کارشناسان، مسوولان و مدیران معتقدند فرهنگ و توسعه فرهنگی، زیربنای هر نوع دیگری از توسعه است؛ کشورها و شهرهای توسعهیافته و برخوردار در همین کشور خودمان هم از همین قاعده مستثنی نبوده و نیستند.
با این پرسش آغاز میکنم که آیا لرستان در طی سالیان توانسته به حد استانداردی از توسعهیافتگی دست پیدا کند؟
پاسخش را به راحتی و از زبان شهروندان عادی هم میتوان شنید. نه!
سرانه درآمد و مصرف مردم که با هم نمیخواند و خودسرانهی درآمد و تولید ثروت هم در این خطه از اوضاع خوبی برخوردار نیست، طبق اعلام استاندار لرستان، سرانه درآمد مردم استان، 48 درصد میانگین کشوری اعلام است و این بدان معنا است که حدود 52 درصد از افراد استان بیکار و فاقد شغل هستند و خروجی این بیکاری ایجاد ناهنجاریها در جامعه است.
نگارنده، معتقد است سرعت توسعهی فرهنگی در لرستان بر مبنای وضعیت کنونی استان، قابلقبول نیست و حتماً سنجههای رشد اقتصادی نیز این جاماندگی را به درستی نشان میدهد.
نبود روحیه و فرهنگ کار و رقابت سازنده و درعینحال امید و نشاط در استان، بیانگر حجم عظیمی از اقدامات فرهنگی است که اتفاق نیفتاده است و یا سرعت اندک این فرایند، نتایج ملموسی به بار ننشانده است.
کلمه، واژه، فضاسازی و تبلیغات مثبت خوب است اما هرگز و هرگز جای ضرورتهای روی دست مانده را نمیگیرد؛ حتی در حوزهی سلامت مردم لرستان، بعد فرهنگسازی و آموزش فرهنگ سبک زندگی سالم که برای مردم این منطقه مطابق آمارها، اهمیت دارد، چندان جدی گرفته نشده ست.
طبق اعلام ریاست دانشگاه علوم پزشکی لرستان نیز طبق آمارهای بهدستآمده در سال ۹۴ و در مقایسه با سال ۹۳، میزان شیوع دیابت، فشارخون و افزایش وزن در جمعیت زنان بالای ۳۰ سال و در مقایسه با مردان بالای ۳۰ سال روستایی در استان لرستان، با افزایش تقریبی دو برابری روبرو بوده است و عمدهی مسائل به سبک زندگی و رفتار فیزیکی مردم برمیگردد و همینطور نوع تغذیه. معنی این خبر آن است که فرهنگسازی سبک زندگی سالم امری قابلتوجه و مورد نیاز است.
در زمینهی توسعهی گردشگری نیز میدانیم که این نوع توسعه یعنی آمدن گردشگران و سرمایهگذاران به استان. آمدن هر مهمانی، روی گشاده و آمادگی کامل مهمانداران و صاحبخانه را میخواهد.
اصلاً مردم ما جدای از حس ذاتی و آموزش نایافتهی مهماننوازی، به اندازه کافی علاقهمند و توجیه شدهاند که پذیرای خیل اتفاقات بعدی باشند و نحوهی برخورد و آداب پذیرش گردشگران را بدانند؟ آیا میدانیم که توریسم برای سفرهی ما چه رهآوردی دارد و در رزق خانوادهمان چه اثری میگذارد؟ پاسخ منفی است.
کاسبان محلی و عموم مردم در نقاط کوچک اما پر گردشگری مثل روستای ماسوله و شهرهای کوچک شمال ایران، به صورت دقیق و واقعی میدانند چگونه برای گردشگران جاذبههای فوری و شیرین ایجاد کنند و رزقشان را بیشتر کنند.
از این رهگذر بد نیست که به موضوع ارائه امکانات اقامتی و خدماتی رایگان به مسافران در اعیاد نوروز سالهای اخیر در شهر خرمآباد نیز نگاهی داشته باشیم و ببینیم آیا حراج امکانات و نظایر آن، از نقطهنظر دانش جذب توریست و توسعهی پایدار گردشگری امری صحیح و تأثیرگذار است یا در عمل در هیچکدام از شهرهای توریستی ایران سابقه و یا ادامه نداشته و ندارد. آیا این اقدام افراد را متقاعد میکند که خرمآباد، شایسته و برازندهی اقامت و بازدید ست یا از ارزندگی آن میکاهد؟!
از نقطه نظر ایجاد انگیزههای شادی بخشی نیز، نگارنده بر آن نیست که بگوید ایجاد روحیه نشاط و امید و کار، صرفاً کار دولتیها است، اما پر واضح است در حوزهی فرهنگسازی و گسترش فرهنگ زندگی خوب کمتر در لرستان اتفاق افتاده ست. همافزایی و انرژی بخشی، حلقهی مفقودهی کارها و برنامههای انجام شده است.
قبول کنیم جامعهی فرهنگی لرستان، جای حفظ نخبگان و تلاش برای انسجام خواستهها و انتظارات و رفع موانع، بیشتر زمینههای مهاجرت نیروهای انسانی و ظرفیتهای آنچنانی استان را هموار کرده ست.
لرستان را باید پایتخت توسعهی فرهنگی ایران کرد. با آن سابقه و قدمت بینظیر تاریخی.
تأکیدات رهبری معظم انقلاب بر موضوع فرهنگ و اقتصاد و اصلاح سبک زندگی بر کسی پوشیده نیست و معظم له، عطف به حساسیت موضوع بارها بر لزوم بهبود امور و چارهاندیشی در این خصوص بیاناتی داشتهاند.
با اینهمه و با نظر به جمعبندی وضعیت فرهنگی اجتماعی استان و انتظاراتی که میرود باید عنوان کرد هماکنون گامهایی که برداشته میشود نه جوابگوی مطالبات فرهنگی همتباران است نه مؤید باورمان به کار فرهنگی.
جای آن دارد که با همت والا، مطالبهی فرهنگی را پیشقراول هر نوع دستور کار و دستور جلسهای قرار داد و نگاه انسانی و اندیشمندانگی و سنخیت امور با بستر فرهنگی جامعه را محور اصلی مباحث دانست.
آتوسا رحمتی
فعال فرهنگی و کارشناس رسانه
دیدگاهها
اصلا پيشنهادها را هم اهميت نميدن حوزه مطالبه گري ضعيفه چون مطالبه گران كم تعدادن