یکی از پدیدههای این دوره انتخابات شوراها، نفر اول شدن ولیالله رستمینژاد در شهر بزرگ خرمآباد است.
مرغفروش دورهگردی که گفته میشود کارشناس ارشد زبان انگلیسی و معلم اخراجی اوایل انقلاب است. مردی بلند قد با مو و ریشهایی بلند و هیبتی همچون میرزا کوچکخان که انگلیسی سلیسی صحبت میکند و یکی از نوستالژیهای مردم با صفای خرمآباد است.
برخی طی روزهای گذشته به نقد این پدیده به عنوان یکی از مصادیق پوپولیسم پرداختند اما من در پی آموزههای مثبت این واقعه هستم. از این رو رستمینژاد را از این منظر میبینم که لفظ قلم حرف میزند اما به غایت مردمی و خودمانی است.
حامیان او که اقشار جوان و تحصیلکرده را هم شامل میشود میگویند به خاطر صداقت و سادگی و بی شیله و پیله بودنش به او رأی دادهاند. در تبلیغات او نه از شام و ناهار خبری بوده و نه از ستادهای پر زرق و برق و سخنرانیهای کلیشهای و عکسهای فتوشاپ شده با فیگورهای خاص.
او جلوی هیچ جمعیتی راه نرفت تا مانور قدرت دهد بلکه دنبال انديشه تک تک مردم بود تا نظرشان را جلب کند. به جای لابی کردن با سران و متنفذین، مخاطبش مردم کوچه و بازار بود. او هیچ جای شهر را با پوسترها و اقلام تبلیغاتیاش آلوده نکرد و برخی حامیانش نیز بعد از انتخابات، در اقدامی زیبا و فرهنگی، به پاکسازی پارهای نقاط شهر از باقیمانده تبلیغات دیگران پرداختند. او نه تنها هیچ نشانهای از عوامفریبی ندارد بلکه به دلیل بروز صادقانه هر آنچه که بوده، نقطه مقابل عوامفریبی است.
این مرد نیز شاید همچون بسیاری از منتخبین سراسر کشور، چندان به کار شورای شهر نیاید اما انتخاب او دارای نکات آموزندهای برای همه و به ویژه کاندیداهای آینده شوراها و مجلس است. انتخاب او با چنین رأی بالا و اختلاف فاحشی با نفرات پس از خود میتواند حاوی این پیام باشد که مردم از هیاهو و تبلیغات پر هزینه و کلیشهای خستهاند و میخواهند خود واقعی کاندیداها را ببینند.
آنها از فلهای دیده شدن و سیاهی لشگر مدعیان بزرگی بودن بیزارند. مردم در دنیای پیچیده امروز تشنه دیدن ذرهای سادگی و بی آلایشیاند. از سویی گسترش فساد در جامعه، مردم را به مسیرهایی سوق داده که شاید راه نجات نیست اما نشان دهنده نارضایتی شدید مردم در مقابل فساد موجود است. یکی از حامیان آقای رستمینژاد میگوید او مرغفروش بوده نه تخممرغ دزدی که در آینده شترمرغ دزد شود.
این تلنگر بزرگی است!
رضا خواجوی