شبکههای اجتماعی حداکثر میتوانند محل ارتباط نویسنده و مخاطب باشند؛ نه محل بروز خلاقیتهای ادبی.
عرصهٔ شبکههای اجتماعی عرصهٔ سرعت است و در ادبیات، جایی برای شتاب نیست. اگر نویسنده در شبکههای اجتماعی مخاطبی دارد، مخاطبِ دیالوگی اوست. هر فرد علاقهمند در شبکهٔ اجتماعی مخاطبِ موافق و مخالفش را پیدا میکند. دیالوگ برقرار و راجع به داستان يا شعر صحبت میکند .
فعالیت در شبکههای اجتماعی و پیامرسان از نوع روزنامهنگاری است و بر حسب ويژگي ذاتی، دارای سرعت زیاد است و ادبیات بهسختی میتواند به ریتم این شبکهها نزدیک شود.
یکی از آسیبهای بزرگ برای یک نویسنده حرفهای، فعاليت روزنامهنگاری است، زيرا کسی که روزنامهنگار است و میخواهد داستان بنویسد هر موضوع تازهای را به سرعت در یادداشتش مینویسد یا در گزارشش آن را پیگیری میکند و با این کار تخلیه میشود، اما باید دانست که تفکر در وجود او رسوب نمیکند و قوام پیدا نمیکند.
از مزیتهای شبکههای پیامرسان و اجتماعی این است که هر روز تکاملیافتهتر میشوند و فرصتهای خوبی فراهم میکنند که اعضای آنها صدای همدیگر را بشنوند؛ و از طرفی تحول عظیمی در تبادل اخبار و اطلاعات فراهم آوردهاند.
بهنحویکه در حال حاضر، بهترین خبرها، آنهایی نیستند که توسط خبرنگاران شبکههای خبري یا خبرگزاریها تهیهشده؛ بلکه آنهایی است که همین مردم موبایل به دست گزارش دادهاند؛ خبرنگارانی که بدون گرفتن مزد و مواجب از زاویههای دیده نشده خبر میفرستند. و بالاخره شبکههای اجتماعی و یا پیامرسان موقعیتهایی را فراهم کردهاند که افراد صدایشان به معنی اعتراض و یا موافقت بهراحتی به گوش دیگران و جامعه برسد.
اگر قرار باشد از حرفهای یک نویسنده و یا شاعر در هر کجای عالم مطلع شویم، امروزه دیگر نیازی به روزنامه و خبرگزاری نیست؛ چرا که این افراد در سایتها و شبکههای مجازی مستقیماً با مخاطب در ارتباط هستند. ولی باید این مهم را بدانیم که این امکان ارتباطی کارآمد به هیچوجه نمیتواند محل تولید و عرضهٔ یک اثر ادبیِ فاخر باشد.
محمدجعفر محمدزاده