حدود پنج سال پیش، در خانه یکی از آشنایان در خرم‌آباد، با یک شهروند کرد عراقی که ساکن سلیمانه بود ملاقات کردم؛ از او درباره وضعیت اقلیم کردستان و رابطه آن با حکومت مرکزی عراق پرسیدم.  جواب داد: اگر کسی یا کسانی از سایر مناطق این کشور وارد اقلیم شوند باید بگویند کی آمده‌اند، کی خواهند رفت و باید حتماً محل اقامت خود را نیز در مدت‌زمان سفر اطلاع دهند. «در جواب وی گفتم» این یعنی این که شما به صورت عملی از دولت مرکزی عراق جدا و مستقل شده‌اید؛ سری تکان داد و چیزی نگفت.
حالا از چند ماه پیش مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان بر طبل جدایی می‌زند و سودای استقلال همیشگی این منطقه را از حکومت مرکزی عراق دارد.
بارزانی 25 سپتامبر (3 مهر) را موعد برگزاری همه‌پرسی اعلام کرده و باوجود مخالفت دولت مرکزی عراق، ایران، ترکیه و سوریه هم چنان بر انجام این همه‌پرسی در زمان مقرر پافشاری می‌کند؛ در این میان برخی کشورهای منطقه نظیر عربستان سعودی و رژیم غاصب صهیونیستی موافق این اقدام تجزیه‌طلبانه هستند.
جدای از این که برگزاری این همه‌پرسی، جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) منطقه خاورمیانه را دست‌خوش تغییر می‌کند، از لحاظ امنیتی نیز برای کشور عراق و همسایگان آن تبعات نگران کننده‌ای به دنبال دارد؛ نزدیکی کردهای بارزانی به رژیم صهیونیستی باعث شده که اقلیم کردستان به حیات خلوت این رژیم تبدیل شود.
با این اوضاع و احوال می‌توان گفت با استقلال کردستان، اسرائیلی دیگر در منطقه و در همسایگی جمهوری اسلامی ایران تشکیل خواهد شد که کاملاً در راستای سیاست‌های رژیم صهیونیستی و ایالات‌متحده آمریکا حرکت خواهد کرد.
اقلیم کردستان عراق هم‌اکنون بر سه استان اریبل، سلیمانیه، دهوک و قسمت‌هایی از استان‌های نینوا و دیاله چیرگی دارد؛ حکومت کردستان خواستار پیوستن استان کرکوک و بخش‌های بزرگ‌تری از استان‌های نینوا، دیاله و صلاح‌الدین به خاک این اقلیم است.
در حال حاضر 40 درصد استان نفت‌خیز کرکوک در کنترل نیروهای کرد، 10 درصد در اختیار دولت مرکزی و نصف دیگر آن در اشغال داعش است؛ گفته می‌شود از چند ماه پیش از حمله داعش، اقلیم کردستان صادرات نفت از این منطقه را از طریق «بندرجیهان» ترکیه آغاز کرده است؛ به علت نفت‌خیز بودن کرکوک، کردهای بارزانی تمام تلاش خود را برای الحاق این استان به حکومت اقلیم کردستان به کار گرفته‌اند.
دخالت‌های آمریکا و نیز کارشکنی و چشم طمع کردستان عراق به استان کرکوک باعث شده که تلاش‌های دولت مرکزی عراق برای پاک‌سازی این استان از اشغال داعش محقق نشود و این گروه تروریستی هم چنان بر نیمی از مساحت این استان تسلط داشته باشد.
با توجه به آثار زیان باری که تجزیه عراق برای منطقه در پی دارد، بینالی ییلدریم، نخست‌وزیر ترکیه تهدید کرده که بندرجیهان را بر روی صادرات محموله‌های نفتی اقلیم کردستان خواهد بست؛ حیدرالعبادی، نخست‌وزیر عراق هم ضمن رد برگزاری همه‌پرسی در منطقه کردستان، تهدید کرد که اجرای این همه‌پرسی ممکن است به درگیری‌های نظامی بینجامد.
تجزیه کشورهای مسلمان و به‌ویژه منطقه حساس و نفت‌خیز خاورمیانه از راهبردهای اساسی محور غربی به رهبری آمریکا و انگلیس می‌باشد؛ این کشورها تلاش می‌کنند که کشورهای این منطقه را به کشورهای کوچکی در حد رژیم صهیونیستی تقسیم کنند تا ضمن غارت آسان‌تر منابع آن‌ها، رژیم صهیونیستی که فاقد عمق استراتژیک و راهبردی است، دست برتر را در منطقه داشته باشد.
