بدون شک، در طول حیات انسان و در طول تاريخ بشریت جريان اطلاعرساني بمانند امروز سريع و گسترده نبوده است.
به همين دليل، تحلیلگران و اندیشمندان حوزه اطلاعرسانی و علوم ارتباطات مهمترین کاراکترها و ویژگیهای اين دوره از تاريخ بشر را «سرعت، گسترش و اهميت فوقالعاده اطلاعات» دانسته، دوره معاصر را "عصر انفجار اطلاعات" مينامند. امروز اطلاعات نهتنها در مراكز معيني قابلدسترسی است، بلكه حتي از پشت درهاي بسته و ديوارهاي ضخيم خانهها نيز به داخل نفوذ ميكند. تمام امواج صوتي و نوري اطراف ما، حامل پيامها و اطلاعات است و تقريباً جايي از نفوذ آنها در امان نيست. حتی فراتر از این اکنون به مدد گسترش بیش از پیش استفاده از شبکههای مجازی و برنامههای نظیر تلگرام و کشانده شدن آن به دورافتادهترین نقاط زندگی نظیر روستاهای محروم و شرایطی یکسان را برای همه جهت استفاده آنلاین از این برنامه و مخصوصاً رد و بدل اطلاعات در صدمی از ثانیه آنهم در حجمی انبوه ما را با برههای منحصر به فرد از حیث مواجه با جوانب این عصر یعنی عصر انفجار اطلاعات که بدون تردید نقطهجوش آن است، روبرو ساخته که این مهم هم میتواند نوعی تهدید و هم نوعی فرصت برای دولتها و نیز پیشبرد اهداف نهادهای مرتبط با یکی از مهمترین ارکان دموکراسی یعنی «مطبوعات» لحاظ گردد. اینک مطبوعات چاپی با همان ظاهر و تعداد صفحات و همان کیفیت در کانالهای تلگرامی و مجازی بهصورت آنلاین در اختیار تمامی شهروندان و مخاطبین قرار می-گیرد که به نظر نگارنده فضایی را جهت محقق شدن رکن چهارم دموکراسی فراهم آورده لکن با مدنظر قرار دادن نحوه استفاده صحیح و آموزش فرهنگ استفاده درست برای همگان به عدم تهدید این قابلیت صحه گذاشته و آنرا برعکس فرصتی جهت نهادینه شدن رکن چهارم دموکراسی و ابزار مثبت فناوری ویژه عصر انفجار اطلاعات بایست در نظر گرفت.
تمامی اندیشمندان علوم انسانی و اجتماعی مطبوعات را به عنوان يكي از اركان و عوامل مهم و اساسي در رشد و توسعهي يك جامعه قلمداد مینمایند؛ اما اینهمه ماجرا نیست. عدم منفعل بودن و اکتیو بودن آن مهمتر است. اشاعه توسعه و تقويت فرهنگ ملّي - ديني در گرو كارآمدي رسانههاي جمعي، بهويژه رسانههاي مكتوب است و نيز تضعيف فرهنگ و يا خودباوري فرهنگي و اشاعه عناصر فرهنگ بيگانه در گرو ناكارآمدي همين رسانههاست. از سوي ديگر، نشاط، پويايي و كارآمدي مطبوعات نيز در گرو وجود گزارشگران، نويسندگان، روزنامهنگاراني فعّال، شاداب، حرفهای، علاقهمند، دلسوز و پايبند به اصول حرفهای روزنامهنگاري (چه در سطوح محلی، منطقهای و سراسری) است.
در اينجا، بحث از ويژگيها و كاركردهاي رسانههاي گروهي ــ كه خود بحث مفصّل و دامنهداري است ــ نبود بلكه طبق مقتضاي بحث، همهي سخن در اين است كه يكي از رسانهها، يعني رسانههاي مكتوب، زماني به وظايف رسانهاي خويش بهخوبي عمل خواهند كرد كه داراي نيروهاي مجرب، ماهر، متخصص و برخوردار از آموزشهاي لازم حرفهاي باشند. در واقع، پويايي و به روز بودن رسانههاي مكتوب، در گرو داشتن روزنامهنگاران، گزارشگران، نويسندگان و... حرفهاي و مجرب است؛ و این مهم مخصوصاً برای مناطقی غیر از پایتخت کشور بسیار تعیینکنندهتر و اگر استانی محروم از این دسته لوازم بههمپیوسته باشد بدون تردید رکن چهارم دموکراسی دیده نخواهد شد و کسی به معنای واقعی کلمه آنها درک و حس نمیکند.
