آسیاب هم که به نوبت باشد. نوبت باد میرسد و انواع آن. بادهای موسمی، بادهای طوفانزا و بادهای دیگری که نام بردن از آنها در حوصله این یادداشت نمیگنجد.
قدیمها بعضی از آسیابها چرخشان با باد میچرخید و معروف بودن به آسیابهای بادی!
از باد شروع کردم تا برسم به آدمهای بادی و باد خاصیتاش همین است. باورتان نمیشود. از همان روز اول علاقهای به باد نداشتهام. چون بر این باورم هرکس باد بکارد طوفان درو میکند.
اما این روزها که در حال انتقال دولت از یک نگاه به نگاه نو تری هستیم در فضای مجازی با واژههای مواجهه میشویم که هرچند واژههای قدیمی هستند ولی با نگاه جدیدی مطرح میشوند.
مانند همین مدیران دوزیست که چند وقتی هست وارد ادبیات سیاسی و اداری ما شده است؛ و یا مفهوم دیگری به نام مدیران آفتابپرست!
حالا باید به واژه یا مفهوم دیگری اشارهکنیم به نام باد زییان، یعنی همان افرادی که پیش از این به افراد حزب باد مشهور بودند.
این افراد شاید افراد باهوش سیاسی نباشند اما افراد زیرک منافع طلبی هستند که به راحتی در حال چرخش هستند و آشنایی زیادی به انواع آهنگهای ریتمی دارند که به راحتی با شروع آهنگ کمرشان به چرخ در میآید و دست هایشان در حال حرکت موزون رو به سوژه مورد نظر برای دستبوسی میروند. بیآنکه برایشان مهم باشد چه دستی را میبوسند.
باد زییان حیات و مماتشان بستگی به باد دارد. برای شان مهم نیست بادی که میکارند حاصلش چه طوفانی میشود.
حالا نمیدانم ایراد کار کجا و دل خراب ما کجا که رونق بادزییان هر روز دارد بیشتر و بیشتر میشود و در دکان دونبش ریاکاری شان آدم خرید و فروش میشود.
یک روز فکر میکردیم فروش آدم تنها کار قاچاقچیان انسان است. غافل از این که برای یک پست و مقام این دنیایی در عالم سیاست چه خرید و فروشهای میشود.
در این دکان دو نبش و بازار مکاره سیاست میتوان بر روی سبد باد زییان
حراج اخلاق و انسانیت را به آسانی دید.
راستی امروز باد از کدام سو میوزد!
نان و نام کدام یک از ما به این باد گره خورده است.
عبدالرضا شهبازی
دیدگاهها