پایه اغلب برنامه‌ریزی‌ها و خصوصاً برنامه‌ریزی‌های شهری، سرشماری و شناخت دقیق ابعاد کمی و کیفی جمعیت است. حال هرچه این شناخت به واقعیت نزدیک‌تر باشد، برنامه‌ریزی دقیق‌تر و اجرایی‌تر و هر چه آمار و ارقام حاصله غیرواقعی‌تر باشد، برنامه‌ریزی متکی بر آن نیز آرمانی‌تر و خیالی‌تر است.
بنده با توجه به مشارکتی که در یکی از سرشماری‌های صورت گرفته در شهرستان خرم‌آباد داشته‌ام، نقص‌هایی را مشاهده نموده‌ام که بر خود لازم دانستم جهت اطلاع و تصحیح، بیان نمایم. البته در این نوشتار تنها به برخی از ضعف‌های سرشماری در شهر خرم‌آباد، پرداخته‌شده و نه ایرادات عمومی و کلی سرشماری.
روزهای آخر سرشماری، در جریان سرشماری بخش بزرگی از یکی از حومه‌های جنوبی شهر خرم‌آباد قرار گرفتم، با توجه به وسعت و جمعیت این منطقه بعید می‌دانستم که با توجه به تعداد کم مأمورین سرشماری، تمام منطقه سرشماری گردد، بنابراین تمام تلاشم را به کار گرفتم تا وضعیت را به مسئولین منتقل کنم اما نتیجه‌ای حاصل نشد. در نهایت روز آخر سرشماری متوجه شدم که تعداد زیادی (حدود نیمی از واحدهای مسکونی منطقه) مورد سرشماری قرار نگرفته و به دلیل اتمام وقت، سرشماری تمام شده اعلام گردید.

این موضوع موجب به وجود آمدن این سؤال در ذهن بنده شد: از کجا معلوم در سایر محلات و مناطق نیز این‌گونه بی‌برنامگی‌ها رخ نداده باشد؟
بنابراین بعد از اعلام جمعیت شهر خرم‌آباد توسط مرکز آمار، مصاحبه‌هایی با برخی از کارشناسان شهری انجام داده شد که اغلب، با توجه به توسعه فیزیکی افقی و خصوصاً عمودی شهر خرم‌آباد در این دهه‌ها بیان نمودند که جمعیت واقعی شهر احتمالاً بیشتر از جمعیت سرشماری شده است. نتیجه این مصاحبه موجب تقویت فرضیه بنده شده و تصمیم به آزمون آن در سطح محلات گرفته شد. با توجه اینکه جمعیت بلوک‌ها در دسترس نبود به‌ناچار تنها یک سؤال می‌بایست از اهالی خانوار پرسیده می‌شد، آیا خانواده شما مورد سرشماری قرار گرفته است؟
برای دریافت پاسخ این سؤال از چند تیم که از دانشجویانم تشکیل داده بودیم استفاده شد و به دلیل وسعت زیاد شهر، نمونه‌های ما به صورت سیستماتیک از تعداد 5 بلوک شهری که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، گزینش شد. به طور کلی حدود 250 خانوار پاسخگوی سؤال ما بودند که بنا بر اظهارات آن‌ها، تعداد قابل‌توجهی از این خانوارها مورد سرشماری قرار نگرفته بودند.
از آن زمان به بعد تلاش‌هایی شد تا این موضوع به گوش مسئولین رسانده شود اما این‌گونه موضوعات همیشه در نهایت به معاونین و مشاورین غیرمتخصص مقامات مسئول که می‌رسد، نافرجام خاتمه می‌یابد و هرگز به سمع استانداران محترم نمی‌رسد.
بنا بر این با توجه به فاصله نزدیکی که با سرشماری بعدی وجود دارد، لازم دیده شد که موضوع در قالب یک یادداشت بیان شود.

 اما اهمیت جمعیت در برنامه‌ریزی شهری چیست؟
پایه تمام برنامه‌ریزی‌های شهری، منطقه‌ای، روستایی، اقتصادی و ...، جمعیت و کمیت و کیفیت آن است و تا اطلاعات دقیقی از کم و کیف جمعیت در دسترس نباشد، پیش‌بینی‌ها و به دنبال آن برنامه‌ریزی‌های مبتنی بر آن نمی‌تواند واقع‌بینانه باشد. بنابراین درست شماری و ثبت دقیق مشخصه‌های جمعیت مهم‌ترین هدف سرشماری است.
جمعیت یک شهر می‌تواند مقدمات توسعه یک شهر را فراهم کند و قطب‌بندی مراکز شهری در ایران بیشتر بر مبنای جمعیت شهرها بوده و امکانات در هر شهر با توجه به جمعیت آن شهر توزیع می‌شود. از سوی دیگر شهرهای بالای 500.000 جمعیت، به‌عنوان کلان‌شهر شناخته شده و از امکانات و بودجه‌های ملی بیشتری برخوردار می¬گردند. از طرفی ساکنین کلان‌شهرها دارای حس غرور و افتخار بیشتری نسبت به شهرشان می‌شوند که خود باعث بالا رفتن حس مکان در یک شهر و دل‌بستگی بیشتر شهروندان به مادر شهر می‌گردد. با توجه به آنچه که گفته شد، رعایت چند نکته ضروری به نظر می‌رسد:
-  استخدام مأمور سرشماری به تعداد کافی به‌منظور استفاده حداکثری از 20 روز سرشماری، به منظور شمارش کامل شهر و اطراف.
-  یادآوری اهمیت جمعیت در توسعه شهر به مأمورین سرشماری در آموزش‌ها
-  بازرسی میدانی دقیق از مراحل کار مأموران آمار
-  تلاش برای شناسایی خانوارهایی که سرشماری نشده‌اند، از طریق رسانه‌ها و ...
-  متأسفانه مشکل دیگری که در این زمینه وجود دارد، اسرار برخی خانوارها که تنها چند ماه از سال در روستا اقامت دارند، بر سرشماری آن‌ها در روستاها به خاطر برخی مزایا و ... و این در حالی است که بیش از نیمی از سال را در شهر ساکن هستند و این‌گونه افراد می‌بایست در شهر سرشماری گردند.
 
سلیمان میرزاپور رشنو- دکتری جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری