دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری همزمان با سراسر کشور 29 اردیبهشت در لرستان هم برگزار شد؛ در این دوره هم چون دوره قبل، حجتالاسلام روحانی اکثریت آرای مردم این استان، معادل 55 درصد را به دست آورد.
از يك میلیون و 433 هزار و 609 نفر واجد شرایط رأی دادن در لرستان 829 هزار و 299 نفر در این انتخابات شرکت کردند.
از این تعداد 455 هزار و 277 نفر به حسن روحانی، 363 هزار و 300 نفر به سیدابراهیم رئیسی 7 هزار و 661 نفر به سید مصطفی آقامیرسلیم و 3 هزار و 324 نفر به سیدمصطفی هاشمیطبا رأی دادند.
هر چند کسب بیش از 360 هزار رای حجتالاسلام رئیسی در این استان، با توجه به اینکه مجموعه کارگزاران دولت در استان و کشور مستقر هستند، قابلتوجه است، دلایل و چرایی تکرار دوباره رئیسجمهور منتخب از سوی مردم لرستان را بهصورت اجمالی مورد بررسی قرار میدهیم.
یکم؛ مسئولان در چهار سال گذشته، علت اصلی رکود صنایع و تعطیلی بیشتر کارخانههای استان را ناشی از اقدامات دولتهای نهم و دهم میدانستند و رسانههای هم سو نیز مرتب به این موضوع میپرداختند؛ بنابراین بیشتر شهروندان با توجه به معضل بیکاری در این استان و بهویژه تحت تأثیر این تبلیغات که در ایام رقابت انتخاباتی بیشتر شده بود، به این باور رسیدند که انتخاب حجتالاسلام رئیسی باعث بازگشت دوباره رکود به صنعت استان خواهد شد.
دوم؛ تحت تأثیر تبلیغات سیاسی و هجمه رسانههای همسو با دولت و ایجاد یک «پروپگاندای سنگین رسانهای»، در افواه عموم، جا افتاده بود که اگر اصولگرایان بر سرکار بیایند ممکن است وارد تنش و یا حتی جنگ با غرب و بهویژه آمریکا شویم و دوباره تحریمها برگردد. لذا مردم این استان که از محرومیت مزمن رنج میبرند، با این فضاسازیها، بیشتر به حجتالاسلام روحانی گرایش پیدا کردند؛ این موضوع باعث شد که تعداد زیادی از «آراء سرگردان» فارغ از نگاه اصلاحطلبی یا اصولگرایی، در 24 ساعت قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به سبد آرای حجتالاسلام روحانی سرازیر شود؛ با این تفاسیر، در شهرستانهای ازنا، سلسله و دوره چگنی مردم بیشتر به حجتالاسلام رئیسی رأی دادند. در شهرستان رومشکان تقریباً آرا مساوی است. در شهرستانهای دورود، الیگودرز و دلفان هم تفاوت آرای روحانی با رئیسی خیلی قابل توجه نبوده و در حدود سه الی چهار هزار رأی بیشتر نیست؛ در شهرستانهای خرمآباد، بروجرد، کوهدشت و پلدختر حجتالاسلام روحانی حائز اکثریت آرا شد و فاصله او با رقیب اصلی یعنی حجتالاسلام رئیسی آشکارتر است.
سوم؛ عدم اعتماد به نفس جناح اصولگرا در لرستان هم از دیگر دلایل ناکامی این طیف هست. نیروهای جوان و عملگرای جبهه اصولگرایی در استان، اکثر از مدیران و هم کاران دولتهای نهم و دهم در این استان هستند؛ این افراد در چهار سال گذشته به عنوان مسئول مشکلات عدیده استان معرفی شده و عملاً این تخریبها باعث شده بود که وزن اجتماعی و تأثیرگذاری آنها در جامعه بهشدت پایین بیاید؛ بقیه اصولگرایان سنتی استان نیز که در 8 ساله احمدینژاد و 4 سال روحانی به کار گرفته نشده بودند، هم در سنین بازنشستگی بوده و به دلیل بیانگیزگی و یا بیمهریهایی که در دهههای اخیر دیده بودند، به بحث انتخابات ریاست جمهوری به طور جدی ورود نکردند؛ در صورتی که در طیف موسوم به چپ، تمام نیروهای باسابقه و نخبه این جناح با برگزاری همایشهای مختلف و برپایی نهضت سخنرانی، توانستند آراء افراد بیتفاوت را به سبد رأی حجتالاسلام روحانی سرازیر کنند؛ بیرانوندی نماینده خرمآباد و چگنی، اکثر نمایندگان اصلاحطلب ادوار مجلس لرستان و نیز دبیران احزاب اصلاحطلب و حتی برخی مدیران کل با حضور در همایشهای مختلف و در میان آحاد جامعه، نقش مهمی در کارزار انتخابات ریاست جمهوری ایفا کردند؛ از طرفی نمایندگان اصولگرای ادوار مجلس در استان بهجز صدور بیانیهای آنهم در 24 ساعت قبل از انتخابات، اقدام عملی درخوری انجام ندادند؛ البته افرادی نظیر بیرانوند نماینده پیشین بروجرد، آقا محمدی نماینده پیشین خرمآباد و چگنی، امامی راد نماینده اسبق کوهدشت، عباس گودرزی نماینده بروجرد، علیمحمد ناصری فرماندار اسبق دلفان، محمد پاپی نژاد از فعالان اصول گر، علی سلاح ورزی عضو اسبق شورای شهر خرمآباد، حجتالاسلام خدایی و مهرداد ویسکرمی از استادان دانشگاههای لرستان تمام تلاش خود را در انتخابات اخیر به کار گرفتند.
