با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید، نشاط و شادابی و تنوع مدیریتی خاصي در کشور شکل گرفت و مدیران بومی استانها در ستادهای تدبیر و امید اكثر نقاط کشور مورد توجه مسوولان به خصوص استانداران قرار گرفتند.
این تنوع مدیریتی در استان ما هم در حال شکلگیری است اما روند تغییرات در لرستان اكثراً برای غیربومیها رقم خورده و توجهی به نیروهای توانمند لرستانی نمیشود.
گویا لرستان تافتهاي جدا بافته است چرا که وقتی نگاهی به تغییر و تحولات در ادارات لرستان میاندازیم متوجه میشویم که اكثر نیروهای لرستانی که طي 8 سال دولت دكتر احمدینژاد مورد غصب قرار گرفته بودند و فرصت خدمتگزاری از آنان گرفته شده بود، در این دولت نیز ظاهراً از افتخار خدمت به مردم محرومند و فدای تصمیمات عجيب در گزينش مديران و مسولان رده بالا شدهاند.
حمایت استاندار لرستان از انتصاب مدیران غیربومی در ادارات استان در حالي ادامه دارد كه اخيراً نيز فرماندار ويژه بروجرد باز هم از مبدأ اراك به مقصد بروجرد وارد شد و بسياري از خوديها و به خصوص آنها كه واقعاً اعتدالگرا هستند و نه خود را به چپ بستهاند و نه راست، بيرون گود ماندهاند!
ماندهايم اين چه اعتدالي است كه كفهي سنگينش به استان مركزي ميل ميكند و كفهي سبك آن به شهرستاني خاص در استان لرستان گرايش دارد؟!
پر واضح است كه اكنون نام اعتدال گرايش به چپ سابق معني ميشود و با نگاهي به قدرت برخي نيروهاي سياسي منصوب به اين حزب، آنان كه حامي سياسي قويتري بودند مدير كل شدند و آنان كه از از نفوذ كمتري برخوردار بودند يه مناصب پايينتر در ادارات و گاه تا حد مشاور استاندار رضايت دادند. جالبتر اين كه يك دسته از مديران وابسته به دولت پيشين نيز كه كارنامهي قابل قبولي ندارند(البته برخي از مديران دولت قبل كه هنوز عوض نشدهاند انصافاً توانمند هستند و در اين نوشتار منظور ما نيستند)، در كمال تعجب هنوز پابرجا بوده و در بهشت لرستان به مديريت خويش تحت لواي دولت تدبير و اعتدال ادامه ميدهند.
بسياري از صاحبنظران و تحليلگراني كه به ريز مسائل اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و ... لرستان واقف هستند، بيان ميكنند بازوند اگر تحت فشارهاي سياسيون نميبود، توانايي ايجاد انقلابي عظيم در اقتصاد لرستان را داشت و نمونهي آن، كارهايي است كه در اين مدت كوتاه، با توانمندي شخص وي صورت گرفته(فرودگاه خرمآباد، كشت و صنعت، راهآهن و ...) اما بايد اذعان داشت كه تيم مديريتي بازوند، قادر نيست همپاي وي پيش برود و اكثر آنها از قافلهي پرشتاب استاندار، عقب هستند.
به هر حال، نوع انتصابهاي استان به خصوص در زمينهي بيتوجهي به نيروهاي معتدل واقعي و نيز بوميها در قياس با غيربوميها، باعث ايجاد يأس بين كساني شده كه اميد داشتند با تغيير دولت، رويهي جديدي در انتصابها، وراي دخالتهاي سياسيون رقم بخورد كه در عمل تا كنون چنين نبوده است.
موج انتصاب غيربوميها و عدم عزل برخي مديران ناكارآمد در استان زماني بيشتر نمود پيدا ميكند كه ميبينيم در سایر استانها مثل اصفهان، مسوولان حتی جرأت مطرح کردن نام غیربومیها را براي تصدي مديريت نهادها به خود نمیدهند و برای نیروهای بومی خود البته از نوع توانمند و به دور از باند و جناحش، ارزش خاصي قائلند.