در کنار سایر شاخصه‌ها، مساحت زیاد و جغرافیا تأثیر زیادی در افزایش یا کاهش عمق راهبردی دارد؛ در سال‌های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، به دلیل مساحت زیاد کشورمان، مردم مناطق شرق و شمال کشور با توجه به دوری از مرکز درگیری که غرب و جنوب کشور بود، از دسترس رژیم بعثی خارج بودند و این رژیم نتوانست آسیبی به این مناطق برساند.
در این میان، رژیم صهیونیستی به دلیل مساحت کم، عمق راهبردی و استراتژیک ضعیفی دارد به همین علت با وجود توان نظامی بالای این رژیم، در صورت وقوع درگیری، تمام خاک این کشور در معرض خطر و آسیب قرار خواهد گرفت و همین عامل باعث ضعف و شکنندگی این رژیم غاصب شده است.
بر این اساس، محور غربی - صهیونیستی همواره به دنبال تجزیه کشورهای منطقه بوده است؛ کشورهای دست نشانده عربی نظیر عربستان سعودی هم متأسفانه به این محور پیوسته‌اند و هم‌اکنون تجزیه کشور عراق موردحمایت محور غ
 ربی – عربی – صهیونیستی است.
دقیقاً برنامه‌ای که آمریکا بعد از اشغال عراق برای تجزیه این کشور در پیش گرفت، همان برنامه هم‌اکنون از سوی محور مذکور در سوریه و لیبی نیز دنبال می‌شود.
خبرگزاری فارس از عراق گزارش داد مردم استان دیالی در روزهای اخیر در مخالفت با برگزاری همه‌پرسی جدایی منطقه کردستان، تظاهرات کرده‌اند؛ جالب این که اکثریت مخالفان همه‌پرسی ساکنان لرتبار ناحیه مندلی می‌باشند.
بر پایه این گزارش اعتصاب اهالی ناحیه «المندلی» واقع در استان «دیالی» علیه همه‌پرسی جدایی منطقه کردستان عراق نتیجه داده و قرار شده همه‌پرسی مذکور مشمول این منطقه نشود.
همان‌طور که اشاره شد حکومت اقلیم کردستان فقط به سه استان اریبل، سلیمانیه و دهوک تسلط کامل دارد؛ این در حالی است که رهبران کرد اعلام کرده‌اند که همه‌پرسی جدایی کردستان علاوه بر این منطقه، در مناطق مورد مناقشه نظیر کرکوک، بخش‌هایی از استان‌های دیالی به‌ویژه منطقه خانقین، نینوا، صلاح‌الدین، واسط و میسان نیز برگزار خواهد شد.
بیشتر ساکنان استان‌های مذکور لرتبار هستند؛ لرهای عراق در کنار سایر ساکنان غیر کرد این مناطق با برگزاری همه‌پرسی مخالف‌اند.
لرهای فیلی ایرانی‌تبار عراق که تحت تأثیر تبلیغات گسترده رسانه‌های کردی به کردهای فیلی مشهور شده‌اند علاوه بر بغداد در استان‌های دیاله، واسط و میسان ساکن هستند.
بنا بر گزارش جلال خالدی خبرنگار خبرگزاری صداوسیما، بیش از 2 میلیون لر در عراق زندگی می‌کنند؛ این ایرانیان لرتبار نقش مهمی در تحولات سیاسی و اجتماعی این کشور و نیز در مبارزه با گروه تروریستی داعش دارند.
حسین حسین زاده رهدار از فعالان فرهنگی لرتبار در سفری که آبان 1388 به دعوت «مرکز فرهنگی لرهای عراق» به اقلیم کردستان داشته است، می‌نویسد «لُرهای عراق بیشتر در مناطق خانقین 90 درصد – چمچمال دوزخورماتو – جلولا – دشت کویه – شاره زور (شهر باستانی زور) دشت بیتوین در شمال سلیمانیه – اطراف کوه کُرَک (کوه پسربچه) هم‌چنین شهر سلیمانیه با حداقل شش هزار خانوار– منطقه جسان هم‌مرز با ایران بایرای (بدره) که بیشتر در مناطق نفت‌خیز عراق به سر می‌برند و می‌بردند؛ زیرا که حکومت صدام با اشغال به زور و تعدی و کُشتار، منازل مسکونی این مردم را از آنان گرفته و به جایگزینی آنان، عرب‌های طرفدار خود را از شهر و روستاهای اطراف بغداد به مناطق لُرنشین می‌فرستاد تا در دستگاه اداری نفت به استخدام درآیند، بیشترین کشتارها در همین نواحی بوده است.»
