برپایی مراسم عزاداری هر سال پر شکوهتر و باعظمتتر از سالهای گذشته به خصوص در استان لرستان برگزار میشود. الحمدلله این قاعده شامل حال امسال نیز شد. اما در عزاداری امسال نکتهای چشمگیرتر و پررنگتر از سالهای قبل دیده شد و آن ترویج چیزی است کهنه در دین و مذهب جایگاهی داشته و نه در فرهنگ و رسم و رسوم عزاداری بومی ما!
در حقیقت میتوان آن را یک بدعت در فرهنگ عزاداری به حساب آورد. علاوه بر این باعث بروز مشکلات عدیدهای از جمله ترافیک و معطلی هیأت در جایگاههای مرکزی و سطح شهر برای عزاداران حسینی و شهروندان لرستانی نیز شد.
متاسفانه رسم بیریشه عَلَم و عَلَمکشی پس از منعی چند ساله دوباره در حال اوج گرفتن است. رسمی که سوالهای فراوانی به دنبال خود دارد از جمله این که: عَلَم نماد چیست؟ از چه زمانی عَلَم وارد فرهنگ عزاداریها شده است؟ از کدام فرهنگ وارد شده است؟ کدام یک از اقوام در سوگ عزیزان خود از عَلَم استفاده میکند؟
با بررسی و واکاوی دقیق میتوان این حرکت را حتی یک حرکتی مشکوک(مانند قمهزنی که نوشتهای جدا میطلبد) در راستای تخریب فرهنگ عزاداری شیعه در برابر دشمان اهل بیت (علیهمالسّلام) مانند آمریکا، اسراییل و وهابیت خبیث دانست.
بد نیست قبل از پرداختن به آسیبهای گوناگون این رسم خرافهای نگاهی کوتاه به تاریخچه آن داشته باشیم:
تاریخچهی عَلَم
عَلَم یا علامت کلمهای عربی است به معنای نشان و پرچم. تاریخچة عَلم و علامت محل اختلاف و دارای اقوال مختلف است. مورخان تاریخچة عَلَم را دورههای مختلف ذكر میكنند:
1. عدهای ریشه آن را به دوره آققویونلوها و قرهقویونلوها نسبت میدهند.
2. برخی معتقدند در دورة صفویه وارد کشور شده است.
3. گروهی وارد شدن آن به فرهنگ عزاداری را در دوره زندیه و قاجاریه میدانند.
طبق نظریه گروه اول: قدیمیترین علامتهای ایرانی در موزه توپكاپی استانبول نگهداری میشود. شاید این عَلَمها كه نمونهای از علامت و نشان قبایل مختلف ایرانی است در عصر حكومت تركمنهای آققویونلوها و قرهقویونلوها وجود داشتهاند و دستههای سیاسی و مذهبی از آنها استفاده میكردهاند. علامتها از صفحات آهنی به صورت تیغهای باریك و بلند ساخته میشدهاند و در رأس آن علامت، نشان سنتی و قومیقبیلهای نصب میشده است.
علامتها از صفحات آهنی به صورت تیغهای باریك و بلند ساخته میشدهاند و در رأس آن علامت، نشان سنتی و قومی قبیلهای نصب میشده است. در میان شیعهمذهبان نام الله و یا الله محمد و یا پنج تن (ع) روی آن نقرهكاری میشده است. تیغه بلند و باریك آهنی با صفحهای مدور و بزرگتر در انتهای تیغه كه دارای قابی از فلز بود خاتمه مییافت دور این قاب را با سرهای اژدها كه از هنرهای چینی و ژاپنی اقتباس شده بود میآراستند. تصویر این علامتها در مینیاتورهای قرن 15 میلادی هم دیده میشود این علامتها بر روی دستهای چوبی یا فلزی قرار میگرفت و پیشاپیش دستهها حمل میشد.
بر مبنای نظریه گروه دوم: در دروان صفویه تا زمان شاه عباس اول عزاداریها و حركتهای شیعی به طور زیرزمینی انجام میگرفته و شاهان و سلاطین همیشه از اجتماعات شیعی خوف داشتند و بر خلاف امنیت دستگاه حكومتی خود میدیدند تا این كه در زمان حكومت شاهعباس دوم ورق برمیگردد و شاه عباس دوم به شدت مدافع شیعه و عزاداری سیدالشهداء میشود و برای نشر و گسترش عزاداریها و اجتماعات سوگواری شیعی به فكر چاره میافتد.