چهارم؛ تعدادی از نیروهای اصولگرا در استان که در چهار سال گذشته هم کاری نزدیکی با دولت داشته و دارند، ستادی با عنوان "اصولگرایان معتدل" در حمایت از رئیسجمهور منتخب تشکیل دادند؛ هرچند که اعضای این ستاد آماج نقد و انتقادهای زیادی بهویژه از سوی اصولگرایان واقع شدند ولی با خروج این افراد از اردوگاه اصولگرایان، با توجه به این که برخی از آنها دارای عقبه اجتماعی نیز هستند، باعث کاسته شدن از وزن اصولگرایی در استان شدند.
پنجم؛ در ادوار گذشته بهطور معمول روسای جمهوری دو دورهای بودهاند، به همین علت خیلی از افراد جامعه که خارج از دستهبندیهای سیاسی و جناحی بوده و تعصب خاصی به جناحهای سیاسی ندارند، تحت تأثیر این موضوع و با این استدلال که «رئیسجمهور کنونی هم چون اسلاف خود دو دورهای خواهد شد» دوباره به آقای روحانی رأی دادند.
ششم؛ با احراز نشدن صلاحیت محمود احمدینژاد رئیسجمهور پیشین در شورای نگهبان قانون اساسی، بهاشتباه در جامعه شایع شد که احتمالاً خود نظام میخواهد روحانی دوباره تکرار شود؛ جالب اینکه خیلی از افراد جامعه، نخبگان، تحصیلکردهها و حتی بخشی از بدنه اجتماعی اصولگرایان هم به این باور رسیده بودند و لذا سایر رقبا و حتی حجتالاسلام رئیسی را جدی نگرفتند.
هفتم؛ در عین انسجام و وحدت رویه اصلاحطلبان در جریان کارزار انتخابات ریاست جمهوری، در اردوگاه اصولگرایان، موازی کاری، پراکندگی نیروها و عدم هماهنگی در کارهای ستادی به چشم میخورد؛ این عدم هماهنگی به حدی بود که در برخی موارد ستادهای موازی، بدون اطلاع هم دیگر هم زمان در چند نقطه از شهر همایش و نشستهای انتخاباتی برگزار میکردند که این موضوع باعث تضعیف همایشها و پراکندگی نیروها میشد.
هشتم؛ استفاده دولت و اصلاحطلبان از ظرفیت فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را نیز نباید در پیروزی حجتالاسلام روحانی در انتخابات اخیر نادیده گرفت؛ هر چند که برخی از طرفداران هر دو طیف در بیان مواضع و نیز نقد دیدگاههای رقیب، پا را از دایره اخلاق فراتر گذاشتند.
بروز و ظهور و وقوع پدیدههای اجتماعی و سیاسی و نیز رخداد مهمی نظیر انتخابات ریاست جمهوری در جوامع مختلف، تابع شرایط و مؤلفههای زیادی است که به خاطر جلوگیری از طولانی شدن گفتار به چند دسته از عوامل بالا بسنده میکنم.
انتخابات ریاست جمهوری با تمام فراز و نشیبهایش پایان یافت؛ شورای محترم نگهبان هم صحت آن را تائید کرد، لذا به طرفداران هر دو رقیب یعنی رئیسجمهور منتخب و حجتالاسلام رئیسی در استان توصیه میشود که از فضای رقابت خارجشده و دست از تخریب یکدیگر بردارند.
به قول سیاسیون بازی تمام شد؛ رفاقت را جایگزین رقابت کنیم. استان ما برای پیشرفت و توسعه و نیز رفع محرومیتهای مزمن بیش از هر چیز نیاز به تفاهم و هم کاری دارد. سه ماه از سال اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال گذشت؛ چشم بر هم بزنیم سال تمامشده است.
با وحدت و همدلی تهدیدها را به فرصت و کینهورزیها را به تفاهم و هم کاری بدل کنیم.
مصطفی رباطی
دیدگاهها