گذشتند شب‌هایی که یک سال در انتظارشان بودم و اگرچه چند روزی است که از این شب‌ها گذشته و من خود را برای ورود به عید صیام و تطهیر در چشمه زلال فطر آماده می‌کنم هنوز نتوانسته‌ام آرامش یک عبد بخشیده شده را با تمام وجودم حس کنم.
چه آسان از کنار ماه رحمت و مغفرت گذشتیمبه گزارش یافته، گذشتند شب‌هایی که هر شبش برابر با هزار ماه بود؛ گذشتند شب‌هایی که ملائکه از سر شب تا صبح بر آسمان نزول می‌کردند تا پیام رحمت و غفران الهی را برای بندگان عاصی و گنه‌کار به ارمغان آورند؛ گذشتند شب‌هایی که لیلةالقدر بودند و من چه آسان از کنار این شب‌ها گذشتم.
ساعت‌ها تلاش کردم تا در این شب‌ها گناهانی که کوله‌بار اعمالم را سنگین کرده بودند به یاد آورم و بتوانم قبل از طلوع سپیده صبح از وجود رحمانی دوست طلب بخشایش کنم؛ اما درست لحظه اذان صبح بود که آن‌چنان غصه وجودم را فرا گرفت و شرمندگی دلم را در مشت خود مچاله کرد که حتی نتوانستم یک کلمه بر زبان آورم و عذرخواهی کنم.
گویا لبه‌ایم از فرط شرم توان باز شدن نداشت تا شرمندگی‌ام را بر آستان دوست عرضه کند؛ اما بی‌اختیار قطرات اشک غبار ندامت را از چهره‌ام زدود و وجود خسته‌ام را التیام داد و من نوازش دوست را با تمام وجودم حس کردم.
آری! افسوس می‌خورم که گذشتند شب‌هایی که تا صبح سلام و رحمت بودند؛ شب‌هایی که من به انتظارشان لحظه‌شماری می‌کردم.
یک سال تمام بود که بار گناهانم را به دوش می‌کشیدم به امید شب‌هایی که شبه‌ای آشتی‌کنان بود؛ شب‌هایی که درهای آسمان به روی زمینیان باز می‌شد و گل‌های رحمت الهی زمین تیره و خاموش را نورباران می‌کرد.
شب‌های قدر آمدند و من گذشت وسیعت را ای دوست مرور کردم؛ با چه شوقی هزار نام زیبایت را بر زبان راندم و تو را صدا کردم تا پناهم باشی و دستان درمانده‌ام را بگیری؛ من با سوز و آه خواندم و تو اجابت کردی؛ من پناه خواستم و تو پناهم دادی؛ من استغاثه کردم و تو آرامم کردی.
شب‌های رمضان فرصتی بود تا من بفهمم که باید مهربانی و گذشت را از تو بیاموزم؛ فرصتی بود تا اخلاق حسنه و کظم غیظ را از تو بیاموزم و تو ای مهربان‌ترین معبود به من فهماندی که باید غبار کینه و حسد را از وجودم بزدایم؛ باید بداخلاقی و بدزبانی را ترک کنم؛ باید عشق ورزیدن به همنوع را تجربه کنم و باید دیگران را بر خودم ترجیح دهم.
نمی‌دانم که باز هم فرصتی پیدا می‌کنم تا پلیدی و نجاست گناه را از وجودم شست‌وشو کنم و در چشمه زلال رحمتت خود را تطهیر کنم؛ علي قربانيحسرت می‌خورم بر ماهی که روزهایش قرآن محل توجه و در شب‌هایش دعا ورد زبان بندگانت بود.
 افسوس که زود گذشت و همیشه همین‌طور است شبه‌ای رحمت دیر می‌رسند و زود می‌گذرند و این پیامش این است تا هر کس که دقیق‌تر و زیرک‌تر است استفاده‌ای درخور کند و دل مهربانت را به دست آورد.
 

علی قربانی
رئيس اداره روابط عمومي و اطلاع‌رساني آموزش و پرورش لرستان