پاییز 1374 در دوره کارشناسی رشته علوم سیاسی پذیرفته شده بودم؛ حدود یک هفته از شروع کلاسها گذشته بود،
یکی از استادان قدیمی و باتجربه که دکترای علوم سیاسی خود را در یکی از دانشگاههای معتبر جهان در استرالیا گرفته بود، از دانشجویان خواست هر کدام هدف خود را از تحصیل در رشته علوم سیاسی بیان کنند.
پس از پایان صحبت دانشجویان، استاد که اصالتاً لرستانی و از دیار فرزانگان «بروجرد» بود آبِ پاکی را روی دست همه ریخت و گفت:«اگر آمدید با تحصیل در این رشته وزیر خارجه یا سفیر کبیر بشوید، برگردید و بروید دنبال زندگیتان، ولی اگر به این رشته علاقهمند هستید که ...»
استاد درست میگفت در آن برهه، دکتر ولایتی وزیر امور خارجه ایران بود؛ آقای ولایتی پزشک متخصص اطفال بود. او در 4 کابینه به مدت 16 سال، راهبری وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی را بر عهده داشت.
هدف از ذکر این خاطره تحلیل و بررسی کارنامه جناب دکتر ولایتی نیست؛ که ایشان البته هماکنون یکی از دیپلماتهای باسابقه و برجسته و سیاستمداری عقلگرا و کاردان است؛ هر چند او نیز هم چون سایر دولتمردان نقاط ضعف و قوت فراوانی در سالهای متوالی مسئولیت خود داشته و دارد.
مقصود اصلی این نوشتار، مدرکگرایی یا بهتر بگوییم مدرک زدگی بیش از حد در سطح جامعه است و این که نباید همهچیز را با عیار مدرک و رشته تحصیلی بسنجیم.
در نگاه عموم مردم، دانشجویان رشتههای علوم سیاسی و روابط بینالملل سیاسیتر بوده و نقش بیشتری در تحولات سیاسی دارند، در حالی که اینطور نیست.
بهطور معمول دانشجویان رشتههای فنی و مهندسی خیلی سیاسیتر از دانشجویان رشتههای حقوق، علوم سیاسی و روابط بینالملل بودهاند؛ تقریباً در اکثر رویدادها و وقایع سیاسی دهههای اخیر، دانشجویان رشتههای فنی گوی سبقت را از دانشجویان رشتههای حقوق و علوم سیاسی ربودهاند.
شهادت سه تن از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران در تاریخ 16 آذر 1332 در اعتراض به سفر ریچارد نیکسون معاون رئیسجمهور وقت آمریکا به تهران و از سرگیری روابط ایران با انگلیس، گواه این مدعاست.
در این دوره از انتخابات شورای شهر بحث مدرک و رشته تحصیلی نُقل محافل و مجالس خانگی و عمومی شده است؛ و حال آن که مدرک شرط لازم بوده و شرط کافی نیست.
مردم این شهر 9 نفر میخواهند که معتمد، پاکدست، متعهد و دلسوز باشند؛ اگر این افراد تخصص مرتبط با امور شهری داشته باشند که بهتر وگرنه صِرف داشتن مدرک تحصیلی مرتبط دردی را دوا نمیکند.
خیلی از افرادی که در 4 دوره گذشته شورای شهر خرمآباد و سایر شهرهای استان انتخاب شدند، باوجود دارا بودن مدارک عالیه تحصیلی و مرتبط، کارنامه درخشانی از خود برجایی نگذاشتهاند.
به نظر نگارنده در بررسی وضعیت و شاخصهای یک نامزد شورای شهر باید رشته تحصیلی را در کنار سایر شاخصها و بلکه در اولویت بعدی قرار دهیم.
باید ببینیم که نامزد موردنظر تجربه لازم، اعتبار و وزن اجتماعی مناسب این منصب را دارد یا خیر؟ اگر تمام ویژگیهای لازم را داشت، آن وقت در شرایط برابر، نامزدی که تحصیلات مرتبط دارد را در اولویت قرار دهیم.
از زمان آغاز فعالیت شهرداری خرمآباد در زمان پهلوی اول تاکنون، به اقرار اکثر صاحبنظران، شهرداری توانمندتر و خوشنام تر از علیمحمد ساکی نداشتهایم و این در حالی است که زندهیاد ساکی مهندس معمار و یا شهرسازی نبود؛ ولی با توجه به لیاقت ذاتی، سختکوشی و همتی که داشت، منشأ خدمات زیادی در این شهر شده است.
بوستان و مجموعه تفریحی گردشگری «کیو»، تعداد زیادی از مجتمعهای فرهنگی، ورزشی و رفاهی از یادگارهای دوران شهردار فقید، ساکی است.
حالا که در آستانه انتخاباتی سرنوشتساز برای شهر و دیارمان هستیم؛ باید پیشینه افراد را مدنظر قرار دهیم. منتخب شورای شهر باید یک رَجُل سیاسی و اجتماعی و دلسوز شهر بوده و نیز خوشنام، پاک دست، زیرک و مردمدوست باشد.
باید دقت کنیم که کلید اداره شهر را به چه کسانی میسپاریم. یک شهروند آگاه در قبال رأیی که به صندوق میاندازد مسئول بوده و در حقیقت در تصمیمگیریها و تصمیم سازیهای افراد منتخب شریک است.
نگارنده در انتخابات پیشین شورای شهر به هفت- هشت نفر از اعضای فعلی رأی دادهام؛ وقتی شنیدم که 9 نفر از اعضای شورای شهر خرمآباد به واگذاری بوستان معلم برای ساخت «خانه امید بازنشستگان» رأی مثبت دادهاند، متأسف شدم.
تخریب بوستانی که بیشتر محلی برای بازی و سرگرمی کودکانِ آپارتماننشین این شهر است از کدام پشتوانه عقلی و منطقی برخوردار است؟! این دیگر به مدرک تحصیلی ربط ندارد، نیاز نیست حتماً مهندس باشی و بفهمی این تصمیم اشتباه و بلکه خیانت در حق شهر و شهروندان است!
این آخرین تصمیم شورای شهر چهارم، در روزهای اخیر در آستانه اجرایی شدن بود که خوشبختانه با هشیاری شهروندان آگاه و دلسوز و برگزاری تجمع اعتراضی به این تصمیمگیری غلط، لغو شد.
شورای شهر بنگاه اقتصادی یا معاملات ملکی نیست، شهر خانه ما، فرزندان و آیندگان ماست، آن را به بنگاهداران مدرن، دلالان، شهر فروشان و کسانی که نگاه کاسبکارانه دارند، واگذار نکنیم.
همانطور که اشاره شد مدرک همهچیز نیست؛ تمام رشتههایی که در دانشگاهها تدریس میشود در زندگی بشر امروزی و امور شهری موردنیاز است؛ دیگر این که شخصیت هر فرد آمیزهای از وراثت، ساختارهای ذهنی و ویژگیهای تربیتی و خانوادگی است؛ افرادی را انتخاب کنیم که در خانوادههایی اصیل و معتقد پرورش یافتهاند، این افراد اگر مدرک مرتبط داشته باشند که نورعلی نور است؛ اگر هم نداشته باشند، لااقل به شهر و شهروندان و مصالح عمومی جامعه خیانت نمیکنند.
مصطفی رباطی
مصطفی رباطی
دیدگاهها
دوست عزیزایشون فامیلیشون ساکی سگوندبوده. اصلامهم نیست امابوده.