بر اساس آمارهاي موجود، 40 درصد از پهنه وسيع کره زمين را سرزمينهاي خشک تشکيل دادهاند و اين در حالي است که اينک ميليونها انسان با فقر شديد زيستي دستبهگريبان هستند.
امروز حفظ جنگلها و مراتع در کنار هم مهمترين اقدام و برنامه توسعهمحوري است که بايد با عزم بسيار جدي از سوي تمامي دولتها و سازمانهاي جهاني مرتبط با حفاظت از اکوسيستمهاي جنگلي مدنظر قرار گرفته و به علت حساسيت موضوع، ارزيابي و پايش مستمر اين منابع سبز و باارزش بايد به يکي از مهمترين راهبردهاي اجرايي با اهداف آيندهنگر قرار گيرد.
به ديگر سخن، حفظ جنگلها و مراتع بهصورت مستقيم به موضوع پايداري منابع خاک و امنيت غذايي بازگشته و از سوي ديگر، با نگهداشت منابع آبي از دگرگوني ژنتيکي، تنوع زيستي و چرخه حيات پشتيباني ميکند. دراينبين ايران يکي از کشورهاي خشک و نيمهخشک جهان بوده که به دليل پایین بودن آمار جنگل و مرتع در شرايط خاص اقليمي قرار گرفته که همواره موضوع حفاظت از داشتههاي سبز آن، يکي از اصليترين چالشهاي روند توسعه پايدار بوده است. در اين ميان و در غرب ايران، اين کوهستان زاگرس است که به دليل ارتفاع قابلتوجه از سطح دريا و شرايط بسيار ويژه اکولوژيک، نقش تأثيرگذاري در روند پايداري طبيعت داشته است؛ در حقيقت اين زاگرس بوده که همواره در ميان بحرانهاي خاص زيستي و اقليمي نقش حافظِ تنوع زيستي را در بخش قابلتوجه و مهمي ايفا کرده اما در سالهاي اخير، بحرانهاي فراوان حاصل از اقدامات متأثر از توسعه ناپايدار و برنامهريزيهاي شتابزده و بيحاصلي همچون سدسازيهاي گسترده و مخرب شرايط را براي اين اکوسيستم کمنظير در خاورميانه سخت کرده است، درحاليکه هر ساله به دلايلي همچون تغييرات کاربري، کشاورزي ناپايدار و بهرهکشيهاي گسترده از وسعت جنگلهاي لرستان کاسته شده و با روند بيابانزايي به کانونهاي توليد گردوغبار افزوده ميشود.
از سوي ديگر، جنگلهاي استان لرستان با مشکلات متعدد ديگري نيز دستوپنجه نرم ميکنند که اين روزها با تشديد امواج مختلف گردوغبار که از کانونهاي خارجي يا حتي از استانهاي همجوار منشأ ميگيرند، روزگار بلوطهاي لرستان را به مخاطره انداخته و تداوم اين موضوع، امنيت غذايي و تنوع زيستي را با چالشي جدي روبهرو کرده است. استان لرستان داراي تنوع زيستي مطلوب، يکي از غنيترين رويشگاههاي اصلي گونه منحصربهفرد بلوط در غرب کشور، از لحاظ وسعت جنگل بعد از استانهاي فارس و خراسانجنوبي در رده سوم و همچنين در بين استانهاي زاگرسنشين نيز بعد از استان فارس در رده دوم قرار گرفته که همين امر بر اهميت حفاظت اصولي از اين منبع ارزشمند ميافزايد.
از ديگر چالشهايي که در سالهاي اخير، جنگلهاي لرستان را به مخاطره انداخته، ميتوان به چراي بيرويه دام، تغيير کاربري، کشاورزي سنتي کم بازده، خشکسالی، هجوم ريزگردها و ذغالگيري اشاره کرد. همه اين موارد در کنار اقدامات مخرب عمراني که اکثرا بدون ارزيابي محيطزيستي و منابع طبيعي انجام شده، عاملي براي از بين رفتن بيسابقه بلوطهاي ارزشمند اين استان شده است.
اگر امروز جنگلهاي استان لرستان و کل رويشگاه جنگلي زاگرس با تخريبها و تهديدات بيشماري دستوپنجه نرم ميکنند، حاصل مجموعهاي از عوامل مختلف است که بر اثر سالها غفلت و چشمپوشي از قوانين طبيعت رخ داده که امروز فشارهاي زيادي را روي جنگلهاي لرستان وارد کرده و ميرود تا نهتنها براي نسل حاضر بلکه براي نسلهاي آتي نيز به يک چالش غيرقابل مديريت تبديل شود.
جنگلهاي بلوط استان لرستان در قلب منطقه زاگرس قرار گرفتهاند و به اعتقاد کارشناسان، به خطر افتادن آنها ميتواند تأثيرات بسيار پيچيدهاي بر کل اکوسيستم ناحيه زاگرس در پی داشته باشد. بر اساس نظر ساير کارشناسان حوزه محيطزيست و منابع طبيعي، حفظ جنگلها در هر منطقه ميتواند به حفظ منابع آبي همان منطقه و حتي تأمين آب در ساير مناطق منجر شود و اين در حالي است که زاگرس، درصد قابلتوجهی از منابع آب کشور را تأمين ميکند که در صورت تداوم تخريبها شاهد خشکسالی بيشتر و از بين رفتن شرايط امن زيستي خواهيم بود. ازسويديگر، ازبينرفتن جنگلهاي استاني همچون لرستان و در مجموع، زاگرس در کنار وجود بحراني به نام تغييرات اقليمي و موضوع گرمايش جهاني ميتواند تأثيراتی بسيار منفي بر اقتصاد و شرايط اجتماعي جامعه بگذارد.
در کنار مواردي که در بالا به آنها اشاره شد بايد به تأثير جوامع محلي بر جنگلهاي بلوط نيز اشاره کرد. چراي بيرويه دام، معضلي است که همواره مناطق جنگلي و مرتعي استان با آن درگير بوده و ضربههاي مهلکي را نيز به طبيعت زاگرس وارد کرده است. در کنار چراي بيرويه دام بايد به موضوع تغيير کاربري جنگلها به زمينهاي کشاورزي نيز اشاره کرد.
در اين راستا موضوع ذغالگيري از درختان بلوط نيز تأثيرات بسيار منفيای را روي وسعت جنگلهاي استان برجاي نهاده است و در کنار اين موضوع نيز بايد به حفظ بسيار مهم جنگلنشينها نيز اشاره کرد؛ زندگيکردن جنگلنشينها يا همان عشاير در مناطق روستايي بسيار مهم است و مهمتر از آن موضوع، تأمين نيازهاي اوليه و حياتي آنهاست؛ در کنار تأمين شرايط اقتصادي بايد سوخت آنها تأمینشده و توليد محصولات فرهنگي و دستي توسط آنان موردحمایت دستگاههاي اجرايي و نظارتي قرار بگيرد.
امروز فقط با مديريت و برنامهريزي صحيح و بر اساس شناخت درست از شرايط و اقليم است که ميتوانيم حيات خود را تضمين کنيم.
محسن تیزهوش/ فعال محیطزیست