سه‌شنبه همین هفته (20 تیرماه 1396) در مراسمی که در خرم‌آباد مرکز لرستان به مناسبت تجلیل از دانش آموزان و پیشکسوتان ورزشی آموزش‌وپرورش برگزار شد ، توسط مسؤولین محترم این اداره کل و بخصوص دکتر فرید بهرامی از این‌جانب (فرهاد داودوندی) روزنامه‌نگار، وبلاگ نویس و خبرنگار منتقد بروجردی به خاطر نوشتن نقدهایی بر ورزش آموزش و پرورش، با اهدا لوح و جایزه تجلیل به عمل آورده شد!
بله درست خوانده‌اید، به خاطر «نقدهای» تندوتیزی که سال گذشته خطاب به ورزش آموزش و پرورش لرستان نوشته بودم در مرکز استان از من که یک بروجردی هستم تجلیل به عمل آوردند!
مورد دیگر...سال قبل مطلب بسیار تندی در رابطه با دو و میدانی لرستان و ربط آن به یک ورزشکار نوجوان دو و میدانی بروجرد نوشته بودم، آقای سید علی کریمی ریاست هیات دو و میدانی لرستان و معاون اداره کل ورزش و جوانان طی دیداری که همین سه‌شنبه در خرم‌آباد با هم داشتیم بسیار با روی باز با من برخورد نمود و حتی موقع خداحافظی وقتی به ایشان گفتم که از توضیحاتشان قانع نشده‌ام، تاکید نمود که برای رشد دو و میدانی لرستان به این‌گونه نقدهای ورزشی احتیاج داریم و درخواست نمود که ارتباط مطبوعاتی و ورزشی‌مان قوی‌تر از قبل بشود.
مطلب انتقادی صریحی نسبت به خانم فیضی مسوول محترم روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان لرستان سال قبل نوشته بودم، اما این بانوی گرامی، سه‌شنبه گذشته در محل اداره کل ورزش و جوانان استان، آن‌چنان مرا شرمنده لطف بیکران خود نمود که همانجا در حضور ریاست محترم اداره کل ورزش استان از خانم فیضی به خاطر حسن برخوردشان تشکر کردم.
طی چند مرحله انتقاداتی رُک و بی‌رودربایستی به نوع مدیریت ورزش لرستان در نشریات و سایت‌ها داشته‌ام، اما دکتر عزیز پور سه‌شنبه همین هفته در خرم‌آباد با روی باز و بدون اینکه مرا پشت در معطل کنند، پذیرای من شد و وقتی برای دقایقی هم‌صحبت شدیم دانستم که انتقادات بسیار تند من از ورزش لرستان که حتماً قبلا به سمع و نظر ایشان رسیده، خللی در روابط ایشان به‌عنوان یک مسوول ورزشی بلند مرتبه با من به‌عنوان یک خبرنگار منتقد پیش نیاورده است
 در یک جمع‌بندی بسیار کوتاه، وقتی موارد بالا در خرم‌آباد برای من پیش آمد، به‌واقع دانستم موارد بالا نمی‌تواند «اتفاقی» باشد.
برای فردی به‌مانند من که در سال شاید یک یا دو بار به خرم‌آباد می‌روم، تغییرات مثبت شهری آن کاملاً محسوس است، شهری که تاریخ معاصرش را با دقت بسیار استاد سید فرید قاسمی به نگارش در آورده، شهری که هر هفته در آن کنسرت بزرگان موسیقی ایران برگزار می‌شود، شهری که مردمش برای اعتراض به کمبود امکانت پزشکی بیمارستان مطرح شهرشان با به همراه داشتن یک بنر اعتراضی، بسیار متمدنانه ناراحتی خود را نشان می‌دهند و به‌مانند بعضی جاهای دیگر! شیشه و در و پیکر بیمارستان را خرد و خاکشیر نمی‌کنند.
