در جامعه‌ای که می‌بایست به جوانان بهای بیشتری داده شود تا از فرصت طلایی آنان یعنی دوره جوانی بین ۲۰ تا ۳۵ سال که سرشار از انرژی، توانایی جسمی، روحیه کار و فعالیت و پشتکار، خلاقیت و ابتکار و پژوهش و نوآوری، توانمندی استفاده بهینه از تجارب دیگران هستند ، استفاده شود تا هم فرد بتواند نیازهای اولیه خود را مانند فرصت تشکیل خانواده و آغاز زندگی سالم اجتماعی را رفع کند و هم جامعه حداکثر بهره‌برداری را از آنان نماید، اما متأسفانه بر اساس گزارش‌هایی که در مورد سرمایه انسانی در ایران تهیه‌شده قسمتی از این فرجه زمانی مهم با کمترین سودی می‌سوزد که علل بارز آن عبارت‌اند از: سربازی، زمان طولانی در صف جستجوی کار بودن، تحصیلات تکمیلی فرسایشی، بیگاری، اشتغال به‌صورت غیر بهینه مانند رشته غیر از تخصص و دانش‌آموختگی خود یا اشتغال پاره‌وقت، ساعتی، حق‌التدریس، اشتغال در نهضت سوادآموزی و...
امروز دو مسئله موجبات بحران در اشتغال جوانان جویای کار به‌ویژه فارغ‌التحصیلان را فراهم آورد:
۱-از اواخر دهه شصت بر اساس رویکرد عرضه محوری و با گسترش مراکز عالی دولتی و غیردولتی و یا وابسته به نهادها و سازمان‌ها و همچنین دانشگاه‌های آزاد، پیام نو، جامع علمی و... در سراسر کشور که به‌صورت قارچ گونه و به‌دوراز در نظر گرفتن جنبه‌های مختلف ازجمله اشتغال‌زایی مولد و کارآفرینی انجام شد، خیل عظیم فارغ‌التحصیلان را روانه بازار کار کرد. بسیاری از سازمان‌ها و ادارات توانایی جذب آن‌ها را نداشته و ندارند و مراکز صنعتی رشدنیافته هم نیازی به تخصص‌های آنان که بیشتر در زمینه علوم انسانی است ندارند.
۲-بیشتر سازمان‌های دولتی و مراکز صنعتی به غیر از مراکز نظامی که دارای مرکز آموزشی برای تأمین نیروی انسانی خود و امکانات رفاهی و مسکن‌سازمانی و غیره بودند به علت عدم کارایی و بهره‌وری و یا دلایل دیگر و به دلیل اینکه روند توسعه و نوسازی سازمانی وجود نداشت، ازجمله مراکز تربیت‌معلم، جذب نیروی جوان را تقلیل دادند.
مسئله مهمی که باید به آن اشاره‌کنیم آن است که اکثر فارغ‌التحصیلان امروزی با هزینه شخصی خود یا خانواده در شرایط سخت اقتصادی کشور و در دانشگاه‌های غیردولتی تحصیل نموده‌اند و هم‌اینک که فصل اشتغال است و البته سن جوانی را هم از دست داده‌اند و از تسهیلات دولتی هم کمترین بهره‌ای را نبرده‌اند نیز برای اشتغال مجبور به‌صرف هزینه‌های گزاف می‌باشند.
با توجه به گستره آموزش‌وپرورش و لزوم حضور و مشارکت موسسات مردم‌نهاد و افراد حقیقی و حقوقی در عرصه خطیر تعلیم و تربیت و به‌منظور یاری‌رساندن دولت در زیرپوشش بردن کامل کودکان و نوجوانان واجب التعلیم، مدارس و مراکز آموزشی و پرورشی غیردولتی به وجود آمده است تا در کنار مدارس و مراکز آموزشی دولتی به فعالیت بپردازند. البته سابقه فعالیت بخش مردمی و خصوصی قبل از پیدایش مدارس رسمی توسط افراد خیراندیش و مصلح از طریق ایجاد مکتب‌خانه‌ها، حوزه‌ها، مدارس علمیه و مدارسی به سبک جدید به سده پیش بر می‌گردد.
مؤسسات آموزشی غیردولتی که در فضای رقابتی به فعالیت می‌پردازند دارای محاسنی همچون ارتقاء کیفیت آموزشی، استفاده بهینه از امکانات و تجهیزات و فرصت‌ها، کاهش هزینه‌های دولت، جذب و جلب مشارکت‌های مالی، فکری و... مردم، شکوفایی خلاقیت و ابتکارات و نوآوری، جذب نخبگان و مربیان و کادر حرفه‌ای و تربیت آنان و کارآفرینی و ایجاد فرصت‌های شغلی جدید می‌باشند که می‌توانند در بسیاری زمینه‌ها پیشرو بوده و موفق عمل کنند. البته کار در عرصه تعلیم و تربیت و فرهنگ و ادب می‌بایست به‌دوراز سوداگری و سودجویی و زیاده‌خواهی باشد و اهداف و غایات متعالی که در فرهنگ ایرانی و دین مبین اسلام به آن‌ها تأکید شده است باید ملاک عمل قرار گیرد. لکن سودجویی و ورود افرادی که دغدغه‌ای غیر از تعلیم و تربیت دارند فلسفه وجودی مدارس غیردولتی را با چالش روبرو کرده است.
