انسان بخش بزرگی از هویتش را از زادگاه و سرزمین مادریاش میگیرد. در هر گوشه جهان این موضوع برای شهروندان آن سرزمین مهم است، انگار سرزمین و زادگاه، مادر دوم انسانها است و این با هر نگاهی که رصد شود خوب و قشنگ است.
دار و درخت شهر، نهرها، چشمهها، کوهها، خیابانها، محلهها، کوچهها و حتی بعضی آدمها پسوندی هستند بر شناسنامه هویتی ما.
پشت بازار، دردلاکی، سه سیک، کیجه سلی ورزیو، محله ماهی گیرو، حونه گلیارو و ...
همه و همه بخشی؛ فصلی برگی از هویت من لر است. بسیاری از اندیشمندان و قهرمانان و انسانهای شریف در این کویبرزن زاده شدهاند؛ نمو کردهاند و به بلوغ رسیدهاند و درنهایت شدهاند برگ شناسنامه من و تو لرستانی.
میگویم لرستانی چون هیچ فرقی بین الشتری و کوهدشتی و پلدختری و نورآبادی و بروجردی و الیگودرزی و ... نمیبینم.
غضنفری شاعر عمری در هوای خرمآباد نفس کشیده. مورد حرمت مردم این دیار بوده کوهدشتی است اما خانهاش میتوانست برگی باشد از هویت مردم لر. دکتر هوشنگ اعظمی اصالتاً بیرانوند است مطبش برگی از هویت ما مردم لرستان است. آن عزیز دیگر دکتر هوشنگ بنان که دریایی بود از ادب و مهربانی الشتری است مطب او هم برگ ونشانی است از هویت شهری من. خیلی از قرارهای روزانه امان نشانی از این اسامی بر پیشانیدارند. ساعت فلان سر کوچه فلانی.
این فلانیها برگ برگ شناسنامه هویتی ما بودند. اوراقی که ما عزیزشان نداشتیم و خود به دست خود در جهل و نا آگاهی امان در ند
انستن و نابلد بودنمان. در پی توجهی به اصالتمان. همه و همه را از یاد بردیم. از یادها بردیم.
وقتی بنایی نباشد. وقتی محلهای نباشد. وقتی کوچهای نباشد. کمکم هرچه در آن بوده از حافظهها خواهد رفت.
ما و ازا بودن را پشت آیفونهای تصویری جاگذاشتهایم. پس تنهاییایم. پسرخاله یا دخترعموی پدر و مادر من میشوند حاله زا وازا یا عاموزا وازاه من.
به همین جرم پشت آیفون تصویری نسبت و هویت خود و آنها را از یاد میبرم؛ این گناه من در روزگار سخت و لعنتی پر از گرفتاری.
برسیم به مسوولین که در برههای قرار بود تعهد داشته باشند. کمترین ابزار تعهد هم که حتماً کار بلدی است؛ و داشتن این شرافت و صداقت که من اگر کاری را بلد نیستم مسوولیتش را هم نباید بپذیرم. این را از خودم نمیگوییم. شک دارید بروید نهجالبلاغه را بخوانید تا بدانید امیر انسانیت و تعهد به خدا و مخلوقش چه میفرماید. اینها را گفتم و صبر کردید و خواندید ممنون از لطفتان اجازه بدهید نکتهای دیگر بگویم و زحمت کم کنم.
یونسکو به این باور رسیده که حالا دیگر میتوان با بهرهگیری از ابزار متعدد موزهها را به شکل آنلاین قدم زد؛ اما بافتهای قدیمی شهرها را نمیتوان چنین دید.
یونسکو حاضر است برای حفظ چنین بافتی هزینه بپردازد. تا آدمهای کار نابلد بیهوده تیشه به ریشه هویت خود نزنند. واژهای است بنام موزه محله. یونسکو میگوید در صورت حفظ چنین محلههایی کلی برایش هزینه خواهد کرد. اینجوری بگویم که یونسکو حاضراست برای حفظ پشت بازار ودردلاکی هزینه کند اما ما ...
بگذریم...
عاشورا را در پشت بازار ودردلاکی بودم. هرچه گشتم نه کوچه رئیس یاور را دیدم. نه کوچه سلی ورزیو و نه حونه گلیارو و نه ... با خود میاندیشیدم، میاندیشم که هیچ قومی با خود چنین نمیکنند که ما کردیم.
و چه بد!
بهرام سلاحورزی/ خرمآباد
بهرام سلاحورزی/ خرمآباد