بدینسان زنجیرهای از عوامل مختلف محقق کننده رکن چهارم دموکراسی به معنای واقعی خود در هر کشوری و منطقه و استانی خواهند بود که در این مقال به وضعیت این رکن اساسی از نهادینه شدن مردمسالاری و تحلیل هریک اجزاء فوقالذکر زنجیره محقق کننده رکن چهارم دموکراسی در استان لرستان و مخصوصاً مرکز استان را از نظر خواهیم گذارند و تلاش خواهیم نمود از سوگیری و جهتگیری دوری نموده و با رعایت اصل بیطرفی نقدی واقعی از مطبوعات، حیات آن در لرستان و چندوچون جوانب دیگر به خوانندگان عزیز عرضه نماییم.
همچنان که در مقدمه بحث اشاره شد موارد متعددی بهصورت زنجیروار بایستی وجود داشته باشند که این رکن محقق گردد و مردمسالاری نهادینه؛ اما متأسفانه پویایی و کارآمدی مطبوعات را نمیتوان در لرستان به عینه مشاهده و احساس نمود؛ و این در حالی است که مطبوعات لرستان بایست علاوه بر احترام به فرهنگ ملی و دینی به اشاعه توسعه و تقويت فرهنگ محلی - بومی پرداخته و بدینسان كارآمدي رسانههاي جمعي، بهويژه رسانههاي مكتوب محلی که منجر به روی آوردن جوانان و شهروندان به جوانب ارزشمند این فرهنگ بومی میگردد را متأسفانه آنچنان مشاهده نکردهایم؛ و این در حالی است که این وضعیت کیفی نهچندان مطلوب مطبوعات در لرستان و ناكارآمدي همين رسانهها تضعيف فرهنگ بومی را نیز در پی داشته که نمود آن را در سالهای اخیر حتی در عدم توجه به پوشش ظاهری جوانان و عدم اعتنا به پوشاک سنتی و محلی نیاکان خود و روی آوردن به البسه خارجی و تأکید بر مدگرایی را شاهد بوده که متأسفانه این ناکارآمدی رکن چهارم دموکراسی و عدم وجود و تأثیرگذاری در مناسبات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و نقد دلسوزانه و واقعبینانه (که بسته بودن فضای کار برای روزنامهنگاران خود دلیلی دیگر بر وجود این ناکارآمدشدن است) تأثیر منفی بر خودباوري فرهنگي و اشاعه عناصر فرهنگ بيگانه را در پی خواهد داشت که به عینه این وضعیت در لرستان قابلرؤیت است. همچنان که اشاره شد در این زنجیره (محقق کننده رکن چهارم دموکراسی) عوامل دیگری نیز تأثیرگذارند. بدون تردید در لرستان نشاط، پويايي و كارآمدي مطبوعات در گرو وجود گزارشگران، نويسندگان، روزنامهنگاراني فعّال، شاداب، حرفهای، علاقهمند، دلسوز و پايبند به اصول حرفهای روزنامهنگاري در سطح استانمان هست. متأسفانه این بعد کیفی نیز خالی از ضعف و نقص نیست. این ضعف دلایلی دیگری نیز ممکن است داشته باشد که مهمترین آن عدم وجود فضای مساعد جهت نقد و کار حرفهای است.
