یکم: کنار قلعه فلک‌الافلاک خرم‌آباد عزیزم چند کبابی و قهوه‌خانه‌ای قدیمی وجود دارد. هر چند وقتی‌ که از آن جا عبور می‌کنم و صدای استکان نعلبکی‌های مرد قهوه‌چی را می‌شنوم. ابراز امیدواری می‌کنم که باز سماور یک قهوه‌خانه قدیمی روشن است. یک روز از مرد قهوه‌چی پرسیدم: اوضاع کاسبی چطور است؟
گوشه میدان را نشانم داد که کارگران بیکار در حال گپ زدن بودند.
گفت: تا زمانی که این کارگران بیکار در شهر هستند، رونق کاسبی معنا ندارد. این کارگران باید کار داشته باشند تا کسی چون من کاسبی کند.
حرفی برای گفتن نداشتم. به وعده‌های استاندار در طول این سه سال گذشته نگاه می‌کنم. به حرف‌های آن مرد که پدیده هزاره سوم بود و هشت سال دولت مهرورز را هدایت کرد و در یکی از برنامه‌هایش در دیدارش با مردم لرستان قول داد در لرستان خودش و اعضای هیات دولت بیل و کلنگ به دست بگیرند برای آبادی لرستان. بین این دو تفاوتی نمی‌بینم. شاید استاندار عزیز که در دولت مهرورز معاون عمرانی استانداری بود باز هم با همان نگاه دولت مهرورز به استان لرستان نگاه می‌کند.
 از مرد قهوه‌چی و کارگران بیکار بگذریم که دردی را از آن‌ها دعوا نمی‌کنیم.
دوم: روی خروجی وب‌سایت ابراهیم آقا محمدی که این روزها باید نماینده سابق خرم‌آباد از او یاد کنیم نامه‌ای دیدم درباره قلعه فلک‌الافلاک و ساخت هتل پنج ستاره در حریم آن‌که این نامه به ریاست دولت تدبیر و امید نوشته شده است. در این نامه نگرانی نماینده سابق که نگرانی به حقی است کاملاً مشهود است. حریمی که سال‌ها تلاش شد تا اندک‌اندک آزاد شود تا ثبت جهانی آن صورت بگیرید.
هتل‏های شهر خرم‌آباد را می‌شمارم و به ستاره‌های آن کاری ندارم که آسمان بی‌ستاره هتل‌های این شهر هم خود حکایتی است غریب!
هتل صخره‌ای که می‌رود تا به آثار باستانی تبدیل شود!
هتل شاپور خواست - تنگ شبیخون - که از بی‌کسی دارد آوار می‌شود بر زمین!
و این روزها زمزمه واگذاری مجتمع فرهنگی رفاهی دانشگاه لرستان در جاده الشتر به یک هتل‌دار که این هم حکایت دیگری دارد.
 آقای استاندار سفره ما خالی از نان است. پیاز هم هر چند ارزان باشد تنها آب از دیده ما فوران می‌کند و کاری برای شکم‌ گرسنه ما عبدالرضا شهبازينمی‌کند.
تو را به خدا حداقل حرمت حریم قلعه را داشته باشید که این میراث کهن یادگار پدران ماست. بگذارید ماهی‌های قرمز حوض قدیم دانشگاه راحت نفس بکشند. همان چند هتل را که گفتم سامان‌دهی کنید دست‌بوس شما هستیم!

عبدالرضا شهبازی 
روزنامه‌نگار و نویسنده