دهه سوم آذرماه سال جاری همایشی تحت نام «احیای دینی و اصلاح‌طلبی از دیدگاه امام خمینی (ره)» در شهرستان کوهدشت برگزار شد. سخنانی در آن همایش بيان گردید، که واکنش‌هایي به دنبال داشت.
اهم موضوع بحث‌برانگیز بودن سخنان جناب حنان مدیرکل ارشاد لرستان و واکنش جناب آقامحمدی نماینده اصول‌گرایان لعابی و اصلاح‌طلبان قلابیمردم خرم‌آباد در مجلس شورای اسلامی است.
اکنون برای بیش‌تر روشن شدن فضای عمومی جامعه بررسی اجمالی از این همایش و اهدافش، با واکنش‌های نسبت به آن، خواهیم کرد.
1.  معمولا همایش‌ها این نکته را به اذهان متبادر می‌کنند که در سیر برگزاری همایش سخنرانان با ظرافت و دقت نظر به بیان علمی نکاتی می‌پردازند تا در جهت تقویت موضوع‌های محوری همایش گامی برداشته شود و ماحصل آن، ابرام برنقاط قوت و پرده‌کشی از رخساره نقاط ضعف برای اصلاح و جهت‌نمایی برای بهبود است. از همان گام اول که نام همایش بوده، بر می‌آید در چنین همایش‌های باید نخبگان و متفکران دینی صاحب نام، در حوزه اندیشه دینی و اصلاح‌طلبی واقعی که آرمان بزرگ بشیریت هست، به تحلیل تاریخی و سیستماتیک مسائل با رویکرد علمی پژوهشی که حاصل سال‌ها نظریه‌پردازی بوده، فارغ از هر شائبه سیاسی بپردازند. اما رویکرد سخنرانان همایش ایجاد شبه و تسويه‌حساب سیاسی به نظر می‌رسد. وقتی که نگاهی بر روند جریان همایش می‌اندازیم، در می‌یابیم فقط عنوان همایش را به یدک کشیده و عایداتی جز ملتهب نمودن فضا نداشته است.
2. امروزه فضای سیاسی کشور موسوم به دو جریان اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی است. هر چند بعضی‌ها اعتدال‌گرایی را جریان سوم می‌دانند، اما نمود اعتدال‌گرایی در لوای ا‌صلاح‌طلبی رنگی ندارد و در واقع جریان اصلاح‌طلبی، اعتدال‌گرایان را به سود خود مصادره کرده‌اند. ضعف گسیختگی سطحی در جریان اصول‌گرایی، قوامی در اصلاح‌طلبان به وجود آورده، باعث آن شده اعتدال‌گرایان که مشی مصلحت اندیش دارند به سمت دِژ نه چندان محکم اصلاحات روی بیاورند.
با این پیش درآمد کوتاه، اگر واکنش‌های نسبت به این همایش را مروری کنیم و ائمه محترم جمعه را به خاطر موقعیت فراجناحی‌شان مستثنی قرار دهیم، مرز اصول‌گرایان واقعی از لعابی به وضوح نمایان است.
3. مقام معظم رهبری در پاسخ به نامة  شمس آل ‌احمد(مدیر انتشارات رواق) مرقومه‌ای نگاشته‌اند که اگر با مداقه به آن بنگری روشنی ساز بسیاری از مسائل امروزی است. نگارنده بر این اعتقاد دارد که دفاع از جلال آل احمد دفاع از روشنفکری مبتنی بر اصول است. امروزه اصلاح‌طلبان روشن‌فکری را به یدک می‌کشند و خواستار آنند که جامعه با رویکرد تفکری آنها  به  سر منزل مقصود می‌رسد. حال آنکه تا اصولگرایای واقعی نباشی نمی‌توان مانند جلال راهبری روشن‌فکر و اصلاح‌گر بود. رهبری از عبارتی تحت عنوان «توبه روشن‌فکری»  نام می‌برد و جلال را نقطه شروع «فصل توبه» می‌داند. این بدان مفهوم است تا اصولی نباشد نمی‌توان دست به اصلاح زد.
پس سیر تحول جلال اصلاح‌گرایانه بوده و چنین اصلاحاتی مورد پسند است، زیرا جامعه راه نو خود را برای میل به سعادت باز خواهد شناخت.  فراز مهم¬تر نگاشته رهبری در تعریف «روشن‌فکر درست» است. ایشان روشن‌فکر درست را کسی می‌داند که در جامعه جاهلی، آگاهی‌های لازم را به مردم می‌دهد و آنان را به راهی نو می‌کشاند و اگر  حرکتی در جامعه آغاز شده است، با طرح آن آگاهی‌ها بدان عمق می‌بخشد. باری روشن‌فکر درست، اصولگرای اصلاح‌گر است که بتواند در هر تغییر، جامعه را عمق بخشد، خارج از این اگر آبشخوری فرای اصول داشته باشد اصلاح‌طلبی قلابی است.
4. دکتر شریعتی در کتاب گفتگوهای تنهایش مطلبی را عنوان می‌کند که خالی از لطف نیست. او می‌گوید: وقتی که مرا از تدریس در دانشگاه منع کردند و به دبیرستانی در مشهد فرستادندم، تصمیم گرفتم اوقات اضافیم را صرف معامله زمین کنم. از قضا در اولین خرید و فروش زمین مقداری سود به من رسید، اما همان روز پشیمان شدم و دست از این کار کشیدم و زمین را با همان فی اولیه پس دادم.  به این نتیجه رسیدم، کار کسی که در مسیر روشن‌فکری و احیاء است این‌گونه اعمال نیست و خود را از این عمل سخیف سرزنش کردم. علی‌ایحال همایشی با عناصری معلوم که هدفی جز منافع سیاسی نداشته و ندارند و قرار دادن عبارتی پرمفهوم به عنوان نام همایش سعی در ابراز نوع نگرش سیاسی خود داشته‌اند؛ جواب‌های در خور وشایسته همایش می‌طلبید. حال چرا بعضی‌ها سکوت مصلحت اندیشانه‌ای کردند و همچنان خود را اصولگرا می‌دانند، هیچ تفاوتی با آن اصول‌گرای که در تکاپوی صغرسن است فرقی ندارد. باید گفت دیر یا زود لعاب اصول‌گرای‌شان فرو خواهد ریخت. همچنان، اصلاح‌طلبی که برای اثبات خود، سعی در پایین آوردن طرف مقابل با ذکر اسامی دارد آن هم با نوع نگاه احساسی، ضعف اندیشگی خود را می‌رساند. این گونه تفکر اصلاحاتی در هر کسی باشد اصلاح‌طلبی قلابی است.
ما اگر به عاشورا نگاه کنیم هر آن چه که اتفاق افتاده همه بر مبنای اصلاح همراه با تعقل و تفکر خارج از احساس بوده است. چون اگر احساس غالب می‌شد حضرت زینب کبری (س) با آن همه بارمصیبت باید به شیون زاری می‌پرداخت نه افشای فساد دستگاه بنی‌امیه.
 مسعود  فرج‌الهی / تهران