گرفتگی معابر و تهدید امنیت شهروندان؟!
در پی باران و تگرگ شدید عصر روز دوشنبه که تمامی معابر و خیابانهای اصلی شهر مملو از سیل آب گردید، متأسفانه یک دختر دانشجو ایلامی با نام «فروزان مرادوند» در کانال آب غرق شد!
این اتفاق به واسطه اینکه جان یک شهروند را گرفته، ملالآور و ناراحتکننده و غمگین میباشد؛ اما آنچه که شدت نگرانی را افزون میکند فیلمی است که از این واقعه گرفتهشده و نحوه حادثه را بهوضوح نشان میدهد که متأسفانه بیتفاوتی اجتماعی حاضرین و نقش تماشاگر و ناظر بودن این حادثه و عدم واکنش مناسب و در خور لازم که نشانه از سقوط ارزشهای اخلاقی در جامعه و حس عدم نوعدوستی را نشان میدهد که بهجای واکنش و کمک که دیده نمیشود، حتی بعضی از حاضرین با توجه به صدای موجود در فیلم (اتوبوس) قصد کمک یا اقدام عملی را دارند که با واکنش منفی و بازدارنده دیگران مواجه میشوند که احتمالاً شاید اقدام عملی یکی از حاضران میتوانست جان این دانشجوی نگونبخت را نجات دهد ولی آنچه قابلتأمل و توصیف میباشد اهمالکاری و بیتفاوتی افراد در صحنه اعم از راننده ماشین (پژو) و افراد حاضر در اتوبوس که شاید اگر حس مسئولیت کمی وجود میداشت از این حادثه ناگوار جلوگیری میگردید ولی با توجه به شرح این ماوقع و احتمالات پیرامونی، مسائل مهمتر و اساسیتر و زیر بنایی تری در مورد این رخداد در روز گذشته در شهرمان که چرخه زندگی و مسئله امنیت شهروندان را در سطح کلی مورد تهدید و آسیب جدی قرار داد، بحث مسؤولیت دستگاههای ذیربط و متولی در این امر است که نباید از آن غافل بود و آن را نادیده گرفت. در این رابطه ذکر چند نکته را لازم میدانم.
- اول بحث مدیریت بحران استان که با توجه به هشدارهای دادهشده در روزهای گذشته مبنی بر احتمال سیل گرفتگی، باید مجموع شهرداری و همه دستگاههای مسئول به همراه ستاد مدیریت بحران، تدابیر لازم و سریع و بهموقع و ضروری را در مواقع اینچنینی لحاظ میکردند و جالب توجه است که در همین چند روز گذشته در سطح رسانهها مانور ساعت صفر، برای آمادگی با اینگونه مسائل انعکاس پیدا نمود و با افتخار و با حالتی اطمینانبخش به همه شهروندان، اطمینان خاطر میداد که آمادگیهای لازم اندیشیده شده است ولی در باران و تگرگ روز گذشته و سیل آب به وجود آمده نتیجه عکس به عیان آشکار گردید و نگارنده خود در قسمت اصلی شهر (چهارراه بانک و شهدا) حضورداشته و به عین مشاهده نمودم که وضعیت بسیار نابههنجار خیابانها که بر اثر تگرگ، ماشینهای عبوری قادر به تردد نبوده و ترافیک شدید بر خیابان حاکم گشته و جدولهای خیابان بر اثر آبگرفتگی به پیادهرو و خیابان کشیده شده بود و وضعیت اسفبار و غیرقابلتحمل و بعضاً آسیبزا برای شهروندان بهویژه زنان، کودکان و افراد مسن به وجود آورده بود و تجمع و ازدحام مردم برای دسترسی به ماشین که متأسفانه بعضاً مشاهده میگردید که ماشینهای عمومی از جابهجایی مردم خودداری کرده و طلب کرایه مضاعفی را مینمودند که نشاندهنده فرصتطلبی و بعضاً عدم توجه افراد به مسؤولیت انسانی خویش و سوءاستفاده از موقعیت به وجود آمده میباشد که این امر سقوط ارزشهای اخلاقی را نشان میدهد که در مسیری ناکجاآباد قرارگرفتهایم!