در دوران خفقان سیاسی حکومت بعث عراق تعداد زیادی از لرها به دلیل داشتن اصالت ایرانی، از این کشور اخراج شدند؛ گروهی دیگر نیز به مناطق تحت نفوذ اقلیم کردستان کوچانده شدند؛ وجود تعداد زیاد افراد لرتبار در استان‌های شمال غرب عراق نظیر سلیمانیه گواه این موضوع است.
هم‌چنین تعداد زیادی از لرهای عراق در کشمکش‌های داخلی و تصفیه نژادی رژیم بعثی به شهادت رسیده‌اند؛ با سقوط صدام و ایجاد فضای باز سیاسی، لرهای فیلی عراق به دنبال معرفی خود به عنوان قوم لر هستند؛ هر چند رسانه‌های کردستان عراق و نیز دولت مرکزی این کشور آن‌ها را به عنوان کرد فیلی می‌نامند؛ متأسفانه حتی رسانه‌های کشورمان هم آن‌ها را کرد می‌دانند.
به همین دلیل در بیشتر تحلیل‌ها و تفسیرهای سیاسی که در رسانه‌های کشورمان ارائه می‌شود، هیچ نامی از لرهای فیلی عراق برده نمی‌شود؛ این در حالی است که گفته می‌شود به‌احتمال‌زیاد جمعیت لرهای فیلی عراق از اقلیت ترکمن موردحمایت ترکیه در این کشور بیشتر باشد؛ کشور ترکیه بارها به بهانه حمایت از ترکمن‌ها بخش‌هایی از خاک عراق را اشغال کرده است.
اعتراض مردم لرتبار استان دیاله و به‌ویژه ناحیه مندلی به همه‌پرسی جدایی منطقه کردستان هم برای دولت مرکزی عراق و هم جمهوری اسلامی ایران دارای پیام‌های روشن و شفافی است؛ و آن این که این مردم در صورتی که از نظر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی موردحمایت واقع شوند می‌توانند به عنوان وزنه و نیرویی قابل‌اعتنا در معادلات سیاسی این کشور محسوب شوند.
با وجود تبلیغات گسترده کردها برای آمیختن و ادغام لرهای فیلی در قومیت کرد، اما با تلاش فعالان سیاسی و فرهنگی این قوم، آن‌ها به دنبال هویت واقعی خود و معرفی این هویت در داخل و خارج از عراق هستند؛ مخالفت مردم فیلی با همه‌پرسی، از نتایج بارز هویت طلبی و آگاهی نسل جدید لرهای فیلی عراق به خاستگاه و اصالت خود است.
جمهوری اسلامی ایران می‌بایست با حمایت فرهنگی و رسانه‌ای از لرهای فیلی تلاش کند آن
 ها را به عنوان هویتی مستقل در نظام اجتماعی کشور عراق تعریف و معرفی کند. بدیهی است حمایت ایران از لرهای فیلی عراق دستاوردهای مهمی در پی خواهد داشت؛
یکم؛ جدایی لرهای فیلی از کردهای بارزانی که داعیه استقلال دارند، باعث می‌شود که وزن اجتماعی آن‌ها که با احتساب لرهای فیلی، جمعیت خود را بالای 5 و نیم میلیون نفر می‌دانند، کاهش یابد.
دوم؛ بازیابی هویتی این اقلیت با توجه به شیعه و ایرانی بودن آن‌ها باعث افزایش عمق راهبردی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه می‌شود.
سوم؛ با توجه به این که لرهای فیلی عراق، در مجلس و در بین گروه‌های سیاسی و در درون ساختار قدرت این کشور نفوذ بالایی دارند، افزایش قدرت آن‌ها باعث چرخش جهت اقلیت‌ها به سمت دولت مرکزی خواهد شد.
چهارم؛ فعالان سیاسی و فرهنگی لرتبار عراق با توجه به تراکم بالای جمعیت لرهای فیلی در شهرهای خانقین، مندلی و بدره در میانه استان‌های دیاله و واسط، خواستار تشکیل استان یا «اقلیم لرستان» در این منطقه هستند؛ همراهی جمهوری اسلامی با خواست این مردم که در سده اخیر از حکومت‌های عثمانی و نیز بعث عراق ظلم‌ها و خسارت‌های زیادی را متحمل شده‌اند، کاملاً منطبق بر منافع ملی کشورمان و نیز آمایش سرزمینی و نیروی انسانی به نفع دولت مرکزی عراق خواهد بود.