شهری که مدیران ارشدش کینه خبرنگار منتقد را به دل نمی‌گیرند، شهری که مردمش به آن سطح از آگاهی رسیده‌اند که برای انتخاب اعضای شورای شهر به فردی ساده اما خدمتگزار به شهرشان با 40 هزار رأی بیشتر از نفر دوم رأی می‌دهند و اسیر دوست و رفیق‌بازی و فامیل بازی نمی‌شوند، شهری که خبرنگارانش به آن مرحله از سواد می‌رسند که به نویسندگی و تاریخ‌نگاری روی می‌آورند، شهری که در خیابان‌هایش آکواریوم ماهی طبیعی نصب می‌شود، کتابخانه باز نصب می‌شود، شهری که فضای سبز خیابان‌هایش زیباست، شهری که 55 هکتار آثار تاریخی‌اش را با چنگ و دندان حفظ می‌کند، شهری که حتی در خیابان‌های تنگ قدیمی‌اش ترافیک روان دارد، شهری که مردمی مهربان دارد، شهری که نمی‌خواهد اسیر درگیری‌های جناح‌بازی‌های افراطی بشود، خوب معلوم است که باید رشد کند.
تاکید بسیار دارم که موارد مثبت بالا نمی‌تواند اتفاقی باشد، روی تک‌تک این‌ها کار شده، نمی‌خواهم بگویم خرم‌آباد در حال حاضر بسیار ایدئال شده، اما همین شهر وقتی مسئولینش به منتقد ورزشی شهری دیگر که آن‌ها را نقد کرده، لوح تقدیر و جایزه می‌دهند، حرکت به جلو را با سرعت بسیار باورنکردنی آغاز کرده‌اند.
خرم‌آباد در حال حاضر شاید زیباترین شهر ایران نباشد، اما در آینده نه‌چندان دور بسیار زیبا خواهد شد، شاید این شهر فرهنگی‌ترین شهر کشور عزیزمان نباشد، اما تا چند سال آینده یکی از تأثیرگذارترین شهرهای ایران در عرصه فرهنگی خواهد شد.
فیلسوفی می‌گوید: تو یک جمله بگو تا من در رابطه با شخصیت تو یک کتاب قطور بنویسم.
برخوردهای با جاذبه بسیار قوی از سوی مسؤولین خرم‌آباد نشان می‌دهد که این شهر برای آینده برنامه دارد، شاید خود خرم‌آبادی‌های عزیز به خاطر پروسه زمان‌بر تغییرات اجتماعی فرهنگی، برایشان به‌طور محسوس این تغییرات ملموس نباشد، اما واقعیت این است که این رخدادهای بسیار مثبت در این شهر زیبا و تاریخی به بهترین نحو رخ داده است.
مردم شریف، خونگرم، میهمان‌نواز و بسیار عزیز خرم‌آباد، تصمیم گرفته‌اند نسبت به آینده شهرشان بی‌تفاوت نباشند، مطالبه گر باشند، برای سرعت در تغییرات، هر مدیری نتوانست برایشان خوب کار کند را سریعاً تغییر بدهند.
خرم‌آبادی‌های دوست‌داشتنی، به رمز و رموز پیشرفت شهری دست‌یافته‌اند و با تمام وجود قصد دارند شهرشان را تا چند سال آینده سرآمد شهرهای منطقه کنند، هر چند که با این روندی که در این شهر زیبا با مردمی خونگرم و پیگیر آغازشده، انجام این پروسه تا 10 سال آینده قطعاً، خرم‌آباد را به‌عنوان یکی از قطب‌های فرهنگی هنری ایران به کشورمان خواهد شناساند.
شهری که خواسته یا ناخواسته به «منتقد» احترام می‌گذارد، روند رو به رشد خود را آغاز کرده، همان‌گونه که این شهر در دیگر قدم‌های مثبت برداشته‌شده‌اش، خود را از بندهای دست و پاگیر بازی با الفاظ و لغات رهانیده و اینک در قیدوبند اینکه آن را پاریس بزرگ یا کوچک بنامند نیست، همان‌گونه که در زمان گذشته نیز توقف نکرده و از مشاهیر و مفاخر قرن‌های قبلی‌شان به‌عنوان افتخار کنونی‌شان نام نمی‌برد!
 ختم کلام اینکه برای چشم‌اندازهای چند سال آینده که در خرم‌آباد زیبا بر اثر وجود مردمی خونگرم و مطالبه گر و همیشه «در صحنه نظارت بر اوضاع شهرشان»، تعریف شده، به‌زودی در واقعیت، این شهر تاریخی، یکی از قطب‌های فرهنگی هنری ایران خواهد شد.
 







فرهاد داودوندی- بروجرد