چند روز پیش مطلبی در جراید و فضای مجازی منتشر نمودم تحت عنوان "آمریکا هیچ غلطی نمی‌کند اما دزدان داخلی همه غلطی می‌کنند" که در آن به این موضوع اشاره کرده بودم که تنها راه دزدی از بیت‌المال ورود به چرخه اداری و مدیر شدن است، زیرا برای دسترسی به بیت‌المال باید رابطه اداری داشت.
درج این موضوع به مذاق بعضی‌ها (صد البته فقط مدیران) خوش نیامد و خیلی‌ها چه آن‌ها که طاقتشان کم است و اهل تحلیل و تعبیر نیستند و چه آن‌ها که در خاک‌ریز رقابت سیاسی سنگر گرفتند و منتظر بهانه هستند تا پیراهن عثمان برعلیه دولت بر سر نیزه کنند مقاله بنده را بهانه کرده بر ساز عناد با دولت دمیدند که شاید منظور این‌جانب از مدیران، مدیران دولت تدبیر بوده لذا اخلاقاً خودم را موظف به شفاف‌سازی و روشنگری میدانم که بگویم، بنده با کسی عقد اخوت نبستم از هرکسی خلاف ببینم خواهم گفت و تدبیر غالب دولت تدبیر هم نقدپذیری است، منظور بنده همه دولت‌ها بوده بخصوص دولت پاک دستان.
 لذا در پاسخ به روبه صفتانی که نقد فراگیر منصفانه‌ای را که بدون تعلق‌خاطر به هیچ دولتی و از سر دلسوزی نگاشته می‌شود مصادره به مطلوب کرده و مدیران دولت تدبیر را دست‌کج قلمداد کرده و چه آن‌ها که برخوان نعمت دولت تدبیر نشسته و از گفته دیگران تفسیر به رأی می‌کنند، بر آن شدم تا روشنگری نموده و توضیح واضحات دهم و نگذارم دیوار اتهام و افتراء کسی را غیرمنصفانه در زیر آوار خود مدفون کند. لذا با وجود ارتباط و ارادتی که به دولت تدبیر دارم اگر خلافی از مدیران دولت تدبیر هم ببینم خواهم گفت و خواهم نوشت چون معتقدم نظام و مردم ماندنی (ریگ ته گلالند) و مدیران رفتنی‌اند. فعل دزدی در هر زمانی دزدی است چه این دولت چه آن دولت چه این شخص چه آن شخص! فعلا که از دولت تدبیر جز مظلومیت چیزی ندیدم اولاً دزدی فقط چاپیدن بیت‌المال نیست بلکه سوءاستفاده، تبانی، تصاحب جایگاهی که به‌حق نیست و ده‌ها مورد دیگر را می‌توان در ردیف دزدی دانست، دزدی از قانون دزدی از بیت‌المال دزدی از اخلاق دزدی از دین، دزدی از موقعیت شغلی، کم‌کاری و... سرجمع این موارد را می‌توان دزدی نامید.
 در دولت قبل به گواه اخبار و اطلاعات مردانی بودند که خود را پشت پرده تنفذ سیاسی‌شان پنهان کرده و پس از سر آمدن تاریخ‌مصرفشان به چنگال عدالت افتادند، یا زندانی شدند یا محروم از فعالیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شدند از این دزدان پرآوازه نیست می‌توان به حمید بقایی معاون آقای احمدی‌نژاد و مرد شماره دو دانشگاه ایرانیان اشاره کرد که موضوع 16 میلیارد تومان دانشگاه ایرانیان و سایر مسائل مربوط به او اظهر من الشمس است آیا او مدیر نبود که توانست به که منابع مالی بیت‌المال دسترسی پیدا کند؟ حتماً آقای محمدرضا رحیمی را فراموش نکرده‌اید که ماجرای تحصیل مال نامشروع او و موضوع فساد در بیمه، او را به یاد داریم، آیا او مدیر نبوده؟ از جناب آقای ملک‌زاده دبیر شورای ایرانیان و معاون گردشگری دولت مهرورز نمی‌توانیم چشم‌پوشی کنیم که در دوم تیرماه 90 بازداشت شد! اگر مدیر نبود می‌توانست از بیت‌المال دزدی کند؟ اگر دزدی نکرد چرا محکوم شد؟ پس بازهم رد پای مقام و منصب و ریاست در میان است نه رد پای فقرا! حتماً از اتهامات جناب آقای بهمن شریف‌زاده بی‌خبر نیستیم که دادگاه ویژه روحانیت او را به اتهام فساد مالی بازداشت نمود! پس او هم مدیر بوده که بیت‌المال را به بیت الحال خود منتقل کرده، آیا غیر از این است؟ نمونه دیگر از مدیران خدمتگزار، مدیریت ستاد سوخت دولت مهرورز احمدی‌نژاد است که از سوی شعبه 15 دادسرای کارکنان دولت به اتهام تخلف در ستاد سوخت بازداشت شد! البته این تخلف بوی نفت داد، نفتی که قرار بود بر سر سفره‌ها بیاید به جیب مدیران رفت، بازهم بگید این‌ها مدیر نبودند! راستی خاوری گل سرسبد شعبده‌بازان اقتصادی ایران چنان خورد و چنان برد و چنان رفت به سرعت میگ میگ که پلیس اینترپل هم نتوانست به گرد پایش برسد! مدیر بودن امیر السارقین، استاد خاوری قابل‌انکار نیست! باز هم بگید هیچ مدیری دزد نیست، پیشنهادم این است که بگوییم بعضی مدیران دزدی کردند یا بگیم بعضی دزدان مدیر شدند! از پرونده پر پیچ و خم و آبرو بر بنیاد شهید بی‌خبر نیستیم که نتیجه تحقیق و تفحص آن هنوز اعلام قطعی نشده که در دوران آقای زریبافان مفتوح شده و مفتوح مانده که (جای خادمان به شهدا را خائنان به شهدا گرفتند) آیا آن‌ها مدیر نبودند؟ راستی شهرام جزایری (ش.ج) و بابک زنجانی (ب.ز) این‌ها را ((با حروف مقطعه نوشتم که غیبت تلقی نشود)) را به یاد داریم اگر رانت مدیریت در کنار آن‌ها نبود آیا می‌توانستند به‌راحتی آب خوردن بیت‌المال را بخورند؟!
خیانت تأمین اجتماعی در همين قماش هاپالوی بیت‌المال است آیا بازهم مدیران می‌توانند از دست ب نده گله کنند که چرا کلمه مدیر قیدشده! تخلف مالی و سوءاستفاده از موقعیت شغلی که توسط خانم آزاده اردکانی معلم کم‌تجربه‌ای که با مدرک لیسانس میکروب‌شناسی با (محبت برادرانه) آقای بقایی به ریاست موزه ملی ایران رسید و دزدی از آثار باستانی ایران نتیجه مدیریتش بود را نباید فراموش کرد که گندی از گندهای دولت کریمه مهرورز بود. شاید او را گذاشت که میکروب‌هایی به نام عتیقه را خارج کند و موزه را سالم‌سازی کند! به‌راستی اختلاس 123 میلیاردی توسط فاضل خداداد از مدیران بانک صادرات و رفیق‌دوست از رانت پر قدرت برادرش را کجای دلمان بگذاریم؟ این هم یک نوع دیگر مدیر، آیا رد پایی غیر از رد پای مدیران در این اتفاقات می‌توان یافت؟ ظلم در حق فرهنگیان و صندوق ذخیره نیز از همین دست خیانت‌ها به بیت‌المال است که برای سوارشدن بر مرکب تیزپای اختلاس راهی جز مدیر شدن نیست؛ اما این گفته بنده دلیلی بر این ادعا نیست که بخواهیم بگوییم همه مدیران دزدند، اعتراف می‌کنم همه مدیران دزد نیستند اما یکی از راه‌های دزدی از بیت‌المال مدیر شدن است تعدادی از مدیران با وجدان دولت گذشته بیت‌المال را بین خود و خلق اله منصفانه و برادرانه تقسیم کردند چون کمی وجدان داشتند اما هر مدیری دزد نیست. همان‌طوری که هر گردوی چینی گرد نیست! صریح بگویم که سوءتفاهم باعث خراب شدن حال کسی نشود چون هیچ کیف‌قاپ و موبایل دزد نمی‌تواند از بیت‌المال بدزدد، برای سرکیسه کردن بیت‌المال باید در دستگاه اداری جا خوش کرد تا بتوان از قلم و قدم و امضاء و نفوذ به نفع خویش بهره برد... هر کس متعلق به هر دولت و هر فکر اگر خلاف کند مستحق شماتت و مستوجب عقوبت است. مدیران دولت تدبیر فعلاً دزدی از شما ندیدیم مواظب خودتان باشید اگر خدای‌ناکرده خطایی ببینیم گلوله سلاح نقد آبرویتان را هدف قرار خواهد داد، پس آمریکا هیچ غلطی نمی‌کند بلکه دزدان داخلی بیت‌المال همه غلطی می‌کنند.
امیر ناصر غلام‌رضایی