیقی از این کودکان در لرستان در دسترس نیست و برنامه‌ای برای مقابله با این معضل و آسیب اجتماعی وجود ندارد، بیانگر این واقعیت است که مسوولان و متولیان پیگیری و پیشگیری این امر حیاتی به‌خصوص اداره کل
بهزیستی لرستان دچار بی‌تفاوتی هستند و همچنان باید شاهد کودکان کار و آزار جنسی آن‌ها باشیم.
توصیه می‌شود خانواده‌ها با وجود رسانه‌های گوناگون فرهنگی و اجتماعی، می‌بایست بستری را برای یک زندگی ایمن و به دور از ناهنجاری‌های اجتماعی فراهم سازند تا فرزندان به تحصیل و آینده‌ای روشن سوق پیدا نماید و دولت نیز کودکان بی‌سرپرست را جمع‌آوری و تحت حمایت خود قرار دهد تا از ناهنجاری‌های اجتماعی حاصله از این کودکان کاسته شود و بستری برای ایجاد اشتغال برای آن‌ها فراهم سازد.
 
  مهدی زکی‌پور