برف است و کولاک. چشم چند قدمی خود را نمیبیند. کوچهها و خیابانها با هرم نگاه هر روزه عابرانش هم نمیتواند راه عبوری باز کند برای یک عابر تنها و خسته.
معمولاً این روزها با این شرایط، روزهای سختی میشود برای امدادرسانان. چه نیروهای راهور، راهداری، هلالاحمر و یا همین بچههای فوریتهای پزشکی خودمان. همیشه ایام گوش به زنگ هستند چرا که در پشت خط ارتباطی آنها با بیرون، حتماً یک نفر نیازمند کمکرسانی است.
اما روزهای هست که با شرایط جوی خاص این کمکرسانیها را سخت میکند. روز جمعهای که گذشت از همان روزهای سخت و جانفرسا برای بچههای فوریتهای پزشکی لرستان بود. جای که خداوند قادر بیهمتا نشانههای رحمتش را بهصورت برف ارزانی مردم این دیار کرده بود.
مدام تلگرام را چک میکردم و هر ساعت اعزام گروهی از بچههای فوریتهای پزشکی لرستان برای نجات جان یک بیمار. از اعزام گروهی به عدل آباد منطقه فیروزآباد سلسله که بچههای فوریت در راه میمانند و نیروهای راهداری به کمک آنها میآیند تا جان مادر بارداری را در میان کولاک و برف نجات بدهند و یا نجات جان مادر باردار 16 سالهای که با بچههای فوریتهای پزشکی در راه میمانند. لحظههای اضطراب و آنجا که کسی غیر از خدا صدایت را نمیشوند. صدا هر چه بالاتر میرود.
بغضها بیشتر ترکیده میشود. مادری که خود نیاز دارد از او نگهداری شود. نوجوان 16 سالهای که آرزوهایش را به خانه بخت آورده و این روزها میخواهد صاحب بچه بشود. تلاشها ادامه دارد. مردم روستاهای اطراف برای بیرون آوردن آمبولانس از گِل تلاش میکنند. نور ملایم اتاقک آمبولانس بر چهره دختری ناز میتابد و مادر با کمک بچههای فوریتهای پزشکی نوزادش را در آمبولانس بغل میکند؛ و این پایان مأموریت فوریتهای پزشکی نیست تا خبری حوالی صبح شنبه یعنی دو سهساعتی قبل از تنظیم این یادداشت که در یک تصادف زنجیرهای در چند کیلومتری شهرستان خرمآباد آمبولانس کد 507 کمالوند خرمآباد دچار آسیب میشود؛ اما خدمات فوریتهای پزشکی بیوقفه انجام میشود.
عبدالرضا شهبازی