متأسفانه نوع برخورد با خبرنگاران، عدم توجه به حقوق آنان، مساله معیشت، بیمه و سختی کار آنان و پایین بودن امنیت شغلی خبرنگاری در مطبوعات محلی بیشتر نمود دارد که این مهم در لرستان دامنگیر طیف عظیمی از نیروی انسانی این رکن دموکراسی شده است. عدم امنیت و هراس از شکایت مسئولان استانی و فراهم نشدن فضای جهت انتقاد از مسئولان کمکار ضربه جبرانناپذیری بر فضای مطبوعات در لرستان گذاشته است تا بدان جا که کمتر جوانی گرایش به ادامه تحصیل در رشتههای علوم ارتباطات اجتماعی و پژوهشگری اجتماعی و ... دارد و بهنوعی هیچ پشتوانه سازی قوی جهت تربیت روزنامهنگاران حرفهای و گزارشگران جسور در لرستان مدنظر نهادهای ذیربط و حتی NGO ها صورت نگرفته و حتی زمینه جهت تحزب و توسعه احزاب و عضوگیری و بهکارگیری جوان فعال سیاسی- حزبی مستعد که انتقاد در ملکه ذهنشان درونی شده نیز از وضعیت بسیار جالبتوجهای در لرستان برخوردار نبوده و بهنوعی به فراموشی سپرده شده است.
هدف مقال بحث از ويژگيها و كاركردهاي رسانههاي گروهي ــ كه خود بحث مفصّل و دامنهداري است ــ نیست بلكه طبق مقتضاي بحث، همهي سخن در اين است كه يكي از رسانهها، يعني رسانههاي مكتوب، زماني به وظايف رسانهاي خويش بهخوبي عمل خواهند كرد كه علاوه بر فضای مساعد داراي نيروهاي مجرب، ماهر، متخصص و برخوردار از آموزشهاي لازم حرفهاي باشند. در واقع، پويايي و به روز بودن رسانههاي مكتوب، در گرو داشتن روزنامهنگاران، گزارشگران، نويسندگان و... حرفهاي و مجرب است؛ و این مهم مخصوصا برای مناطقی غیر از پایتخت کشور بسیار تعیین کننده تر و اگر استانی محروم از این دسته لوازم بههمپیوسته باشد بدون تردید رکن چهارم دموکراسی پویا دیده نخواهد شد و کسی به معنای واقعی کلمه آن را درک و حس نمیکند.
علاوه بر تمامی موارد آمده یک مورد دیگر در استانی نظیر لرستان و در راستای رکن چهارم دموکراسی مطرح است اخلاق روزنامهنگاری است که در عین حال نباید از محتوای آموزش اخلاق رونامهنگاری نیز غفلت کرد؛ بنابراین بخشی از مشکلات اخلاقی در رسانهها میتواند برآیند این نکته باشد که آنچه در محیط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میگذرد میتواند در آموزش و محتوای آموزش اخلاق روزنامهنگاری نیز مؤثر باشد.
بنابراین یکی از آسیبهای مطبوعات و روزنامهنگاری در استان لرستان نیز مرتبط با عدم رعایت موازین استاندارد این رکن دموکراسی یعنی نیروی انسانی است. با اینکه اخلاق روزنامهنگاری و بهصورت کلیتر اخلاق ارتباطات اکنون در خیلی از دانشگاههای غربی تدریس میشود، اما متون آموزش اخلاق ممکن است دیدگاههای پراکنده و گاه متناقضی را هدف قرار دهد؛ اما شاید بتوان توصیههای کوچکی به جامعه رسانهای در استان کرد و آن این است که: اگر روزنامه، هفتهنامه، ... نشریه شما شیوهنامه دارد، از نکات مندرج در آن پیروی کنید. روح نقد را بار دیگر زنده کنید. تمامی مسئولان بهجز رهبر عظیم الاشان ایران اسلامی میتوانند نقد شوند و مطبوعات وظیفه دارد این مهم را محقق کند. فضای کنونی را مساعدتر در نظر گرفته و از عدم امنیت در زمینههای گوناگون واهمهای نداشته باشند.
