برای شهری مثل خرم‌آباد که سال‌هاست از مشکلات ساختاری رنج می‌برد و می‌توان آن را به عنوان نماد شهرهای مشکل‌دار کشور معرفی کرد، قرار گرفتن نام یک شهردار در رده‌ی اسطوره‌ها، بیشتر شبیه یک معجزه است تا واقعیت. امّا «علی‌محمد ساکی» این کار بزرگ را انجام داده است. شهرداری که هنوز هم برکات اقدامات و پیش‌بینی‌هایش را احساس می‌کنیم و شاید اگر نبود درایت و دوراندیشی این مرد بزرگ، خرم‌آباد همین چند مزیت و جاذبه‌ی گردشگری را هم نداشت.
سازه‌هایی بی‌هویت که به جای کاربرد برایمان دردسر دارند، زیرساخت‌هایی که آن‌قدر مشکل دارند که با سرخاب سفیداب شهرداری هم نمی‌شود آن‌ها را پوشاند، مسائل و معضلاتی که بیشتر به فرهنگ بر‌می‌گردد تا قوانین و عملکردها و بسیاری عوامل دیگر، از خرم‌آباد مازی ساخته است که بیرون آمدن از آن کار هرکسی نیست.
احتمالاً روزی که اعضای فعلی شورای شهر خرم‌آباد به صرافت افتادند که شهردار نصیری را عزل کنند و مهرابی را به جای او بر مسند اداره‌ی شهر بنشانند، تنها متغیری که در معادلات ذهنی آن‌ها جایی نداشت، مسئله‌ی «سرمایه‌ی اجتماعی» و «اعتماد عمومی» بود.
مهرابی شهردار شد و تقریباً با همان سبک و سیاقی که نصیری مشغول کار بود، شهر را اداره کرد و کارهای زیادی هم برای خرم‌آباد انجام داد، احتمالاً اگر نصیری هم شهردار می‌ماند همین اقدامات مهرابی را انجام می‌داد با این تفاوت که در دوره‌ی مهرابی دیگر اعتماد عمومی و سرمایه‌ی اجتماعی که نصیری در طول مدت مسئولیتش به هر طریقی به دست آورده بود، وجود نداشت و مردم با دیده‌ی تردید و بدبینی عملکرد شهرداری را می‌دیدند.
مهرابی هرچه تلاش کرد نتوانست سرمایه‌ی اجتماعی نصیری را به دست آورد و اقدامات تبلیغاتی‌اش بی‌ثمر ماند، بنرهای متعددی که پروژه‌های شهری را نوید می‌دادند با بی‌اعتنایی مردم روبرو می‌شدند و الهه‌ی انتقام یقه‌ی مهرابی را هم گرفت و او نتوانست بیش از یک سال شهردار بماند.
این در حالی است که اگر اعضای فعلی شورای شهر کمی دیدگاه فرهنگی و جامعه‌شناختی داشتند و یا حداقل در این زمینه با یک جامعه‌شناس، فرهنگ‌شناس و یا متخصص افکار عمومی مشورت می‌کردند، آن روز به خواست و اعتماد عمومی و نظر کارشناسی رسانه‌های جمعی احترام می‌گذاشتند و آن‌همه بر عزل شهردار نصیری اصرار نمی‌کردند.
احتمالاً اگر اعضای فعلی شورای شهر این نوشته را بخوانند بلافاصله مشغول لیست کردن مشکلات نصیری خواهند شد تا آن اقدام را توجیه کنند، امّا هر نقدی به عملکرد نصیری وارد بدانیم، به دست آوردن اعتماد عمومی مزیتی بود که یک شهردار پس از سال‌ها به آن رسیده بود و این می‌توانست پایه‌گذار جلب حمایت و تعامل مردم برای شهرداری باشد.
آن روز اگر اعضای شورای شهر برای رأی و نظر مردم احترام قائل می‌شدند و به جای عزل، سعی در تقویت نقاط قوت و برطرف کردن نقاط ضعف نصیری می‌کردند، امروز به جایی نمی‎رسیدیم که شهردار از عدم پرداخت عوارض توسط مردم گلایه کند و آن را مسبب ناتوانی شهرداری در انجام برخی وظایف خود بداند.
یکی از دانشمندان حوزه‌ی روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی این واقعیت را در کتابی به نام «دام‌های اجتماعی و مسئله‌ی اعتماد» این مفهوم را به خوبی توضیح می‌دهد و می‌نویسد: «اعتماد اجتماعی از پایین تولید نمی‌شود، بلکه از بالا تولید می‌شود و محصول کیفیت نهادهای مدنی و اجتماعی از جمله ادارات و مقامات دولتی است.» بر این اساس شهردار خرم‌آباد به جای گلایه از مردم به دلیل عدم پرداخت عوارض باید بداند که این نهادهای اجتماعی و سیاسی هستند که با تکیه بر اصول انصاف، صداقت و عدالت، اعتماد به بار می‌آورند و موجب ایجاد روحیه‌ی تعامل و همکاری میان نهادها و مخاطبان می‌شوند.
