در فضای انتخابات در اکثر کشورها کاندیداهای سیاسی می‌کوشند با بیان شعارها و برنامه‌های خویش راه را برای رسیدن به پیروزی هموار نمایند.
گاهی وجود بستر پذیرش برای شعارهای پرطمطراق از سوی مردم سبب می‌گردد افرادی سکان سیاسی کشوری را بر عهده گیرند که فاقد برنامه بلندمدت برای تحقق وعده‌های خویش می‌باشند و اگرچه با شور و هیجان کار خویش را آغاز می‌نمایند لیکن عاقبت از خود چیزی جز درد و سختی و ناامیدی باقی نمی‌گذارند.
برخی تنها و تنها به رسیدن به صندلی ریاست جمهوری فکر می‌کند و روش رسیدن به آن برایشان چندان مهم نیست. برخی فاقد یک برنامه عملیاتی و کلی‌گویی کلی می‌کنند. در انتخابات اخیر یکی از کاندیداها از ایجاد پنج میلیون شغل سخن می‌گوید دیگری سخن از ایجاد شش میلیون شغل و افزایش سه برابری یارانه می‌گوید. این در حالی است که ریس قوه مجریه نسبت به بیانات کلی به دور از منطق اجرایی، واکنش منفی نشان داد و رد نمود.
درمیان هیاهوی تبلیغاتی برخی دم از انقلابی بودن می‌زنند و انقلابی بودن را مصادره به مطلوب می‌نمایند درحالی‌که انقلابی به اقتضای حقیقت‌گرایی خود، پوپولیست نیست؛ به اقتضای واقع‌گرایی خود، سورئالیست نیست؛ به اقتضای عمل‌گرایی خود، متوهم نیست؛ به اقتضای آرمان‌گرایی خود، منفعل نیست؛ و به اقتضای مردم‌گرایی خود، اشرافی نیست. انقلابی یک کنشگر جامع و مانع است که هر جزئی از فکر و عمل آن با یکدیگر درداد و ستد است و رابطه دیالکتیک دارد. انقلابی در عین حال که بازیگر است و درصحنه عمل فعال، تحلیل‌گر هم هست و از حیطه نظر جدا نیست. انقلابی البته در عین بازیگری و تحلیل‌گری، تماشاگر نیز هست و می‌تواند از فراز و فرای مناسبات مستقر، به جهان و جامعه نگاه کند و این نوع نگاه به او بصیرت می‌بخشد.
در طی این مدت تبلیغ گرچه متأسفانه برخی کاندیداها در گرایش به کلی‌گویی و پوپولیسم پررنگ‌تر از بقیه جلوه نمودند اما روشن است آن بخش از جامعه که به مسائلی چون عدالت، پیشرفت متعادل و منطقی، آزادی، جامعه باز، مطبوعات آزاد و جریان آزاد اطلاعات و آزادی شبکه‌های اجتماعی اهمیت می‌دهند، درمیان این شش گزینه، حسن روحانی را انتخاب می‌کنند.
نکته دیگری که کمک کرده و می‌کند تا شانس آقای روحانی را افزایش دهد، عملکردهای مثبت دولت در بخش‌های مختلف است. هرچند این عملکرد در وضعیت موجود کشور در مقایسه با شرایط مطلوب بسیار فاصله دارد و دفاع از شرایط فعلی اساساً به مفهوم نفی و ندیده گرفتن مشکلات جاری کشور نیست، اما اگر شرایط سال ٩٢ را در نظر بگیریم و تهدیدهای داخلی و خارجی آن مقطع را، اهمیت کارهای انجام‌شده بیشتر نمایان خواهد شد.
روحانی توانست تورم را از ۳۵ درصد به ۸ درصد کاهش، رشد اقتصادی را از منفی ۶/۸ به مثبت ۵ ارتقاء دهد و ثبات و آرامش اقتصادی را در جامعه برقرار کند. با آمدن روحانی بی‌ثباتی ارزش پول رفع شد، دلار تنها بین سال‌های ۹۰ تا ۹۲ حدود ۴۰۰ درصد افزایش داشت و در ایران اقتصاد و قیمت‌ها هم تقریباً بر اساس قیمت دلار تنظیم می‌شود. در دولت‌های نهم و دهم میزان اشتغال سالانه 14 هزار نفر بود که در دولت روحانی به 700 هزار نفر در سال افزایش پیدا کرد.
دولت روحانی دولتی است که دو اصل مهم ثبات و پیش‌بینی پذیری را توأمان دارا است و چندان به اقتصاد صدقه‌ای باور ندارد. البته هر دولتی نکات ضعف خویش را نیز داراست و دولت روحانی نیز ضعف‌های مهمی در عرصه‌های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی دارد لیکن همین‌که به وجود مشکلات و بحران‌های موجود و احتمالی معترف است نوعی تمایز میان خود و اغواگری پوپولیسم ایجاد می‌نماید. انتخابات بیست و نهم اردیبهشت انتخاب میان افراد نیست بلکه انتخاب میان رویکردهاست انتخاب میان رویکردهای پوپولیستی با رویکردی که به عقلانیت و ثبات و آینده‌نگری در اداره کشور می‌اندیشد.
یادمان باشد که در برابر جامعه مسئولیم. بعد از انقلاب مشروطه به‌تدریج رفتارهای عقلانی در جامعه ایران گسترش پیدا کرد و تاکنون باگذشت زمان زیادی هنوز طفلی نو پا است. امید که با همدلی و همگرایی از این نوزاد در حال رشد محافظت کنیم.


پروین گنجی