گذشته از این چون انجام هر کاری، لوازم و زمینه‌های اقتصادی را هم باید داشته باشد، پس برای گسترش و رونق تعلیم و تربیت نیز باید به توسعه اقتصادی جامعه و تقویت بنیه‌های آن و افزایش ثروت نیز اندیشید. اقتصادی عادلانه با پشتوانه فرهنگ کار و کوشش و انضباط و به برکت همبستگی ملی، مشارکت سالم و مدیریت قوی که در آن، طبقه متوسط فزونی پیداکرده و مدارس و مراکز غیردولتی، طیف گسترده‌ای از جامعه را در برگیرد و بتواند:
۱- کل نوآموزان دوره دوساله پیش‌دبستانی را تحت پوشش قرار دهد.
۲- افراد بجا مانده از تحصیل در قالب بزرگ‌سالان، راه دور، نهضت سوادآموزی و... را پوشش دهد.
3-درصد دانش آموزان مدارس غیردولتی را نسبت به کل دانش آموزان افزایش دهد.
کار آفرینی و ایجاد شغل یکی از مزیت‌ها و پیامدها و نه اهداف اصلی پیدایش مدارس و مراکز آموزشی غیردولتی بوده که با توجه به محدودیت‌های استخدامی دولتی می‌تواند جوابگوی هرچند ناچیز خیل عظیم فارغ‌التحصیلان و متقاضیان کار در مدارس و مراکز آموزشی غیردولتی باشد. اگرچه در حال حاضر و با قوانین و مقررات فعلی و شرایط اقتصادی و فرهنگی، فعالیت در مراکز غیردولتی بخصوص مدارس پیش‌دبستانی نیز به‌صرفه نیست و تأمین‌کننده کامل معیشت مربیان شاغل نیست، اما بحث ایجاد تحول بنیادین در آموزش‌وپرورش و توجه مسئولان به اهمیت و ضرورت توسعه این‌گونه مراکز و ارتقاء کیفیت آموزشی از طریق فراهم کردن فضای رقابتی و گسترش مدارس غیردولتی و همچنین گسترش آموزش‌های مکمل توسط آموزشگاه‌های علمی آزاد در سال‌های اخیر، فرصت‌های امیدبخش زیادی را برای کسب تجربه و تعمیق مهارت‌های گوناگون در حوزه آموزش‌وپرورش، احراز صلاحیت‌های علمی و ارتقاء آن و در نتیجه نخبگی و رضایتمندی شغلی و اقتصادی فراهم می‌آورد. امیدواریم رشد و توسعه اقتصادی و رفع مشکلاتی که گریبان گیر اقتصاد جامعه ما شده، زمینه تسهیل فرصت‌های از پیش‌گفته شود.
با پیدایش و گسترش مدارس و آموزشگاه‌های غیردولتی از اواسط دهه هفتاد که امکان جذب نیروی جوان در این‌گونه مراکز آسان می‌نمود اما خصلت‌های حاکم بر جامعه آن‌ها دشوار کرد. چه اینکه با تأسیس این مدارس و مراکز، فرهنگیان بازنشسته جذب شدند. مزیت به‌کارگیری فرهنگیان بازنشسته نسبت به نیروی‌های جوان متعدد بود.
مدیران و مؤسسین ترجیح می‌دهند به دلایلی مانند موارد ذیل از نیروهای شاغل یا بازنشسته استفاده کنند:
۱-داشتن تأییدیه گزینشی که برای نیروهای آزاد کسب آن به لحاظ شرایط حاکم بر نظام آموزش‌وپرورش بسیار دشوار و زمان‌بر است.
۲- نیاز مالی کمتر و قانع شوندگی بیشتر بازنشستگان
۳- داشتن بیمه بازنشستگی که برای مدیران مدارس غیردولتی به‌صرفه است.
۴- داشتن تجربه کافی چندین سال فعالیت آموزشی
۵ -آشنایی فرهنگیان بازنشسته با خلق‌وخوی کار در مدرسه و رفاقت و سوابق کاری مشترک
متأسفانه نیمی از شاغلین در مراکز و مدارس غیردولتی را فرهنگیان بازنشسته و یا مأمورین آموزش‌وپرورش شاغل در مدارس غیردولتی تشکیل می‌دهند و این سبب از بین رفتن فرصت اشتغال برای قشر فعال جامعه یعنی جوانان تحصیل‌کرده و جویای کار می‌شود. البته تصور مدارس و مراکز غیردولتی بدون حضور عناصر اصلی و باسابقه آموزش‌وپرورش زیان‌بار است و نباید تافته جدا بافته‌ای باشد اما به‌هرروی می‌بایست فرصت تجربه‌اندوزی و کار و فعالیت آموزشی برای جوانان متخصص و دلسوز و آگاه جامعه با رفع موانع مانند اصلاح قانون تأسیس مراکز و مدارس غیردولتی که در پیش است و اصلاح رویه گزینشی و تسریع آن، دوره‌های بدو خدمت و ضمن خدمت مفید موردنیاز معلمان تازه کار و کاستن هزینه‌ها و تشویق مؤسسین و مدیران برای کنار گذاشتن معیارهای سودجویی، مهیا شود.
 
یوسف زارع