شهرستان الیگودرز در طول سالهای متمادی قربانی حاشیهها، موجسواری و کشمکشهای درونی گردید و متاسفانه فرصتهای توسعه و پیشرفت شهرستان اسیر ''منیت''ها و حاشیههای مخرب شد.
این شهرستان به رغم برخورداری از مزیتهای فراوان برای رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، همانند یک بیمار نحیف، از بیماری مزمن خود در رنج و عذاب بوده است.
عقب ماندگی و معضلات بیشمار شهرستان الیگودرز محصول یک سلسله عوامل پیدا و پنهان بوده که ضرورت دارد دلسوزان به ویژه اهل سخن و قلم و تریبون این مشکلات را ریشهیابی و تجزیه و تحلیل کنند تا بلکه بتوان در مواجهه با آنها به راهکارهای عملی مناسب دست یافت.
الیگودرز در مدت زمان اجرای برنامههای اول تا ششم توسعه کشور که اتفاقا دولتها خودشان اقدام به سرمایهگذاری و اجرای طرحهای بزرگ و کوچک در نقاط مختلف کشور میکردند؛ عمدتا درمیان فضای غبارآلود تنشها و زورآزماییها گرفتار بود، هرگز روی آرامش به خود ندید! این شرایط در حالی بود که سیاست دولتهای وقت بر ایجاد زیرساخت ها و توسعه استانها وشهر های کوچک و بزرگ بود.
مهاجرت و رشد منفی جمعیت، جدا کردن روستاهای کوچک و بزرگ الیگودرز و الحاق آنها به سایر شهر ها و استانها، گروهبازی و باندبازیهای فامیلی با برچسب و برند جریانهای سیاسی موجود در کشور، انشقاق و دسته دسته کردن مردم توسط سياسيون اين شهر و مرزبندی و تقسیم آنان به ده بالارود و پایینرود، شهری و دهاتی؛ مدیریتهای نالایق و ناکارآمد و صد افسوس مورد حمایت برخی نیروهای موثر شهرستان، نبود فضای نقد و نقادی، کمبود رسانهها به خصوص رسانههای نوشتاری، ضعف مشارکت عمومی و نبود سرمایهگذاریهای کلان در بخشهای آب و خاک، صنعت و اشتغال، آموزش و درمان، راههای ارتباطی درون و برونشهری و ... را میتوان به عنوان سرچشمههای اصلی و علتالعلل مشکلات همیشگی اين شهرستان برشمرد.
باید شجاعانه اعتراف کرد ما در هدر دادن فرصتهای توسعه و آبادانی الیگودرز و تبدیل این فرصتها به تهدید و چالش؛ زبانزد عام و خاص و رکوردار بودهایم و اصولا فضای کار و آبادانی در الیگودرز گروگان دعواها بوده است!
حال سوال این است آیا نباید از گذشتهها درس عبرت بگیریم؟ آیا نباید با آسیبشناسی موانع توسعه به فکر فردای شهر و دیارمان باشیم؟ آیا از دست دادن سالهای سرنوشتساز سازندگی و پیشرفت؛ ما را بیدار نکرده و نمیکند؟ سالهایی که فرصتهای طلایی از دستمان خارج شد؛ فرصتهایی که بخش غالب آن به کام امیال و مطامع شخصی و گروهی رفت.
آیا حاصل تلخ این تعارضها، تنشها و فرصتسوزیها، جز سقوط آزاد شهرستانمان از سکوی سوم در استان به رتبه ششم بوده است؟ سقوطی که موجب شد از قطار پیشرفت جا بمانیم تا جایی که بسیاری از شهرستانهای همردیف و حتی شهرهای تازه متولد شده در همین استان لرستان خودمان نیز از بسیاری شاخصها از ما جلوتر باشند!
حال رسیده ایم به دولت یازدهم؛ دولتی با شعار و برند "تدبیر و امید''. واقعیت این است این دولت وضع و حال و روز خوشی ندارد زیرا با چالشهای متعدد روبهروست: انباشت مطالبات مردم به ویژه در نقاط توسعه نیافته و محروم مانند شهر ما؛ بیکاری و اشتغال، رکود اقتصادی و مفاسد اقتصادی مانده از زمان قبل، کاهش شدید درآمدهای نفتی و منابع اعتباری همه و همه دست به دست هم داده تا دولت تدبير و اميد نتواند آن طور که باید مشکلات را از پیش پای مردم بردارد.
از سوی دیگر، تحریمهای ظالمانه، نارساییهای ساختاری و مدیریتی در سطوح کلان، میانی و استانی، مشکلات به جای مانده از گذشته، وجود گلوگاههای فساد و اختلاس ناشی از اشکالات ساختاری و خلاءهای قانونی و نظارتی، مناقشه هستهای، سیاست و عزم جدی دولت و مجلس در واگذاری طرحهای توسعهزا به ویژه در بخش تولید و اشتغال به بخش خصوصی، باعث شده حرکت توسعه کشور بهخصوص در مناطق محروم کشور مانند استان لرستان و شهرستان الیگودرز مطلوب نباشد.
اما به هر حال با همه تنگناهای اعتباری تلاشهای دولت و مقام عالی استان، فرماندار و نماینده شهرستان در مجلس در جهت محرومیتزدایی و در اولویت قرار دادن طرحهای زیر ساختی درخور توجه و قابل تقدیر است.
با در نظر گرفتن این موارد و دیگرمولفه ها بر یکایک دلسوزان فهیم و اصحاب بینش و اندیشهي این دیار فرض است ضمن حفظ آرامش موجود در آگاهیرسانی به مردم شریف از هیچ کوششی براي اعتلاي شهر دریغ نکنند و از فرادی حمایت کنند که همدوش و همراه دولت باشند و دیگر این که توانمندی و درایت افراد در راستای جبران مافات با الهام و درس گرفتن از گذشتهها مد نظر باشد و بس.
ذبیحالله نوریان / اليگودرز
از بردن نقد آب اليگودرز تا حقوق نسيه كارگران شهر
تعدادی از کارگران شرکت "سابیر" با ارسال طوماری به دفتر روزنامه کیهان الیگودرز از عدم پرداخت مطالباتشان توسط شرکت مذکور ابراز نارضایتی نمودند.
این عده اظهار داشتنند: «ما کارگران و نگهبانان شرکت "سابیر" طرح موسوم به "قمرود" در دم کمر و انوج مدت 3 سال است که در این کارگاه مشغول هستیم اما متاسفانه 9 ماه است که حقوق نگرفتهایم و بیمه ما واریز نشده است و به رغم پیگیریهای انجام شده از طریق مسوولین؛ راه به جایی نبردهایم و با توجه به این که دارای زن و فرزند و بعضا مستاجر میباشیم توان ادامه زندگی از ما گرفته شده است.
این در حالی است که با اجرای طرح قمرود، آب الیگودرز به شهرهای مرکزی كشور انتقال يافت و اين كار باعث خشک شدن چشمهها و قنوات، بیکاری روستاییان و مهاجرت شهرستان اليگودرز آنها به شهر شد و اكنون هم از پرداخت دستمزد کارگران خودداری میشود. آقایان مسوولین استان و شهرستان به فریاد ما برسید.»
به اين ترتيب طرح انتقال آب اليگودرز، آب و نان مردم اين شهرستان را با هم بريده است و بايد هر چه زودتر براي اعطاي حقوق از دست رفته كارگران اين شهرستان كاري نمود.
منبع: نيوز اليگودرز به نقل از كيهان اليگودرز
دیدگاهها
باغبون کیکم و آویار زیلم همنشين ناکسم بیاید وه سیلم