شنیده بودم که «آنچه جوان در آینه نمی‌بیند، پیر در خشت خام می‌بیند» اما هرگز تصور نمی‌کردم که این کهنسالان گرامی حتی می‌تونن از روی هیکل و سبک زندگی گربه‌ها، فاکتورهای پیچیده‌ی اقتصادی مثل نرخ بیکاری، درصد تورم و حتی ضریب جینی رو به دقت محاسبه کنن.
تا اینکه از قضا یه روز که برای پر کردن اوقات فراغتم به پارک رفته بودم، دست سرنوشت من و یکی از این بزرگواران رو روی نیمکتی نشوند که باعث شد دریچه‌ای رو به دنیایی جدید به روم باز بشه.  اون روز پیرمردِ هم‌نیمکتم چند بار سر تا پام رو ورانداز کرد و احتمالاً مثل شرلوک هلمز اطلاعات ذی‌قیمتی از وجناتم به دست آورد.  بعد هم خیلی آروم و مطمئن با خودش زمزمه کرد که «این روزا وضع و اوضاع مردم خیلی خوب شده!» سرم رو برگردوندم و مثل کسی که جن دیده باشه گفتم خوب شده!؟ اونم مطمئن‌تر از دفعه قبل گفت بله که خوب شده. بعد هم ادامه داد و گفت: «پسرم اون روزا رو تو یادت نمیاد. هر وقت تقّی به توقّی می‌خورد و یکی از اهالی محل می‌خواست بعد سالی کبابی درست کنه، گربه‌های محل که از گرسنگی با مرگ دست و پنجه نرم می‌کردن، جلوی در خونه و روی دیوار و بالای پشت بوم صف می‌کشیدن و کمین می‌کردن.  برای همین یکی از سخت‌ترین قسمت‌های درست کردن کباب، محافظت از گوشتا در برابر حملات گربه‌های مصمم و از جان گذشته‌ای بود که برای بقا حاضر بودن دست به هر عملیات سخت و انتحاری بزنن.  اما حالا چی؟ حالا از دولتی سر سطلای زباله که پر شدن از غذاهای دست نزده، دیگه گربه‌ها از بوی گوشت اوق‌شون می‌گیره!»
با خودم فکر کردم راست می‌گه ها!!  چرا به ذهن خودم نرسیده بود؟ اینم یه روش محاسبه کردن نرخ رفاه اجتماعی و ضریب فلاکت می‌تونه باشه. اتفاقاً دقت این روش از دقت محاسبات مرکز آمار ایران بیشتر نباشه کمترم نیست.  آخه گربه که دیگه سوگیری نداره و سیاست بلد نیست که بخواد آمار رو پایین بالا بکنه. اینجوری یکی از بزرگترین مشکلات محققان که همون پرهیز از پیش‌قضاوته هم حل می‌شه.
کافیه مرکز آمار ایران دستور بده از هر استان مثلاً پنجاه‌تا گربه به صورت رندومیک انتخاب کنن بعد با یک محاسبه‌ی سرانگشتی از طول و عرض و وزن و احتمالاً وقار و متانت گربه‌ها می‌تونن به اطلاعات مهمی از رتبه‌بندی استان‌های کشور در زمینه شاخصه‌های توسعه‌ای دست پیدا بکنن. 
البته گربه‌گیرا!  ببخشید آمارگیرا باید توجه داشته باشن که کار به این راحتی‌ها هم نیست. مثلاً اونا نمی‌تونن همه‌ی گربه‌ها رو از یه محله انتخاب کنن، آخه گربه‌های یه محله‌ای مثل قاضی‌آباد و شیرخوارگاه رو که نمیشه با گربه‌های کوی علی‌آباد و گل سفید مقایسه کرد.
بگذریم... تو همین فکرا بودم که به ذهنم رسید احتمالاً راه‌های بهتری هم برای استفاده از حیوانات در راستای کشف حقایق وجود داره، وقتی این خارجیا همه‌ی اختراعاتشون رو از روی حیوونا می‌سازن، چرا ما این کار رو نکنیم؟ برای همین تصمیم گرفتم که روی این موضوع کمی بیشتر فکر کنم. تا اینکه فکر خیلی بهتری به ذهنم رسید که هم کاملاً بی‌خطره و هم خیلی کم هزینه.
راه جدیدی که به ذهنم رسیده بود عبارت بود از کفتر!  اتفاقاً ساختمون جدید استانداری که به همه‌ی شهر احاطه داره برای این روش خیلی هم مناسب به نظر میاد. اما روش کار به این صورته که کافیه یه نفر با یه دوربین، تعداد دسته‌های کفترا که تو آسمون شهر بین ساعت‌های دو تا شیش بعدازظهر پِر داده شدن رو  حساب کنه!  هرچی تعداد این دسته‌ها بیشتر باشه احتمالاً نرخ بیکاری هم بیشتره! آخه هیچ آدم بالغ و عاقل و شاغلی خسته و کوفته از سر کارش بر‌نمی‌گرده خونه و بعدشم مستقیم بره روی پشت بوم و کفتراشو پِر بده.
برای آبروداری پیش این خارجیا هم می‌تونیم یه اسم باکلاس برای روش جدیدمون انتخاب کنیم و اون رو به اسم کشور خودمون ثبت کنیم.  یه اسمی مثل آمار بیولوژیک یا بیولومتری و یا شاید انیمالومتری...  ولی من اصرار دارم که اسم ایرانیش همون که اولش گفتم باقی بمونه.  یعنی آمار گربه‌ای

اسفند کرم‌الهی