تا جایی که میتوانید هرچه بیشتر اطلاعات را در سطح استان جمع کنید. البته همه این اطلاعات به کار شما نخواهد آمد، اما شما به هنگام تحقیق برای نوشتن یک خبر هنوز این را نمیدانید و پر کردن جاهای خالی بعدها مشکل خواهد بود. زمانی اطلاعات به دست آمده را در کنار دادههای پیشین قرار میدهید خود را وارد فضای تحلیل و نقد کردهاید. سعی کنید در تمامی حوزهها اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی روح نقد را زنده کرده و مطبوعات را برای مردم و آینده شهر آنها که بدون اتصال به آینده خود آنها و فرزندانشان نیست، جا انداخته و حتیالمقدور با قرار دادن نشریات الکترونیکی در فضای مجاز و شبکههای تلگرامی به فراگیری مطبوعات در استان پرداخته و زمینه مطالعه محتوی مقالات و مطبوعات را برای همگان در استان لرستان و شهرستانهایش فراهم نمایید.
اطمینان حاصل کنید که نقلقولها را به کسانی که باید نسبت بدهید، نسبت دادهاید. از نقلقولهایی که منبع آنها مشخص نیست پرهیز کنید. گاهی میتوان آنها را توجیه کرد اما چنین نقلقولهایی در بیشتر موارد اعتبار خبر شما را کم میکنند. خواننده چنین نقلقولهایی را نميپسندد و فکر میکند مبادا شما آنها را خودتان جعل کرده باشید!
همیشه به خاطر داشته باشید که صرفنظر از عقاید شخصی شما، این مسئولیت شماست که دیدگاه متوازنی را نسبت به آنچه دیدهاید و متوجه شدهاید اتخاذ کنید.
از به کار بردن کلمات و عباراتی که به خواننده القا میکند که درباره موضوع باید چگونه فکر کند، خودداری کنید. آنها، میتوانند تصمیم بگیرند و داوری کنند که آیا این رویداد، احساسبرانگیز، تراژیک یا قهرمانانه بوده است. زبان اغراقآمیز نهتنها خواننده را ناراحت میکند، بلکه میتواند بهشدت غیردقیق باشد؛ بنابراین باید از آن اجتناب کرد. مسئولین را آنچنان شفاف کنید که عملکرد آنان در سازمان برای مردم روشن و قضاوت درست محقق گردد.
با حضور در کلیه مناسبات استان بر نظارت تمام و کمال بر کلیه فعلوانفعالات چیرگی داشته و ریزبینانه حتی موردی همچون مناقصه یک شرکت کوچک و متوسط در استان و رعایت قانون در کلیه ابعاد را رصد کنند و نتایج را برای همگان تشریح نمایند. لازمه این مهم فراغ بال مدیر نشریات و آزادی کار سردبیران مطبوعات به عنوان قلب هر نشریهای است.
از به کار بردن کلماتی که بار معنایی غیرضروری دارند خودداری کنید. وقتی کسی حرفی میزند، نوشتن اینکه او «اعتراف کرد» یا «اذعان کرد» با مقدار زیادی پیشداوری همراه است. فقط بنویسید «او گفت» و بگذارید خواننده خودش دراینباره تصمیم بگیرد.
به همین اندازه هم باید در انتخاب کلماتی که برای توصیف گروههایی از مردم به کار میروند دقت کنید. گزارشگران باید شاهد بیطرف باشند. نویسندگان دیگری مسئول اظهارنظر هستند. اگر یکطرف درگیری را «جمعیت» و طرف مقابل را «دسته اغتشاشگران» بنامید، نحوه گزارشگری شما بسیار ضعیف و نامتوازن خواهد بود.
هنگامیکه درباره موضوعات پیچیده مطلبی مینویسید از به کار بردن کلمات تخصصی و زبان فنی خودداری کنید چون این کلمات برای خواننده (و چهبسا برای نویسنده نیز) بیمعنی هستند. بهعنوان مثال، دنیای سیاست و دیپلماسی پر از سازمانهایی است که امروزه بهجای نام آنها از مخفف یا حروف اختصاری آنها استفاده میکنند.
باید درباره نحوه توصیف اشخاص با دقت فکر کنید. هرکسی در زندگی نقشهای متفاوتی ایفا میکند، همسر، پدر یا مادر، کارگر، مالیاتدهنده، راننده. دستکم گرفتن فردیت آنها عموماً ناپسند و گاهی برخورنده است. نقشی که افراد در خانه ایفا میکنند بهندرت با نقشی که بیرون از خانه به عهده دارند ربطی دارد.
