مسلم است که انسان بیهوده آفریده نشده است و انسانی که بیهوده زندگی بگذراند معنای آفرینش را درک نکرده است.
محرم آمد مثل تمام سالهایی که غریبانه میآید و غریبانهتر از ما عبور میکند. ماجرایی که از سالهای دور زنده مانده است تا بیانگر یک جریان انسانساز عظیم باشد. درسهایی که باید به کار گرفته میشد تا یک جامعه متعالی و مترقی داشته باشیم اما افسوس که به جای استفاده و بهره کافی از درس محرم در بیشتر موارد از ظاهر آن عبور نکردهایم و تنها به نمادها و نشانهها بسنده کردهایم.
محرم تنها برای سیاه پوشیدن نیست، تنها سینه زدن و گریه کردن نیست، تنها علم برداشتن نیست.
همه این جریاناتی که اتفاق میافتد نشانههایی هستند برای یادآوری جریانی که در آن آزادگی، وفاداری، بذل جان برای خدا، اتحاد و برادری و مسائل اساسی دیگر که قرار است اصل مسئله باشند. همه اینها باید زنده بماند تا ما برادرانه زندگی کردن را بیاموزیم و انسانیت مهمترین رسم زندگیمان بشود اما ما درسهای اصلی این تاریخ زنده را گذاشتهایم و بر سر نمادها نزاع میکنیم ما هر روز از برادران دینی و همزبان و هم کیشمان دورتر و دورتر میشویم تا عاقبت روزی میرسد که هر کس در خانه خودش عاشورا و محرم را تجربه کند!
یکی از دردهایی که سالهاست در محرم به جانم میزند بیشتر از غربت حسین، شکافی است که میان همتبارانم وجود دارد. سالها پیش وقتی موسم محرم میشد باید منتظر یک اتفاق میبودیم که در اثر برخورد هیاتهای مذهبی برخی محلهها اتفاق میافتاد. ترس از ایجاد این اتفاق و وقوع بحران ما را به آنجا کشاند که مردم محلهها را از هم جدا کنیم تا دیگر با هم برخوردی نداشته باشند و به مرور این فاصله باعث شد که هیاتها کوچکتر و کوچکتر شوند و حالا این جداییها به کوچهها و خیابانها کشیده شده است.
این که هر خانه هر کوچه و هر خیابان به یاد امام حسین (ع) خیمهای بر پا کند چیز بدی نیست اما بدی ماجرا آن است که این جداییها از سر خصومت و دشمنی و نابرادریها باشد! مشکل وقتی است که ما نمیتوانیم در کنار هم سرباز امام حسین باشیم! ما سربازان پراکندهای شدهایم که دشمنی میان سپاه خودمان بیشتر از دشمنی با سپاهیان دشمن است، همان حادثهای که مظلومیت حسین و یارانش را چند برابر کرد و همان جریانی که تنهایی حسین را رقم زد.
از اولین روزهای بودنمان داریم چوب دشمنیهای بیمورد و جداییهای بیدلیل مثل طایفه و قوم را میخوریم و دوباره بر سر بنا کردن شکل تازهای از آن هستیم. حالا محلهها دارند محمل جدایی میشوند یعنی جدایی قومی وجود دارد اما در محدوده زمانی محرم این جدایی طایفهای، جایش را به جدایی محلهای میسپارد و این دور باطل هی طولانیتر میشود تا جایی که ما را نسبت به هم و به سرنوشت مشترکمان بیتفاوت کند تا ندانیم که سرنوشت هر کدام از ما به فرد فرد مردم این شهر بستگی دارد.
خیلی از شهرهای کشور آمدهاند از فرصت بزرگی به نام محرم استفاده میکنند و اتحادشان را نشان میدهند و نمونه قدرتمندی از فرهنگشان را به کل کشور عرضه میکنند تا یک ذهنیت مثبت در خاطر همه ایجاد کنند و به فرزندانشان یاد بدهند که به شهر و استانشان افتخار کنند چرا که در یک کار بزرگ شهره و نمونه شدهاند. به عنوان نمونه سینهزنی معروف زنجانیها که در کمال سادگی، پراست از شور، شعور، همدلی و اخلاص تا جایی که باعث رونق صنعت توریسم در این شهر شده است و این یعنی ایجاد ذهنیت مثبت فرهنگی با استفاده از یک بستر مناسب مذهبی!
ما نیازمند کمی دور شدن از این همه هزار دستگیهاییم، ما نیازمند کمی یگانه شدن هستیم، نیازمندیم به این هستیم که در سپاه خودی بر علیه خودیها نجنگیم و پشت و یاور سربازان ضعیف سپاهمان باشیم ما نباید از قلیل بودن سپاهمان بترسیم باید کیفیت جنگیدنمان در سایه ارزشهای متعالی و بزرگ انسانی رنگ خدایی داشته باشد تا گرهی از کار گروهی برداریم، ما وقتی یاور تنهایی حسین میشویم که زلال شده باشیم، وقتی که در سپاه حسین باشیم نه برسپاه حسین!
آیا دلهای این روزهای مردمان شهرهای ما درد مشترک محرم را درک میکند؟ آیا غم بییاوری حسین را توانستهایم با برادریهای دینیمان تسکین دهیم؟ آیا به غیر از مرثیه و سیاه پوشیدن در شیوه زندگیهایمان تغییری ایجاد کردهایم؟
برای حسینی بودن نه زور بازو نیاز است و نه هم محلهای بودن، برای حسینی بودن کمی شور میخواهیم و کمی بیشتر اخلاص و یکرنگی!
بیایید در سایه محرم بزرگ از تفریقهای بیدلیل که آمدهاند برای ذلیل و ناتوان کردن پیکر اجتماع ما، آمدهاند تا یکی بودنمان برای کارهای بزرگ را بگیرند و در باورمان بگنجانند که ما شکستخوردگان همیشهی تاریخیم، تنها برای یکبار بر خلاف حرکت همیشگیمان کمی جمعتر شویم و نگذاریم خودخواهی دیوانگان نام و نشان و دوستداران دشمنی بر فرهنگسازیهای بنیادین چیرگی یابد.
و در پایان به عنوان یک پیشنهاد از ذهنی ناپخته اما از سرصدق برای ایجاد یکدلی؛
مراسم عزاداری منظم، منسجم، در کمال سادگی و به دور از هر گونه چنددستگی با قدرت بازتاب خارج استانی در یک محل معین و مشخص که قابلیت اجتماعات عظیم عزاداران حسینی را داشته باشد جایی مثل بستر احیا شده و اصلاح شده رودخانه خرمآباد که در آن مراسم محرم بر پا گردد و در این مراسم ملاک شرکت و حضور ساکن بودن در این شهر باشد و دیگر هیچ امتیاز و ویژگی که نشان از جدایی باشد، نبینیم.
سعيد مالگوچي
دیدگاهها
مطلب شما درسایت مرکزی کانون وبلاگ نویسان استان لرستان (حرف لر ) با ذکر منبع درج شد .
درصورت به روز رسانی لینک مطالب خود را برای ما ارسال نمایید.
منتظر ارسال مطالب ارزشمند شما و حضور سبز شما هستیم.
در پناه حق باشید...
التماس دعا....
لینک مطلب شما:
http://harfelor.ir/fa/news/1910/mohramm!/