- دوم بحث بیتفاوتی فردی شخص راننده پژو که در بدو امر ظاهراً قصد کمک و خارج کردن آنها از آن وضعیت را دارد. حالآنکه زمانی که این دانشجو با این حادثه ناگوار مواجه میشود، دریغ از واکنش و یا حرکتی در جهت حداقل یاریرساندن به فرد قربانی که خیلی خونسردانه و به قول معروف ریلکس بر میگردد و انگار نه انگار که یک نفر این چنین با وضعیت حزنآلودی مواجه گشته است و خیلی سریع بر ماشین خود سوار میشود و هیچ واکنشی از او مشاهده نمیشود. از منظر آسیبشناسی، این حادثه، بیتفاوتی تمام افراد در این صحنه (اتوبوس و شاهدان ماجرا)
نشان از یک نوع نوعی بیماری اجتماعی میباشد که این چنین ارزشهای انسانی و کمک به هم نوع به محاق رفته و هیچ واکنشی را برنمیانگیزد.
حال بهراستی این سؤال مطرح میگردد علیرغم تمامی هشدارها و پیشبینیهای اولیه، چگونه وضعیتی بر شهر چیره میگردد که اینچنین شهر را با وقوع یک سیل آب با بحران مواجه میسازد و دستگاههای مسئول عاجز از ایفای مسئولیت و نقش خویش در این رویداد میباشند که متأسفانه درگذشته در شهرستانهای نورآباد، کوهدشت نیز مسبوق به سابقه میباشد که اینچنین امنیت شهروندان مورد تهدید قرار میگیرد و در همه این قضایا و بیمبالاتیها دریغ از قبول مسئولیت و حتی یک عذرخواهی ساده از طرف مسئولین امر میباشیم و این رویداد خود هشداری است که با توجه به فصل بارشها در آینده، شاهد به وجود آمدن این وضعیت تأسفانگیز در سطح شهر نباشیم و تمهیدات و برنامهریزیهای مناسبتری اندیشیده شود تا از وقوع این
حوادث جلوگیری گردد و اینچنین شهروندی بیگناه که با فراغت خاطر در معابر حضور پیدا میکند اینچنین سرنوشتی شوم برای او رقم نخورد.
در پایانبر خود لازم میدانم به خانواده محترم این دانشجو و قشر فرهیخته دانشجویان تسلیت خویش را ابراز دارم.
امین روشن پور/ کارشناس ارشد جامعهشناسی
آیا مدیران فقط مسئولیت دارند؟! چه پاسخی داریم؟
باز هم حادثه، باز هم مرگ، باز هم داغدار شدن خانوادهای. چه پاسخی داریم؟!
بارش باران روز دوشنبه در خرمآباد در کمتر از ساعتی سیلی وسیع در سطح شهر و معابر خرمآباد جاری ساخت و متأسفانه جان یک دختر دانشجو که میهمان شهر ما بود را گرفت و مادری را داغدار!
در باب غفلت، بیتدبیری و بیمسئولیتی سابقهدار! مدیران ذیربط در خصوص این قبیل حوادث سالها سخنها و نقدها گفتهشده و میگویند و ما اجالتا شرح این غصه را میگذاریم تا وقت دگر!
الغرض؛ روی سخن البته با خودمان است و فرهنگ جدیدمان؟!
چرا وقتی حادثهای پیش میآید کمتر به دنبال انجام مسئولیت اجتماعی خودمان هستیم! اما آماده و حاضر هستیم برای نقد دیگران! و به قول خودمان مسئولان! آیا مسئولان فقط مدیران و صاحبمنصبان هستند؟ پس مسئولیت شرعی، اجتماعی و انسانی شهروندان چه میشود؟ مسئولیتی که حاصل از امانتی الهی است و ودیعه پروردگار است به انسان!
آسمان بار امانت نتوانست کشد قرعهی کار به نام من دیوانه زدند!
