یکی از ویژگی‌های برجسته افراد موفق این است که آن‌ها فارغ از خاطرات گذشته و بیم آینده به زندگی خود در زمان حال می‌پردازند.
یکی از ترفندهای فکر معیوب برای برهم زدن آرامش ما و غافل کردن از زندگی واقعی خود دور کردن ما از زمان حال و بردن به زمان‌های گذشته و یا آینده می‌باشد.
این تفکر مدام ما را به دام خاطرات گذشته می‌اندازد و باعث می‌شود حسرت خاطرات خوب گذشته را بخوریم یا بابت اشتباهاتی که مرتکب شده‌ایم و فرصت‌های که ازدست‌داده‌ایم ناراحت و غمگین باشیم و خود را عذاب دهیم، یا ما را به آینده می‌برد و دنیایی رؤیای و خیالی را برای ما درست می‌کند و لباس واقعیت بر تن آن می‌پوشاند و ما را مضطرب و نگران آینده‌ای می‌کند که شاید آن‌گونه که در فکر و خیال ماست اصلاً اتفاق نیافتد.
این غافل شدن از زمان حال ما را دچار خطاهای شناختی بزرگی می‌کند و علت بسیاری از اشتباهات و حتی اختلالات روانی می‌باشد بسیاری از افسردگی‌ها استرس‌ها و نگرانی‌ها ناشی از جریان زندگی در زمان گذشته و یا آینده است، پرداختن به اشتباهات گذشته باعث می‌شود مدام خود را سرزنش کنیم و در حسرت و اندوه و نگرانی زندگی کنیم غافل از اینکه گذشته‌ها گذشته و باید آن را رها کنیم، آنچه مهم است لحظه حال است و بازنده کردن خاطرات و اشتباهات گذشته تنها حال و آینده خود را خراب می‌کنیم.
در حال زندگی کردن سخت است، در آینده زندگی کردن مضحک و در گذشته زندگی کردن محال است.
هیچ‌چیز دورتر از یک دقیقه گذشته نیست چون هیچ‌گاه نمی‌توانی به آن برگردی. عاقلانه‌ترین کار این است که از آن نکته‌ای به نفع زمان حال و آینده خود برداری و رهایش کنی. رجوع به گذشته تنها زمانی قابل توجیه است که بخواهیم از تجربیات آن درس بگیریم و خطاهای گذشته را تکرار نکنیم. در غیر این صورت با رفتن به گذشته فقط مشکلات خود را بیشتر کرده و اسباب نگرانی و رنجش خود را فراهم می‌کنیم.
چه اصراری داریم برای چسبیدن به گذشته و فکر کردن به آنچه که مرده است و نمی‌توان کاریش کرد از سیر کردن در میان این خاطرات و دنیای خیالی چه چیزی نصیب ما می‌شود و ماندن در این خواب غفلت چه چیزی به ما می‌رساند چرا باید از زمان حال خود لذت نبریم.
اجازه بفرماید خاطره‌ای را در این رابطه بازگو نمایم روزی در حین مسافرت با یک تصادف دل‌خراش مواجه شدم جاده بسته شده بود و من به جهت کنجکاوی و کمک‌رسانی از ماشین پیاده شدم یک نفر کشته و چند نفر مجروح شده بودند مردم زیادی به دور جسد متوفی جمع شده بودند و داشتن تأسف می‌خوردند و آن را برای خود تفسیر می‌کردند در حالی که زخمی‌ها به حال خود رها شده بودند، زخمی‌هایی که به کمک احتیاج داشتند.
بسیاری از ما هم در زندگی خود این‌گونه عمل می‌کنیم به مرده‌های که دیگر کاری در مورد آن‌ها نمی‌توان انجام داشت می‌چسبیم وزنده‌ها و احتمالاً زخمی‌ها را رها می‌کنیم تا بمیرند، درست است زمان گذشته مرده است و نباید انرژی خود را صرف مرده‌ها کرد باید از این انرژی برای نجات زمان حال که هنوز زنده است استفاده نمود.
سیر کردن در گذشته نه‌تنها مشکلات ما را کم نمی‌کند بلکه آن را چند برابر می‌کند، با رفتن به گذشته کاستی‌ها، ناکامی‌ها و مشکلات آن را به زمان حال می‌آوریم و آن‌ها را دوباره زنده می‌کنیم و با این کار به‌نوعی مشکل تراشی برای خود و خود ویرانگری دست می‌زنیم و انرژی و توان خود را صرف مقابله با چالش‌های خیالی و غیرواقعی می‌نماییم.
اگر خود را از دست گذشته و آینده رها نکنیم به‌تدریج توان ما را می‌گیرند و موجبات ضعف ما را فراهم می‌کنند؛ و ما در مقابل مشکلاتی خودساخته تبدیل به فردی شکست‌خورده می‌شویم.
باید با کنترل افکارمان به آن‌ها اجازه ولگردی ندهیم، در باره شکست‌های گذشته هیچ کاری نمی‌توانیم انجام دهیم اما می‌توان جلو شکست‌های آینده را گرفت، اگر می‌خواهیم آرامش را در زندگی خود احساس کنیم باید در لحظه حال حضورداشته باشیم، لحظه حال یعنی همین حالا و زندگی کردن در زمان حال یعنی فارغ از غم‌های گذشته و نگرانی‌های آینده. حکیم عمر خیام می‌گوید:
دیروز که گذشت هیچ از او یاد مکن فردا که نیامد است فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
پرداختن به گذشته و آینده یعنی غافل شدن از زمان حال و خراب کردن آن و خراب کردن زمان حال یعنی خراب کردن گذشته و آینده چون امروز گذشته فردا و آینده دیروز است.
