اين هفته در فضاي مجازي و در برخي از گروهها بحث پيرامون مسائل انتخابات و ربط آن به برخي دستگاههاي غيرسياسي نظير آموزش و پرورش داغ بود.
به گزارش پايگاه خبري يافته، در زير نقدي بر اين موضوع و جوابيهاي پيرامون آن توسط يكي از فرهنگيان نمونه لرستان منتشر شده است را در پي ميخوانيد:
دلیلی برای تبریک روز معلم نمیبینم تا زمانی که چهرهی سیاسی نظام آموزشی ما بیشتر از چهرهی آموزشی آن است. روز معلم را به معلمانی که سیاسیبازی به هدف اول سازمانشان تبدیل شده است را تبریک نمیگویم.
دلیلی برای تبریک روز معلم به معلم زبانم نمیبینم وقتی بعد از یک دهه خواندن انگلیسی در مدرسه، به هنگام ورود به دانشگاه افعال کمکی زبان انگلیسی را با کمک جیپ لندرور اشتباه میگیرم.
دلیلی برای تبریک روز معلم به معلمانی نمیبینم که از جایگاه ارزشمند خود خارج و روی به فعالیتهای گسترده سیاسی آوردهاند. آن دسته از معلمانی که با تغییر غیر حرفهای مسیر انتخابات به نفع یکی از همکاران خود به یکی از موانع اصلی توسعه سیاسی استان تبدیل شدهاند.
دلیلی برای تبریک روز معلم به معلمانی که اکثر زمان خود را به جای مطالعه در کتابخانهها در ستادهای انتخاباتی کاندیداها میگذرانند، نمیبینم. چرا روز معلم را به کسی تبریک بگویم که کارشناس انتخابات است نه یک معلم؟
روز معلم را بهمعلمی که چون شمع روشناییبخش ستادهای انتخاباتی است تبریک نمیگویم؛ چون روز معلم را باید به معلمان تبریک گفت نه فعالان انتخاباتی.
دلیلی برای تبریک روز معلم به معلمانی که میانگین نمرات امتحانات نهایی دانشآموزان سال آخر دبیرستان آنها (به گفته رییس سازمان سنجش آموزش و پرورش) با یک افت چشمگیر به پایینترین سطح خود یعنی معدل 12 رسیده است.
مگر به کارگری که کار نمیکند روز کارگر را تبریک میگویند؟ دلیلی برای تبریک روز معلم به کسانی که سرنوشت نسلهای آینده ما را در ستادهای انتخاباتی معامله میکنند نمیبینم.
یک ضربالمثل انگليسی میگوید: اشتباه پزشك زير خاك دفن ميشود؛ اشتباه مهندس روي خاك سقوط ميكند و اشتباه معلم روي خاك راه ميرود ...
در پایان با زانوی ادب در مقابل اندک معلمان واقعی [و غير سياسي] لرستان، روز معلم را به این پیامبران همیشگی تبریک میگویم.
یاسر خورشیدوند/ عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان لرستان و رییس حزب هدای استان
جوابیه نقد آقای یاسر خورشیدوند:
1- ایکاش دوست عزیزمان در تحلیل خود به منشاء شکلگیری رفتارهای سیاسی توجه نمایند نه به معلولها و فرآیندهای سیاسی. زیرا معلولها خود تابع عللی دیگر هستند. اگر فعالیت حزبی معلمین را یک رفتار سیاسی معیوب قلمداد کنیم خود به علتی بر میگردد که ریشه در عدم توجه به شایستگیهای قشری فرهیخته دارد و یک مصلح باید در صدد رفع ریشهی مشکلات و مسائل باشد نه این که صرفاً رفتارهای سیاسی را بدون ریشهیابی و به صورت ناقص مورد تاکید و تحلیل قرار دهد.
2- در ساختاری که کسب علم جایگاه و ارزشی ندارد و وقتی یک معلم پس از چهار سال تحصیل در مقطع دکترا با افزایش بیست یا سی هزار تومان مواجه میشود و یک لیسانس با مدیر مدرسه شدن دویست تا سیصد هزار تومان به حقوقش اضافه میشود، تحصیل علم هیچ توجیه علمی، منطقی و مادی نداشته، اما با این وجود بسیاری از فرهنگیان بدون هیچ توقعی رنج کسب علم را بر خود هموار نموده و دارای مدارک فوق لیسانس و دکترا میباشند.