خردادماه سال گذشته لرستانيها همپاي دیگر مردم کشورمان پای صندوقهای رای آمدند و دولت تدبیر را برگزیدند تا لرستان محل خدمتگزاری مردان اعتدالگراي واقعي باشد و شایستهسالاری در اين ديار محروم حاکم شود، اما واقعیت سیاسی لرستان چیز دیگری را مينماياند كه البته ميتوان براي اين موضوع دو حالت متصور بود:
اول اين كه استاندار حق دارد تيم كاري خودش را با سليقهي شخصي برگزيند چرا كه دست آخر خود اوست كه بايد مسووليت توانمندي يا عدم توانايي و ضعف مديران منصوبي را بر عده بگيرد و ديگر اين كه، اگر اعمال نفوذ سياسيون را در مسألهي انتصابهاي مديران استان دخيل بدانيم، كه در آن صورت براي اين درد بيدرمان لرستان، هيچ كاري نميتوان كرد!
به نظر ميرسد اگر استاندار محترم براي گزينش مديران، تيمي قوي و توانمند را در داخل استان به مشورت گيرد، علاوه بر كمك به توسعه استان، بخش رضايت مردمي را نيز بيمه كرده است و اگر چنين تيمي براي گزينش و انتخاب مديران توانمد دارد، بايد در قبال تغيير نفرات تيم مشورتي نيز سرعت عمل به خرج دهد چرا كه برخي انتصابهاي صورت گرفته باعث شده فضای سیاسی و اجتماعي استان ملتهب شود و از طرفي عملکرد ضعیف اين نيروهاي ناتوان و در كنار آن، عدم شناخت مديران غيربومي از لرستان، بدون شك تبعاتي براي لرستان و لرستاني در پي خواهد داشت.
معمولاً پايان كار چنين مديران غيربومياي نيز بدين صورت است كه بدون هيچگونه پاسخي به مردم، اين استان را ترك ميكنند و با عبور از روي دوش ما، به دنبال ترقي خويش ميروند و ما ميمانيم محروميت و فلاكتمان!
به هر حال، بسياري از نيروهاي به معني واقعي كلمه معتدل استان از مهندس بازوند انتظار دارند اجازه ندهد عرصه بیش از این برای بوميها لرستانی تنگ شود و آنها نيز كه كارنامهاي مثبت و مشخص ندارند، هر چه زودتر تعيين تكليف شوند تا مردم بيش از اين تاوان كمكاري آنها را پس ندهند و قرباني نشوند.
به طور مثال مدير غيربومي شركت توزيع برق استان در سال هفتم حضورش در لرستان هنوز پاسخگوي كسي نيست و ما به عنوان اصحاب رسانه ظرف اين مدت فقط ايشان را از نزديك 2 يا 3 بار ديدهايم و نمونهي بومي ايشان نيز مدير كل راه و شهرسازي استان هستند كه در اين 6 سال، تا آنجا كه به ياد داريم، نشست خبري عمومي با تمامي اصحاب رسانه لرستان نداشته و تا حدي منصب مديريتي خود را در حاشيهي امنيت ميبيند كه براي كسي از جمله خبرنگاران تره هم خورد نميكند تا در نشستي خبري پاسخگوي آنان و مردم باشد!
تعريف از خود نباشد، هيچ كجاي كشور به اندازه لرستان نيروي مستعد ندارد اما متأسفانه ورود عدهاي از سياسيون به اين عرصه، باعث شده، افراد توانمند طي سالهاي اخير همواره كنار گود بمانند و در عوض آنها كه از قدرت لابي داشته يا از راه نفوذهاي ديگري بهره ميبرند، مناصب را به چنگ بياورند كه مشخصاً اينها نه شيفتگان خدمت، بلكه تشنگان قدرتند.
پرواضح است حضور اين قبيل افراد به عنوان مدير در لرستاني كه از قافلهي توسعه جا مانده است، باعث غرق شدن همان اندك داشتههاي قبلي نيز خواهد شد.
ر - ج