ناسیونالیسم واژهای است پر مفهوم در ادبیات سیاسی ایرانیان که هر از گاهی با بروز جریانی یا موجی بیرونی، طرح موضوعی نامشروع و به خلاف میل ملتی در عرصهای بینالمللی و یا کلامی از سوی بیگانهای افسارگسیخته، نمایان شده و موجی از احساسات هویت گرایانه را در آن ملت به راه میاندازد.
این موضوع بارها ایران اسلامی را شامل شده که از دو هویت مذهبی و ملی برخوردار بوده و تهدید اخیر ترامپ که مظهر احیای بربریت است باعث شده تا دو هویت فوق در ایران منسجمتر از قبل شده و انسجام و وحدت دوباره ایرانیان را به رخ جهان و جهانیان بکشاند.
بهراستی ترامپ، جاهلی از غرب وحشی، با به راه انداختن مکتبی نو که بنده آن را «ترامپیسم» میخوانم، بدون داشتن راهبردی خردورزانه و به دور از هرگونه آگاهی نسبت به روحیه خاص و منش ساختارشکنانهی ایرانیان، نهادی دفاعی و ارزشمند از این سرزمین کهن را تهدید نموده که مردمانش علیرغم دارا بودن افتراقات و تعارضات بینشی، میان جریانهای سیاسی درونی (که خاص تمام جوامع مستعد توسعه میباشد) همواره تکیه بر دو هویت اصیل و ناب ملی و مذهبی زدهاند...
ضعف اساسی ترامپسم عدم شناخت این نوع هویتهاست که بهزعم خویش، با تهدید نهادهای انقلابی و ارزشی بهویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ملت را دو شقه کرده و به خیال خامشان، انسجام ایرانیان را از همان منظر هویتی (ملی و مذهبی) به مخاطره انداخته و عامل انشقاق و افتراق خواهند کرد...اما زهی خیال باطل که این سناریوی مهتوم روح ایرانیان را بیدارتر از قبل کرده و واکنش سریع اقشار مختلف مردمی را در محکوم کردن آن به همراه داشت و در واقع این تهدید عاملی شد برای تثبیت دوباره وحدت میانشان و از سویی نیروهای مسلح ایران اعم از ارتشیان دلاور، این سینهچاکان بیباک و سپاهیان غیور، این بیداردلان ارزشی را چون دژ مستحکم نمود تا آمادگی خود را برای پاسخ هر تهدیدی اعلام نمایند...
خدای را شاکریم که به مصداق کلام امام راحل (ره) و بیانات مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) و از سویی آیات شریفه قران کریم که خداوند دشمنان ما را چنان احمق خلق نموده که اتاق فکرهایشان با ترسیم سناریوهای بهظاهر هوشمندانه خویش، موجبات انسجام و وحدت بیشازپیش ایرانیان را فراهم مینمایند...
به اعتقاد نگارنده، عامل اصلی شکست ترامپیسم چیزی نیست جزء اغفالشان از روحیهی ایرانیان که برگرفته از تمدنی است جاوید که نمادش مازیارها و کاوهی آهنگرهاست و فرهنگ اصیل اسلامی که آمیخته به نام علی ابن ابیطالب است و حسین بن علی (ع) که تبلور مردانگی و قیام علیه کفر و جورند و این خصایص، آنان را از برخی نقاط جغرافیایی و بهویژه کشورهای همجوار که در زمان تهدیدات و تجاوزات برونمرزی اسپند دود میکردند و کوچهها را برای دشمنان خارجی خود آذین میبستند و راه را برای قدوم نامبارکشان آب میزدند، متفاوت کرده و تهدیدات را در آنی واحد مبدل به فرصتی میکنند که اثرات مبرهن این تهدید جاهطلبانه، حفظ حریم میهن و وحدتآفرینی میان ملیت و مذهبیت هر دو با هم و به هر قیمتی است...
اما در این میان، نخبگان سیاسی جامعه ایرانی وظیفه دارند ضمن روشن نمودن مواضع خصمانهی دشمن دون و تا به دندان مسلح، با زیرکی تمام، زمینه بروز اختلافات درونی را به هر نحو ممکن زدوده و بر عمق احساسات ناسیونالیستی خاص جامعه ایرانی (و نه تعریف شده در فرهنگ و ادبیات سیاسی غرب که محورش نژادپرستی است) بگسترند و بر وحدت دو هویت اصیل ملی و مذهبی را کما فی السابق تاکید نمایند و از ضعف ذهنی تصمیمات جاهلانه و مستمسکان به ظاهر قدرتمند غربی (البته از منظر خویش) بهره لازم را برده و جلوهای از قدرت بینشی و معنوی ایران و ایرانی را نمایان سازند. که بیشک یگانه دادآر هستی، خداوند سبحان و جاه و جلال، سیطره یافتن حق را بر باطل از ازل تا به ابد نوید داده است.
هزاران درود بر ایران و ایرانی
کیانوش معمر/ روزنامهنگار و دکترای علوم سیاسی