اوایل هفته جاری سفر رئیس جمهور به استان مرکزی را داشتیم، سفری که به جهت هم‌جواری این استان با لرستان می‌توانست منافع مصوباتش برخی شهرهای استان ما را نیز نوازش دهد که در حال حاضر از ماحصل سفر خبری در دست نیست، اما از نکات جالب این سفر یک درخواست مردمی بود که در سفر دکتر روحانی به خمین تقدیم ایشان شد و مورد استقبال قرار گرفت.
 این درخواست که تقاضای ایجاد استان جدید با تجمیع شهرستان‌های خمین، دلیجان، شازند، محلات، ازنا، دورود، الیگودرز، خوانسار، گلپایگان، فریدن و فریدون‌شهر مطرح شده بود را می‌توان ساز کوک شده شهرهای مذکور برای جدایی ‌دانست.
هنگامی‌که به موقعیت جغرافیایی این شهرها نظر می‌اندازیم در می‌یابیم که اکثر آن‌ها دچار یک ‌درد و مشکل مشترک می‌باشند، شهرهای مذکور در انتهایی‌ترین حوزه استان‌های مرکزی، اصفهان و لرستان واقع‌شده‌اند و در نتیجه دلایلی نظیر بی‌عدالتی و یک‌سویه نگری و سوء مدیریت‌ها مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند.
اگر چه تاکنون درخواست جدایی و الحاق به استانی دیگر از سوی شهرهای مذکور مطرح و بعضاً مدعی ایجاد استانی جدید نیز شده‌اند، اما این درخواست را به جهت مطرح شدن در سفر استانی رئیس‌جمهور به‌عنوان یک مطالبه فرا استانی می‌توان موردتوجه قرارداد و بی‌گمان فعلاً زمانی مناسب برای باز کردن بحث مرکزیت استان و اینکه کدام‌یک از این شهرها مرکز باشد و... نیست و بی‌شک در کسب این عنوان شرایط ویژه‌ای نظیر وسعت، سابقه و جمعیت و... مدنظر خواهد بود و در اینجا نیز از بیان دردهای مردم دیگر شهرهای هم درد می‌گذریم که بی‌گمان درخواست جدایی و تشکیل استان جدید، مبین بسیاری بی‌مهری‌ها و بی‌توجهی‌های مدیران استانی می‌باشد و نیاز به بازگویی نیست و البته که درد و مشکلات مردم الیگودرز برای ما ملموس است و...
شهرستان الیگودرز با ۵۸۰۰ کیلومترمربع به‌عنوان نخستین شهرستان وسیع استان در زاویه شرقی لرستان واقع شده است، شهرستانی که ۷۰۰ سال سابقه دارد و به‌رغم همه این پارامترها و ظرفیت‌های کم‌نظیر رشد منفی جمعیت وصله ناجوری بر پیکرش شده است، حال چه عواملی موجب شده رشد منفی جمعیت به این اندازه الیگودرز را در بر بگیرد؟ در ادامه خواهد آمد و برای بیان علل این موضوع ابتدا بهتراست به دهه‌های ۶۰ تا ۸۰ بازگردیم که شهر و سیاست‌بازانش گرفتار جنگولک بازی‌های سیاسی و جناحی شدند و آنان که باید توسعه و پیشرفت شهرستان را پی بگیرند منافع مردم ‌را به پای خواسته‌ها و مطامع خود قربانی نمودند و با این‌گونه مباحث سرگرم شده و مدیران استان هم از این رخنه تا توانستند برای بی‌توجهی و بی‌مهری به مردمانش بهره بردند و ...
و این قصه ادامه داشت تا جایی‌که بخش اعظمی از جمعیت این شهر به مرور زمان بار سفر بستند و به‌رغم میل باطنی کوچ و سکونت در غربت را بهترین و تنهاترین راه چاره دانستند و در اینجا ما بنا نداریم درستی یا نادرستی اقدام آن‌ها را به قضاوت بگذاریم و امروزه هم بعضی از آن‌ها که این ره پیشه کرده‌اند، متأسفانه در حاشیه شهرهای بزرگ سکنی گزیده‌اند و در نهایت آنچه مسلم است تقسیم ناعادلانه اعتبارات و امکانات و محرومیت شهرستان باعث فرار جمعیت از این شهرستان شد.
اما این درخواست هشدار جدی برای همه آن‌هایی می‌باشد که مدیریت خود را بر یک‌سویه نگری و عدم توجه به نقاط دور افتاده و بی‌احترامی به نظرات آن‌ها مبتنی نموده‌اند و یقیناً نوشتن آن و ارائه به رئیس‌جمهور به‌عنوان مطالبه‌ای اساسی برآمده از عدم رسیدن به سهم و حقوق قانونی می‌باشد.
و این واقعیتی انکارناپذیر است که مردم الیگودرز سال‌هاست گرفتار این موضوع می‌باشند و علاوه بر آن عدم توجه به افکار و نظراتشان توسط برخی مدیران استانی آن‌ها را رنج می‌دهد، قصه احداث پرورش ماهی در سد حوضیان و مخالفت تمام مردم و مسوولین و عدم توجه متولیان استان و حامیان جدی طرح مذکور رنج این مردم را دو‌چندان می‌کند و یا اقدامات قانون شکنانه عده‌ای در کمندان و به حال خود رها شدن سود جویان هیچ معنایی به‌جز عدم احترام به خواسته مردم این دو شهر ندارد.
عباس شاه‌عليبه‌هرحال اکثر مردم ما اعتقاد دارند تشکیل استانی جدید توسعه‌یافته رهایی این شهر از مشکلات را در پی خواهد داشت و شاید نظرات متفاوتی هم در این راستا وجود داشته باشد که در این پروسه همه نظرات باید مدنظر قرار گیرد.

عباس شاه علی/ الیگودرز