3- از دیدگاه آرمانگرایی شاید مطالب جنابعالی قابل طرح باشند اما از دیدگاه واقعگرایی باید خاطرنشان ساخت که فعالیت حزبی و سیاسی خود مقدمهای برای توسعه و آبادانی میباشد و معلمین به عنوان سردمداران عرصه علم خود طلایهداران عرصه فعالیتهای حزبی نیز میباشند و این یک مساله مثبت است تا منفی.
4- این که حضرتعالی فقط یک متغیر را عامل عدم توسعه استان قلمداد میکنید بیانگر عدم توجه به دیدگاه سیستمی و کل نگر در امر توسعه میباشد. عدم توسعه لرستان معلول دهها عامل و متغیر میباشد که طایفهگرایی و قبیلهپرستي یک جزء از آن محسوب میشود.
5- عدم یادگیری زبان انگلیسی حضرتعالی محصول استعداد فردی و رویکردهای حاکم بر آموزش و پرورش است که معلم در آن نقشی ندارد، زیرا عده بسیاری انگلیسی را در همین مدارس استان فرا گرفتهاند.
6- آموزش و پرورش دارای بدنه عظیم اجتماعی است و بخش اندکی از آن داری فعالیت سیاسی میباشد و بخشی از آن نسبت به فعالیتهای سیاسی از خود رغبتی نشان نمیدهند، زیر سوال بردن کلیت آن و قشر عظیمی از آن که دارای تحصیلات تکمیلی میباشد نادیده گرفتن زحمات قشر عظیمی است که توجه به آنها میتواند تضمین کننده توسعه در استان و ایران باشد. وقتی یک دکترا در آموزش و پرورش به اندازه یک مستخدم در بانک و یا شرکت نفت حقوق دریافت نمیکند، دیگر نباید به فکر توسعه و توسعه یافتگی باشیم. این بدین معناست که هنوز خیلی از افراد تصمیمساز متوجه نشدهاند که نقش معلم چیست و اگر او اشتباه کند، اشتباهش روی خاک راه میرود!
توسعه مستلزم توجه به نقش معلم و جایگاه واقعی او و رویکردهای حاکم بر آموزش و پرورش است نه فعالیت حزبی بخشی از افراد یک طبقه شغلی.
سید رحمتالله موسویفر/ دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران و دبیر مدارس ناحیه دو خرمآباد
دیدگاهها
و در ضمن اکثر فرهنگیان حقوق بالای دو میلیون وپانصد تومن میگیرن.که با توجه به نوع فعالیت شان مناسب است و سه ماه تابستون هم تعطیلن!!!!!!
ای کاش من معلم بودم
بنظرم شما از واقعیات موجود در آپ بی اطلاعید به همین دلیل نقدتان منصفانه نیست
متاسفانه به علت شرایط اقتصادی و بیکاری برخی دوستان عزیزی که معلم شده اند به خاطر انگیزه های مالی این شغل را انتخاب نموده اند که باید عرض کنم که بیراهه رفته اند به همین دلیل اکثر اوقات ناراضی از وضع موجودشان هستند در حالیکه که باید توجه داشته باشند معلمی شغل کسب درامد بالا نیست بلکه شغل ابراز عشق می باشد
سلام
بين كاركنان دولت ، فرهنگيان بيشترين كار را انجام ميدهند و بقيه معمولا در محيط كار چنان بيكار هستند كه بعضا پشه شكار ميكنند
اگر ملاك تعطيلي سه ماه تابستان باشد پس بقيه كاركنان هم به دليل نداشتن كار خاصي نبايد حقوق بگيرند. مثلا يك نظامي فقط موقعي جنگ است بايد حقوق بگيرد . كارمند اداره فقط موقعي ارباب رجوع دارد بايد حقوق دريافت كند. دكتر فقط موقعي بيمار مراجع دارد بايد حقوق دريافت كند
در جوامع پيشرفته به آموزش و پرورش بيشترين بها را ميدهند چون تمام مشاغل از اينجا خروجي ميگيرند اما در ايران ديدگاه ها اكثرا مثل شما هستند و نتيجه اش را هم در اجتماع ملاحظه ميكنيد كه نه معلم انگيزه دارد نه ساير مشاغل چندان وجدان كاري را رعايت ميكنند
هی داد هی بیدادکس دیار نیه کس له درد کس خوردار نیه (آقای خورشید وند وآقای نظری یه کم انصاف داشته باشین و به خودتون بیاین اگه معلمان شما رو باسواد نمی کردن چطوری میتونستد این کلمات رو تایپ کنید واز معلمتون این طوری قدر دانی کنید!)