 وقتی بار سنگین خاطرات گذشته را از دوش خود بر می‌داریم و فارغ از نگرانی‌های آینده به زندگی خود می‌پردازیم احساس راحتی و آزادی مضاعفی می‌کنیم، سبک‌تر می‌شویم و از موهبات زندگی لذت بیشتری می‌بریم. گالیله می‌گوید: قدر زمان حال را بدانید که گذشته هرگز بر نمی‌گردد و آینده شاید نیاید.
ما نمی‌توانیم اتفاقات گذشته و آینده را کاملاً لمس و احساس کنیم معمولاً از گذشته بیشتر زیبایی‌هایش را به خاطر می‌آوریم و حسرت از دست دادن آن‌ها و یا استفاده نکردن از آن موقعیت‌ها را می‌خوریم و موانع، محدودیت‌ها و مشکلات آن را کمتر به یاد می‌آوریم و در مورد آینده هم بیشتر نگرانی‌ها و مشکلات احتمالی را به‌صورت اغراق‌آمیزی برای خود مجسم می‌کنیم و باعث ایجاد تشویش و نگرانی کاذبی در خود می‌شویم در حالی که این نوع نگاه ما به گذشته و آینده با واقعیت بسیار فاصله دارند، شاید اگر امروز هم در آن موقعیت گذشته و آن شرایط قرار می‌گرفتیم باز به همان صورت رفتار و عمل می‌کردیم (البته عواملی چون ویژگی‌های شخصیتی، موقعیت اجتماعی مهارت‌های فرد و...در شدت و ضعف این نوع تفکرات نقش دارند و برای همه یکسان نیستند).
اگر با دقت به زندگی و اطراف خود بنگریم شاید زیبایی‌ها، نعمات و لذت‌های چند برابر آنچه در گذشته بوده و امروز حسرت آن را می‌خوریم وجود دارند و ما از آن‌ها غافلیم و آن‌ها را نمی‌بینیم و در آینده باز حسرتشان را می‌خوریم و این چرخه همچنان ادامه دارد و ما همواره چند قدم عقب‌تر از زمان خود به سر می‌بریم. پس بیایید از این زیبایی‌ها و نعمت‌ها قبل از آنکه آن‌ها را از دست بدهیم استفاده کنیم و جایی برای حسرت و افسوس فردا نگزاریم، نگرانی‌ها و تشویش‌های فردا را برای فردا بگزاریم شاید آن فردا هرگز نیاید و اگر هم بیاید به‌احتمال زیاد آن گونه که ما فکر می‌کنیم نخواهد بود پس نقد امروز را فدای نسیه فردا نکنیم و این دور باطل را همین‌جا قطع کنیم. حضرت سعدی می‌فرمایند:
سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
بزرگی گفته: موفقیت یعنی آنچه را که می‌خواهیم به دست آوریم و خوشبختی یعنی از آنچه بدست آورده‌ایم لذت ببریم؛ اما ما معمولاً قدر آنچه را که داریم و به دست آورده‌ایم نمی‌دانیم و آن‌گونه که شایسته است از آن‌ها لذت نمی‌بریم و مدام بر روی ناکامی‌ها و شکست‌های گذشته و نگرانی‌های آینده تمرکز می‌کنیم و این تمرکز و توجه هرچه بیشتر باشد قدرت آن‌ها نیز بیشتر خواهد شد و مقدار بیشتری از زمان حال ما را اشغال خواهند کرد اما اگر به آن‌ها توجه نکنیم روزبه‌روز ضعیف‌تر و کوچک‌تر خواهند شد و شاید برای همیشه ما را رها کنند و از زندگی ما بیرون روند.
پس یکی از اقدامات اساسی برای احساس آرامش و لذت در زندگی خود عدم تمرکز بر روی این ناکامی‌ها و نقاط تاریک زندگی خود است و با این کار جلو گسترش آن‌ها را می‌گیریم و از نفوذشان به قسمت‌های روشن و زیبای زندگی خود جلوگیری می‌کنیم و یکی از راه‌های انجام آن کنترل افکاراست. هرگاه فکر ما خواست به گذشته رود و خواست در تاریکی‌های آن سیر کند یا با رفتن به آینده و بزرگنمایی نگرانی‌ها و مشکلات احتمالی و موانع تخیلی ما را آزار دهد فوراً به آن و با صدای بلند فرمان ایست دهیم و اجازه ندهیم ذهن ما را سوار بر امواج فکر کرده و با خود به مناطق ممنوعه ببرد زیرا پیامدرفتن به این مناطق فقط درد و رنج است.
باید همچون یک کودک رفتار کنیم که فارغ از گذشته و آینده از زمان حال خود لذت می‌برد کدورت‌ها، ناکامی‌ها، تحقیرها و ناملایمات را خیلی زود فراموش می‌کند و هیچ‌گونه نگرانی از آینده ندارد و تمام دنیای او همین لحظه حال است و آنچه را که می‌خواهد با تمام وجود فریاد می‌زند و در نهایت آن را به دست می‌آورد و یکی از رازهای شاد بودن و جنب‌وجوش کودکان این است که غم گذشته و نگرانی آینده را ندارند و تمام توجه آنان بر حال متمرکز است و از آن لذت می‌برند.

پایگاه خبری پلیس