گزارشی درباره زنی که کیف او را در خیابان زدهاند با این توضیح اضافی که آن زن مادر چهار فرزند است یا از شوهرش طلاق گرفته یا چشمهايش آبی است (بخصوص در شرایطی که چنین اطلاعاتی در مورد مردها داده نمیشود) غنیتر نمیشود. از سوی دیگر، میتوانید ادعای او را مطرح کنید که فرد مهاجم مثلاً ریش داشته، موهایش قرمز بوده و لهجه داشته است. این اطلاعات ممکن است در پیدا کردن دزد به پلیس کمک کند.
بهترین کار این است که از برچسب زدن به مسئولین، مردم و ... بخصوص اگر توصیفات شما متضمن ارزیابی ارزشی است، خودداری کنید. این مهم در استانهای با قومیتی متفاوت بسیار مهمتر است. چراکه تخریب همولایتی و هم شهری و هم استانی نهایتاً تخریب کل استان و فرهنگ استانمان است، لذا در نقدهای مسئولین، دستاندرکاران، نمایندگان، ورزشکاران بومی، هنرمندان و ... بایستی بسیار هوشمندانه با رعایت احترام و عدم تخریب هویتی باشد و اسیر بازی میان نهادی و مسئولینش نشویم و بدون اطلاعات دقیق همراه و تایید کننده منتقدین نشویم. موارد زیادی در این راستا برای مثال هست. داشتهایم شهردار و مسئولی که در این استان چندان عملکردش از نظر اعضای شورا و ارگانش مثبت نبوده و پس از استیضاحش شاهد فرار آن مغر به پایتخت و انتخاب به عنوان بهترین شهردار تهران در بین مناطق 21 گانه در کمتر از 2 سال از خروج از استان خود بودهایم؛ بنابراین در این میان عملکرد خود اعضای شورا پر از ایراد و تصمیمی بسیار غیرمنطقی بوده که متأسفانه خبرنگاران و روزنامههای محلی نیز به آتش انتقاد و نهایتاً استیضاح یک الیت و نخبه بومی افزوده و علاوه بر آن شاهد بودهایم که حتی برچسبهایی غیرمنصفانه و ناروا نیز بر آن مسئول معزول خورده است.
اما مورد دیگر که همیشه در استانهای با قومیت متفاوت از فارس نظیر ایلام، لرستان و کرمانشاه و ... مشاهدهشده در مناسبات سیاسی و خاصاً انتخابات است که بدون جنجال و حاشیه نبوده. در این بین نقش مطبوعات محلی بسیار حساس است. یک تحلیل توسط روزنامهنگاری میتواند بر آتش تنش شکلگرفته از رقابت دو طیف، گروه سیاسی و یا دو کاندید با طایفه و عشیره مختلف بی افزاید و استان را وارد بحران و ناامنی کند. حتی در این بین کاربرد واژگان در مطبوعات بسیار مهم است. مثلاً آیا باید از فعالان سیاسی به عنوان «آزادیخواهان» یاد کنیم یا به عنوان تهدیدکنندگان امنیت، اغتشاشگر و حتی «تروریست»؟ پاسخ این پرسش ساده نیست. بخصوص اگر درباره رویدادی صحبت میکنیم که به از دست رفتن جان و مال بسیاری منجر شده است؛ اما راهحلهای دیگری وجود دارد. کلماتی مانند «شورشی»، «پیکارجو» یا «ناراضی» از انتخابهای ممکن در این زمینهاند. در بسیاری از شرایط شاید بهترین کار این باشد که از این افراد بهعنوان عضو سازمان مربوطهشان یاد کنیم.
در مجموع وضعیت رکن چهار دموکراسی در استان لرستان را مطلوب ارزیابی نکرده و تا نقطه استاندارد فاصله زیادی وجود دارد.
اعظم روانشاد
دانشجوی مقطع دکتری – جامعه شناسی توسعه و اقتصاد