آیا هنگام وقوع حوادث قهریه، فقط مدیران و صاحبمنصبان، مسئولیت دارند؟! آیا صرفاً با انجاموظیفه درست آنها تمامی ابعاد حادثه مهار میشود؟ و نیازی به کمک شهروندان نیست؟ آیا شهروندان نباید در راستای مسئولیت اجتماعی و انسانی خود به مهار ابعاد دردناک حوادث کمک نمایند؟ آیا در شهرها و کشورهایی که مدیریت شهری به نحو مطلوب کار خود را انجام میدهند شهروندان از انجام مسئولیت نانوشته خود شانه خالی میکنند و همهچیز را به بیتدبیری و بیکفایتی دیگران و مدیران و مسئولان نسبت میدهند؟! از کدام مسئول و مدیر انتظار داریم؟! مسئولین و مدیرانی که از جنس خودمان هستند. از وابستگان یا دوستان ما هستند و یا منتخب و موردحمایت ما! مسئولینی که برآیند و چکیده فرهنگ خودساخته خودمان هستند. فرهنگی که در زمان وقوع این حوادث تلخ، بهجای دستگیری از هم نوع خود دست به دوربین میشود و آماده پخش تصاویر زجرآور مرگ واقعی یک انسان در فضای مجازی! میشود. فرهنگی که کمک به یک انسان و یک دختر در آستانه مرگ را ((جو گیری)) مینامد! فرهنگی که وقتی آن جوان خوشغیرت برای کمک به افراد گرفتار در سیل دل به دریای خطر زده؛ جمع کثیری دوربین به دست در حال ضبط تصاویر هستیم! حال از دیگران و مدیران انتظار داریم؟ از مسئولین و مدیرانی که در این فرهنگ رشد کردهاند، منصوب شدهاند و یا انتخاب! شدهاند چه انتظاری داریم؟! آیا مدیران ما تافته جدا بافتهاند؟ یا بافتهشده فرهنگ خودمان هستند؟
ما خوب برای دیگران نسخه میپیچیم و نقد میکنیم و بعضاً هتک آبروی دیگران میکنیم و قهرمان فضای مجازی میشویم! اما برای انجام رسالت انسانی خود، پایمان میلنگد و بهجای دستگیری! زود دست به دوربین میشویم و متأسفانه شرمنده دنیای واقعی! میشویم.
فقط میگوییم چرا استاندار... چرا شهردار... چرا فلان مدیر کل... چرا نماینده... . آیا کمکاری و تغافل مدیران خودمانی! نافی مسئولیت اجتماعی خودمان میشود؟ پس فرهنگ-فرهنگی که فقط به آن میبالیم- و انسانیت چه میشود؟ آیا فردای ما را با عملکرد مدیران محک میزنند؟ و یا بر اساس رفتار و مسئولیت
ی که متوجه خودمان بوده و متأسفانه در لحظه غفلت کردهایم و شاید حسرتی ایجاد کردهایم و یا داغی بر دل هم نوع خود گذاشتهایم که شاید گناه آن کمتر از غفلت و ناتوانی مدیران نباشد.و بهراستی چه پاسخی داریم به خانواده آن دختر میهمان و غریبه در شهرمان که کسی نبود در آن لحظه دختر ما را نجات بدهد؟!
حسام بابابیگ مرادعلیوند
توضیح: مطالب ارسالی، لزوماً دیدگاه پایگاه خبری یافته نیستند اما مطابق فلسفهي رسانههای بیطرف، آمادگي داريم نوشتهها و دیدگاههای دیگران را نیز در خصوص این موضوع و موضوعات مختلف به شرط رعایت قوانین مطبوعات، منتشر نمائيم.
دیدگاهها
چرا قبلا این اتفاقها نمی افتاد ؟
چرا یا خشکسالی داریم یا سیل؟
این بدیختی ها نتیجه بی تدبیری است
نتیجه ندانمکاری کسانی است که با انتقال
آب از زاگرس به کویر مرکزی ایران ریشه جنگلهای زاگرس را خشک کردند
جنگلهایی که از سیلابها جلوگیری میگیرند
و آب را به سفره های زیرزمینی هدایت میکردند
لطفا دم از انسانیت نزنید.وقتی که در لایه های بالای جامعه به فکر مردم نیستند و رییس و وزیرانی که فقط به فکر آباد کردن شهرهای کویری خودشان هستند چرا مردم خرم آباد
باید برای نجات یک نقر خودشان را به کشتن دهند
مگر این همه سینه خود را سپر گلوله و آر پی جی و بمب و موشک کردیم کسی به فکر سینه های سوخته مادران خرم آباد بود.
یعنی چی؟اگه جای اون بنده خدا بودی چکار میکردی؟تو خونت نشستی بعد داری جای اون که زیر تگرگ و بارون و آب سرد و هوای تاریک جرأت بخرج داده و رفته پایین که کمک اون مرحومه بکنه.والا هیچ عمدی در کار نبوده پاش لیز خورد آب کشوندش پایین تو فیلم مشخصه.
سرنوشت تلخی رقم خورد در گذر زمان
مرد نماهایی گوشی بدست وبی تفاوت
از برشان چه غمناک دخترک میدهد جان
احسنت.دقیقا درست گفتید بدبختی برای استانهای غربی و شرقی ایران امکانات برای مزکز نشینان.در هنگام خطر غرب نشینان غیور و جان برکف در هنگام آبادانی و بودجه مرکز نشینان مثل اراک و اصفهان و یزد و...
درروستای سرفراش معمولان فردی دارد تمام درختان بلوط راقطع وبذغال تبدیل میکند