هر وقت قصد داشتيم مطلبي بسيار جدي بنويسيم، بعضی‌ها فکر می‌کنند شوخی مي‌كنيم! هر چه اصرار کنیم و سگرمه‌‌‌مان را برای نشان دادن جدی بودن در هم کنیم، باز هم مورد قبول سايرين قرار نمی‌گیرد.
چند روز پیش، ناگهان فکری به ذهنم رسید که راستی آخرین استعفای رؤسا و مدیران در استان لرستان و به‌خصوص مديران ادارات شهرهاي خرم‌آباد و بروجرد مربوط به چه دوره تاریخی بوده آخرین استعفای يك مدير در لرستان چه زماني بوده است؟است؟
 هر چه فكر كردم جواب اين سوال را نيافتم! اگر متوجه منظورم نمی‌شوید، کمی قضیه را بازتر می‌کنم:
 تا كنون تصور تا کرده‌اید که آیا سابقه داشته یکي از مديران این دیار، با تمامی حساب و کتاب‌هايی که پیش خودش نموده به این نتیجه برسد که دیگر برای رشد شهر و استانش مثمر ثمر نیست و با دست مبارک خودش استعفا نوشته و از منصبش كنار برود، بلكه با اين كار، دست مسئولین مافوقش را برای جای‌گزین نمودن فرد شايسته‌تري باز بگذارد؟!
سابقه داشته چنین مسوولي در لرستان پیدا بشود و در آرامش کامل و با درخواست خودش از مسئولیتی که به عهده داشته کنار برود؟!
 هر چه فكر مي‌كنم چيزي براي جواب این سوال به ذهنم نمي‌رسد؛ اما این را می‌دانم که گاهي اوقات براي تغيير مديران کار به آژان‌کشی کشیده و مدير يا رئیسی را كه می‌خواهند برکنار نمایند، اگر خودش قبل از بركناري متوجه شود، حاشیه‌هايی به وجود می‌آید؛ تلاش‌ها براي چسبيدن به صندلي تداوم يافته و رايزني‌ها با مديران ارشد و نمايندگان آغاز مي‌شود و حتي تا زيرآب زدن مدير جديد هم پيش مي‌رود که در این يادداشت جاي باز كردن بيشتر اين موضوع نيست!
 به هر حال، من که تاکنون ندیده و یا نشنیده‌ام که یک مدیر كل استاني یا رئیس شهری با روی باز و خنده بر لب، از سمت خويش استعفا نموده يا کلید اداره‌اش را دو دستی تقدیم مقام مافوق و مدير بعدي كرده باشد!
همچنان كه نوشتم بعضی‌ها می‌گویند بسیار شنیده اند که هر گاه صحبت از کنار گذاشتن بعضی رؤسای شهری شده، نشست‌های بسیاری پشت در منازل عده‌ای در نیمه‌های شب برگزار شده و آن رئیس مربوطه در حالی که به مانند فیلم‌های هندی اشک در چشمانش حلقه بسته بوده، طوری با قیافه حق به جانب و ملتمسانه در خصوص عملكرد و توان مديريتي‌اش حرف می‌زده که دل صغیر و کبیر را کباب کرده و وسط اشک ریختن‌هایش درخواست داشته که چند سالی دیگر نيز در سمت خود باقي بماند بلكه بتواند باز هم به مردم محروم لرستان خدمت كند!
 امیدوارم که من اشتباه شنیده باشم و چنین افراد جسور و بلند اندیشه‌ای در شهر و استان ما وجود داشته که هر گاه دیگر به وجودشان ثمري براي مردم نداشت، بدون هیچ‌گونه مشکلی استعفا داده و خودشان کنار بروند و برای نفر بعد نیز آرزوی موفقیت بنمایند!
 البته از هر کسی این سوال را می‌پرسم که شما سراغ دارید رئیسی را که خودش استعفا داده باشد؟! اول چپ چپ نگاهم می‌کند و بعد خطاب به من می‌گوید: ما را دست انداخته‌ای؟! باز هم می‌خواهی طنز بنویسی؟! اين‌جا كسي استعفا نمي‌دهد چون براي به دست آوردن پست مديريتي راي بسياري جمع كرده يا صبح تا شب در ميتينگ‌هاي سياسي، قربان فلان جناح و فرهاد داودونديسركرده‌هاي سياسي آن در استان و كشور رفته يا اين كه استعفا دادن را نوعي بي‌احترامي به مردم و در راه خدمت به آن‌ها مي‌داند!
راستی شما نمی‌دانید چرا وثتي از ديگران در خصوص استعفا و کنار رفتن داوطلبانه برخي روسا و مدیران نا‌کار‌آمد شهر و استان از پست و مقام‌شان می‌پرسم، همه با كنايه به به من می‌گویند: شوخی می‌کنی یا طنز و شعر می‌گويی؟!
 
فرهاد داودوندی/ بروجرد