دیروز در فضای مجازی دو تصویر از مراسم کلنگ زنی همزمان دو پل بر روی رودخانه خرمآباد منتشر شد که این تصاویر حاوی نکاتی اخلاقی بود که این روزها جامعه کاملاً دارد از آن تهی میشود. تهی چون طبل توخالی که حتی صدایش هم از دور خوش نیست.
تصویر اول عکسی است از مسئولان ارشد لرستان که با سلاموصلوات کلنگ بر زمین بیحاصل این دیار میزنند و جمعیت موج میزند از کتوشلوارهای رنگارنگ که بیشتر شبیه بازار مد است. کتوشلوارهای عاریتی سیاسی که شاید برازنده خیلی از این آدمها نباشد.
تصویر دوم عکس برگزیده اول شورای شهر خرمآباد است؛ که تنها و درحالیکه افراد دارند از صحنه نمایش دور میشوند کلنگش را بر زمین میزند.
بهراستی چرا با این رفتارها جامعه را به سمت سقوط اخلاقی پیش میبریم. اگر قرار نیست برگزیده مردم در این نمایش بازیگر باشد، چرا کلنگ به دست او میدهید و رهایش میکنید؛ و اگر درست برنامهریزی کرده و او جز برنامه شماست چرا اینگونه رفتار شده است. به مردم احترام بگذارید تا مورداحترام قرار گیرید. رستمی منتخب مردمی است که دوست اش دارند.
نامها با آثارشان ماندگار میشوند. زمان علیمحمد ساکی شهردار فقید خرمآباد نه رسانه بود و نه بنر برای تبلیغات. پس رمز ماندگاری او چیست؟
ایکاش شهرداری خرمآباد بهجای اینهمه بنر بانام خدمتی دیگر در شهر، مشق مهربانی برای شهروندان مینوشت و خود سرمشق آن میشد. سنگفرش کردن دو خیابان وظیفه ذاتی اوست. نیاز به جارچی ندارد تا در ساز شهر بدمد خدمتی دیگر آنهم از نوع بیمنتش!
نکته آخر اینکه تنها ماندن عضو شورای شهر در مراسم کلنگ زنی مرا به یاد حکایتی از بهلول انداخت. وقتی با پیراهن کهنهای به مجلسی درآمد و توجهی به او نشد برگشت و با قبای نو و فاخر به مجلس برگشت او را بر صدر نشاندند و کرامتش کردند. او با زیرکی و دانایی گوشه قبایش را گرفت و گفت قبا گوشت بخور.
حکایت غریبی است گوشت خوردن قبا در تمامی اعصار این روزها هم کتوشلوارهای عاریتی برای خوردن گوشت آماده هستند. مواظب کلنگها باشیم بهجای آبادانی بر دلها ضربه نزنیم. چون پلها با آدمهای که از رویشان میگذرند ارزشمند هستند.
عبدالرضا شهبازی