به شیوه‌ی باران پر از طراوت تکرار بود

و به سبک درخت میان عافیت نور منتشر می‌شد

سفرش در موسمی اتفاق افتاد که رفتن تکلیف نبود و پریشان تلفظ درب‌های بسته‌مان کرد

کارزار رسانه، صلابت مرد می‌خواهد و جگر عشق

باید محسن باشی تا غم شهرت ترجیح تو باشد و خدا را با کلامی کامل، هبوط کنی

باید در اردیبهشت، مسافر مهر باشی تا نام مقدست سوگ سرود بازماندگان باشد

باید با هجاهای فاخر لری مویه تسکین بلد باشی برای غم‌های کهنه و ساکت شهرت

تحریریه‌ی یافته معزاست

مخاطب یافته عزادار!

و خرم‌‌آباد، مبهوت کوچ فرزند خویش است

یاری را از دست دادیم که سنش تاب نمی‌آورد سنگینی پژواک این‌همه تجربه و تربیت را

آوَخ و افسوس استیصال و بغض

در هیئت همکار آمد و برادر ماند

درس استواری در مرام و منش داد

و در مقدس‌ترین روز انتخاب جمهوری اسلامی که شکوفه باران حضور ملتش بود

پرکشید و رفت

 

یاد و نامش گرامی باد

 

 

 

محسن سپهوند همکاری رسانه‌ای ما، جمعه شب در صف رأی انتخابات و در مدرسه خیابان بوعلی خرم‌آباد بر اثر ایست قلبی به رحمت ایزدی پیوست؛ سپهوند در حوزه یادداشت و نقد اجتماعی با این پایگاه خبری همکاری داشت و بیش از ده‌ها مطلب از وی منتشر شده است.

دیدگاه‌ها