"ماهان امیری" کودک 7 ساله شیرازی، چند سال است که از عوارض ناشی از سوختگی شدید رنج میبرد.
به گزارش پایگاه خبری یافته، 13 فروردین 1391 ساعت 17 عصر بود و ماهان 3ساله، سرگرم بازی با هم سن و سالهای خود در منطقه سپیدان استان فارس، درست در 100 کیلومتری شیراز.
بیشک، ماهان و خانوادهاش نمیدانستند که سرنوشت چه خوابی برایشان دیده است.
دقایقی بعد، تلفن مرکز فوریتهای پزشکی «اورژانس فارس» به صدا درمیآید و شخصی در آن طرف خط میگوید که کودکی 3ساله دچار سوختگی شدید شده است؛ گویا این پایان کار نیست، چرا که قرار است مصائب و مشکلات، سالها پیش روی ماهان و خانوادهاش باشد.
پدر ماهان در تشریح روز حادثه گفت: 13 فروردین 91 بود و ما سرخوش بودیم از فرارسیدن نوروز. ماهان هم مشغول بازی بود. کمی آنطرفتر، آتشی روشن کردیم و دلگرم بودیم در کنار آتش گبرافروخته، ناگهان صدای فریاد ماهان ما را متوجه او کرد و ناباورانه دیدیم که او در میان شعلههای آتش افتاده و توان برخواستن ندارد.
"عبدالعلی امیری" ادامه میدهد: من، همسر و همراهان که شوکه شده بودیم؛ سراسیمه خود را به او رساندیم. جمعیت حاضر در محل هم هرکدام نسخهای میپیچیدند. یک نفر سطل آبی آورد تا روی ماهان بریزد؛ چندنفری گفتند که آب برای سوختگی خوب نیست و شدت سوختگی را افزایش میدهد؛ البته بعداً شنیدیم که اگر آن لحظه، با آب، بدن طفل معصوم را خنک کرده بودیم، شاید وضعیت فرق کرده بود و او تا این اندازه آسیب نمیدید. خلاصه، با گذشت زمان، عوامل اورژانس هم سر رسیدند.
وی با بغضی در گلو گفت: روز حادثه که مصادف با 13 فروردین بود، به دلیل حجم بالای ترافیک در ایام نوروز، متأسفانه مدتزمان انتقال فرزندم به مرکز درمانی با کندی صورت گرفت و ساعتها طول کشید تا ماهان را به بیمارستان سوانح سوختگی قطبالدین شیراز انتقال دهند و همین امر باعث شد تا میزان سوختگی او افزایش یابد.
امیری ادامه داد: درمانها شروع شد و به لطف خدا و دکتر مهدی ایاز، ماهان به آغوش ما بازگشت اما نشانههای به جا مانده از آن اتفاق، هنوز ما و خود ماهان را آزار میدهد؛ به طور نمونه، او در مقطع پیشدبستانی مشغول تحصیل است و متأسفانه بعضاً به دلیل وضعیت جسمی از طرف همکلاسیهایش مورد تمسخر قرار میگیرد که این موضوع ماهان و ما را از نظر روحی به هم ریخته و آزردهخاطر کرده است.
او در باره میزان سوختگی فرزندش گفت: ماهان از ناحیه صورت، فک و دهان، گردن، شکم و قفسه سینه، دو دست و پای راست دچار سوختگی شدیدی شده و حرارت به حدی بوده که از پوست و چربیهای بدن عبور کرده و به گوشت، چینیجاها، تاندونها و ماهیچهها آسیب جدی وارد کرده که تابهحال 13مورد عمل جراحی از قبیل رهاسازی، پیوند پوست، بازگشایی کف دستها، قطع انگشتان دست روی او صورت گرفته و به طور مستمر تحت نظر فیزیوتراپ نیز قرار دارد.
پدر ماهان در ادامه افزود: تکاندهندهترین صحنهی این حادثه، لحظهای بود که من و همسرم، انگشتان ذوبشده دست ماهان را برای اولین بار دیدیم. آن لحظه من از خود بیخود شدم و همسرم بیهوش شد و به زمین افتاد. چند ساعت بعد، دکترها آمدند و گفتند که باید انگشتان دست ماهان را قطع کنیم، من راضی به چنین کاری نبودم، اما چند ساعت بعد، با مشاورهی پزشک معالج و کادر درمانی، به قطع چند انگشت دست ماهان رضایت دادم.
امیری که یک کارگر ساده است، در پاسخ به سؤال خبرنگار ما در خصوص چگونگی تامین هزینههای درمانی گفت: من کارگر ساختمان هستم و مخارج زندگی خانوادهام را از راه کارگری تأمین میکنم. زمانی که ماهان دچار سوختگی شد، ما تحت پوشش بیمه روستایی بودیم. تامین مخارج درمانی برایم سخت بود و با کمک خدا و اقوام و آشنایان توانستم بخشی از هزینههای فرزندم را تأمین کنم.
او ادامه داد: تأمین دارو و هزینههای جانبی برای من سخت و دشوار است، صدای من، همسر و خانوادهام جز به درگاه خدا، بهجایی نمیرسد. راه نامه نوشتن به رئیسجمهور و وزیر بهداشت را هم بلد نیستم، اما انگار خدا، شما را به کمک ما فرستاده تا شاید صدای ما را به مسئولین دولتی برسانید.
امیری در پایان، خطاب به مسئولین دولتی گفت: از رئیسجمهور و وزیر بهداشت تقاضا دارم تا به کودک خردسال من که سالها است از نظر جسمی و روانی آسیب دیده کمک کنند و او را به جامعه برگردانند. ماهان بچهی فعال و باهوشی است و به کمک شما مسئولین نیاز دارد. من شرمنده او و خانوادهام هستم، چرا که از عهده تامین مخارج زندگی و معیشتی و فراهم کردن نیازهای اولیه او و خانوادهام عاجزم. لطفاً مرا از این شرمندگی رها کنید و در آستانه سال نو، آرامش را به خانواده ما هدیه کنید.
گزارش: امین ساکی / پایگاه خبری صدر اخبار
گزارش: امین ساکی / پایگاه خبری صدر اخبار