پنجم؛ از زمان استقلال کشور عراق از امپراتوری عثمانی در خلال سال‌های پس از جنگ جهانی اول، این کشور همواره کانون بحران‌ها و شورش‌های فراوانی بوده است؛ با توجه به ساختار شکننده سیاسی این کشور، ممکن است هر لحظه حکومتی مخالف ایران روی کار بیاید.
حمایت کشورمان از لرهای فیلی عراق و قدرت گرفتن این اقلیت علاوه بر این که اخلاقی و انسانی است، با توجه به اصالت ایرانی آن‌ها، در مواقع ایجاد بحران در روابط کشورمان با عراق، این اقلیت هیچ‌گاه خلاف منافع کشورمان عمل نخواهد کرد.
پنجم؛ کردهای بارزانی در چند سال گذشته برای ایجاد کشور مستقل کردستان همواره به دنبال ملت‌سازی بوده‌اند؛ به همین منظور مسئولان این اقلیم در داخل، الحاق و جذب لرهای فیلی را در دستور کار خود قرار داده‌اند و البته تا حدودی هم موفق شده‌اند.
تا پیش از این کردهای خارج نشین خواستار جدایی استان‌های کردستان و آذربایجان غربی بودند ولی در سال‌های اخیر دامنه خواسته‌های جدایی‌طلبانه آن‌ها فراتر رفته است؛ رواج بحث‌های انحرافی و قومیتی در استان‌های کرمانشاه، ایلام و لرستان در یکی دو سال گذشته را می‌توان در چارچوب اقدامات تفرقه‌افکنانه و جدایی‌طلبانه کردهای بارزانی برای ملت‌سازی و ایجاد کشور «کردستان بزرگ» تحت تأثیر سیاست‌های امپریالیستی محور غربی – عربی و صهیونیستی دانست.
جمهوری اسلامی می‌بایست به روش «اسکاتلندی» با قضیه همه‌پرسی جدایی کردستان عراق برخورد کند؛ به این ترتیب که در کنار اقدامات کوتاه‌مدت و رایزنی‌های دیپلماتیک، در بلندمدت از اقلیت‌های غیر کرد هم چون لرهای عراق، ترکمن‌ها، ایزدی‌ها و مسیحی‌ها و سایر احزاب و گروه‌های کردِ مخالف همه‌پرسی حمایت کند تا به‌مرور زمان قدرت بارزانی ها تحلیل رفته و وزن مخالفان افزایش یابد.
در این صورت در یک روند دموکراتیک و مردم‌سالارانه حتی اگر همه‌پرسی برگزار شود، مخالفان همه‌پرسی برنده خواهند شد؛ همان کاری که انگلیسی‌ها در کشور اسکاتلند انجام دادند.
آن‌ها در طی قرن‌های متمادی این‌قدر از اقلیت طرفدار خود در این کشور حمایت کرده‌اند که رفته‌رفته این اقلیت به اکثریتی تأثیرگذار تبدیل شده است؛ انگلیسی‌ها در یک فرایند فرسایشی همه‌پرسی جدایی اسکاتلند را به بهانه‌های مختلف عقب انداختند تا این که موقعی با انجام نظرسنجی و کارهای تحقیقاتی متوجه شدند که نیروهای طرفدار آن‌ها قدرت گرفته‌اند، در نهایت پارسال با برگزاری همه‌پرسی در این کشور موافقت کردند.
در میان حیرت جهانیان، در این ‌همه‌پرسی اکثریت مردم اسکاتلند به‌جای رأی به جدایی از انگلستان، به ماندن در سیطره این کشور رأی دادند.
با توجه به این‌که کردهای عراق ریشه و اصالت ایرانی دارند و برخورد آشکار و خشن با آن‌ها ممکن است بازتاب منفی در داخل کشور داشته باشد، به نظر می‌رسد راهبرد بلندمدت جمهوری اسلامی در قبال قضیه کردستان عراق، در پیش گرفتن روش و سیاست «اسکاتلندی» است؛ یعنی در کنار جلوگیری از همه‌پرسی و عقب انداختن آن، هم زمان از اقلیت‌ها و نیروهای مخالف جدایی کردستان عراق حمایت کند.


مصطفی رباطی