به هر حال سرمایه‌ی اجتماعی یک مقوله‌ی فرهنگی است که در آن مؤلفه‌هایی نظیر اعتماد عمومی، مشارکت داوطلبانه، پاسخ‌گویی و موارد مشابه که نیاز هر نهاد مرتبط با مردم است، باعث می‌شوند تا هزینه‌های مدیریتی نظیر نظارت و کنترل رسمی و کندی ناشی از سیستم اداری پایین آمده و امکان استفاده از زمان و سرمایه در جهت انجام فعالیت‌هایی با بهره‌وری بیشتر فراهم گردد.
شهرداری نیز به عنوان نهادی عمومی و مستقل که بیشتر متکی بر تعاملات مردمی است تا کمک‌های دولتی حتماً بیش و پیش از هر چیز دیگری نیازمند اعتماد مردمی است که بیشترین ارتباط را با آن‌ها دارد و به همین دلیل مسئله‌ی سرمایه‌ی اجتماعی نمی‌تواند به عنوان مقوله‌ای فانتزی و نمادین در ذهن اعضاء شورای شهر و شخص شهردار مطرح باشد.
این روزها هم که شورای شهر روزهای پایانی عمر خود را می‌گذراند و قرار است شورایی جدید و با تفکری نوین کلید اتاق مدیریت شهر را در دست بگیرد، خیل عظیم کاندیداهای احساس وظیفه کرده باید بدانند که سرمایه‌ی اجتماعی بسیار اندکی از شورای قبلی به ارث خواهند برد و احتمالاً مهم‌ترین مسئله‌ی شورای آینده‌ی شهر، کسب همین سرمایه و اعتماد عمومی خواهد بود.
 
در این میان امّا ذکر چند نکته ضروری است:
یقیناً شهرداری به دلیل پرداختن به ابعاد مختلف و متنوع زندگی مردم، تنوع مدیریتی و حوزه‌ی کاری بسیار وسیعی دارد که بحث عمران شهری تنها یکی از آن‌هاست؛ بنابراین این تفکر که در شورای شهر آینده الزاماً باید از هر صنف و طبقه‌ای یک نماینده وجود داشته باشد اساساً اشتباه است چرا که تعداد مسائل و وظایف شورا چندین برابر تعداد اعضاء بوده بنابراین نمی‌توان به اعضای شورا دیدگاه صرفاً صنفی داشت. بلکه این شورا نیازمند مدیرانی است که بتوانند با بهره‌گیری از همه‌ی منابع مدیریتی از جمله نیروی انسانی و توان تخصصی، همه‌ی ابعاد و مسائل شهری را مدیریت نمایند.
داشتن دیدگاه سیاسی به مقوله‌ای که اساساً مدیریتی و فرهنگی است نیز نمی‌تواند راه‌گشا باشد و اندک سیاسیونی که با مطرح کردن رأی به لیست‌ها، به دنبال بافتن کلاهی از پشم شورای شهر برای حزب و دسته‌ی خود هستند، باید این نوع دیدگاه به شورا را تغییر داده و مسئله‌ی زندگی مردم را با انگیزه‌های سیاسی و جناحی به مخاطره نیندازند.
به جرأت می‌توان مهم‌ترین مقوله‌ی مغفول مانده از دیدگاه مدیریتی استان را مسئله‌ی فرهنگ و رویکرد رسانه‌ای به آن دانست. موضوعی که این روزها تنها با اقدامات نمادین به آن پرداخته می‌شود و جایگاهی در اندیشه‌ی اکثر مدیران استان ندارد. واقعیت این است که امروزه اکثر مشکلات شهر خرم‌آباد و استان لرستان ریشه‌ در فرهنگ عمومی و خرده‌فرهنگ‌هایی مانند فرهنگ کار، فرهنگ پرداخت مالیات و عوارض، فرهنگ مدیریت و... دارد؛ بنابراین هرگونه تلاش برای توسعه استان و شهر خرم‌آباد بدون در نظر داشتن این اولویت، بیشتر حکم مُسکن‌هایی را دارد که تنها در کوتاه‌مدت و به صورت مقطعی جوابگوی برخی نیازهای سطحی جامعه است.
در حوزه‌ی فرهنگ هیچ ابزاری توانمند‌تر از رسانه و وسایل ارتباط جمعی نیست. درواقع رسانه را می‌توان شاه‌کلید دستیابی به تغییرات فرهنگی در جهت توسعه دانست. ابزار نسيم عباسيقدرتمندی که متأسفانه این روزها بسیار مورد بی‌توجهی مسئولان استان قرار گرفته و استفاده از رسانه را در حد انتصاب نمادین چند مجری و بازیگر تلویزیونی کاهش داده است. این در حالی است که رسانه این ظرفیت را دارد که در جهت فرهنگ‌سازی و افزایش سرمایه‌ی اجتماعی و اعتماد عمومی نقش بسیار موثرتری ایفاء نماید.
 
نسیم عباسی، هفته‌نامه‌ی سیمره