او در دستگاه حكومتی خود وزارتی به نام وزارت روضهخوانی و تعزیهداری ایجاد كرده و وزیری برای آن منصوب میكند. او وزیر روضهخوانی و تعزیهداری خود را به اروپای شرقی «كه در آن زمان صفویان روابط بسیار نزدیك، مرموز و ویژهای با آنها داشتهاند میفرستد» كه در رابطه با مراسم دینی و تشریفات مذهبی آنجا تحقیق كند. وزیر روضهخوانی و تعزیهداری در رابطه با این موضوع تحقیق كرده و بسیاری از سنتها و مراسم جمعی مذهبی و تظاهرات اجتماعی مسیحیت و برگزاری و نقل مصیبتهای مسیح و حواریون و شهدای تاریخ مسیحیت و نیز علائم و شعارهای آنان و ابزارها و وسایل خاص این مراسم و دكورهای ویژه ی محافل دینی و كلیسا را اقتباس كرده و همه را به ایران میآورد و در اینجا به كمك وابستگان به حکومت صفوی، آن فرمها و رسوم را با تشیع و تاریخ تشیع و مصالح ملی و مذهبی ایران تطبیق داده و به آن قالبهای مسیحی اروپایی و محتوای شیعی ایرانی میبخشند به طوری كه ناگهان در ایران سمبلها و مراسم، مظاهر كاملاً تازهای كه هرگز نه در ملیت ایران سابقه داشت و نه در دین اسلام و نه در مذهب شیعه، به وجود آمد.
مراسم و تشریفات مخصوص عزاداری اجتماعی و رسمی، همه فرمهای تقلیدی از عزاداری و مصیبتخوانی و شبیهسازی مسیحیت اروپایی است و حتی گاه به قدری ناشیانه این تقلید را انجام دادهاند كه شكل صلیب را هم كه در مراسم مذهبی مسیحیها جلوی دستهها میبرند. صفویان بدون اینكه كمترین تغییری در آن بدهند آن را به ایران آوردهاند.
گروه سوم معتقدند: گر چه اصل عَلَم در زمان صفویان وارد شده ولی عمده تغییرات و تزیینات در دوران زندیان و قاجاریه اضافه شد و عزاداران مذهبی در ایام سوگواری با بزرگداشت و تشریفات دیگر آنها را به كار میبردند. درآن دوران علَمها را پیشاپیش صف سوگواران حركت میدادند. علَمهای قدیمیتر معمولاَ پایهای داشتند كه كلمات مذهبی بر روی آن منقوش بود و دو اژدها با دهان باز از آن حفاظت میکردند كه صورت آنها نیز سوراخ بود.
برخی علامتها دارای نگاره طاووس، پرنده، چهار گلدان و یك جفت طوطی در دو طرف علامت است كه گاه دو شمعدان به میلهای كه قاب بر آن تكیه دارد متصل است. در گذشته علامتها یك تیغه بودند و تزئیناتی به آن متصل میشد. این علامتها كم كم تبدیل به علامتهای سه تیغه، پنج تیغه، هفت تیغه، بیست و یك تیغه و ... شدند.
اما نكته قابل توجه و مغفولی كه توجه به آن كلید حل معماست و ریشه تمامی این مسائل است این است كه علَمهایی كه هر چند به قول برخی از مورخین تاریخچه آن به دوران قاجاریه و زندیه برمیگردد اما ریشه اصلی آن را باید در مسیحیت جستجو و پیدا كرد.
آسیبهای عَلَم
الف) از حوزه دین:
1) قداستسازی برای عَلمها: به نظر میرسد میتوان نوعی اشتغال فكری برای عزاداران عزیز باشد و توجه اذهان را از اصل فلسفه قیام سید الشهدا (ع) كاهش بدهد و از طرفی دیگر بهانههایی به دست دشمنان قسم خورده مكتب تشیع مانند وهابیون و دیگر فرق ضاله بدهد از این رو باید از این گونه امور پرهیز كرد.
2) حاجتطلبی: این مورد نیز باعث وهن مذهب و ایجاد شبهه توسط دشمنان شده است و بهانههایی به دست آنان داده است.
ب) از حوزه شکلی (گر چه کمتر دیده میشود):
1) وجود حیواناتی مانند گوزن، کبوتر، خروس، هدهد، اژدها و ...: هر كدام از اینها برای فرهنگ و ملتی است مثلاً اژدها از فرهنگ چین وارد شده است.
2) وجود بتهای هندوها: كه خود مظهر شرك بوده و در فرهنگ دینی و آیات و روایات متعددی از آن نهی شده است.
3) طلاکوب کردن آن: این امر مستلزم هزینههای زیادی است كه این هزینهها را میتوان برای مستمندان مصرف كرد.
4) شكل و حالت صلیبی آن.
ج) از حوزه اجتماعی:
1) قرار گرفتن زیر آن جهت گرفتن حاجت: كه با وجود مناهی شدید از سوی شارع مقدس این عمل در عزاداریهای شیعیان وجود دارد.
2) سد معبر و ایجاد ترافیک: نگارنده این سطور بارها شاهد صحنههای سد معبر و مشکلات ترافیکی بوده که متاسفانه به نام ترویج شعایر الاهی امری حرام یقینی و مغایر با شرع مقدس انجام شده است. لازم به یادآوری است كه در شرع مقدس اسلام از سد معبر و ایجاد خلل و ترافیك در معابر عمومی نهی شده است تا جایی كه فقها فتوا دادهاند كه نمازی كه ستون دین است اگر موجب سد معبر شود باطل است و مقبول درگاه احدیت نیست چه برسد به عَلَمگردانی.
3) بستری جهت نزاع بین جوانان تا حد وقوع قتل: در پروندههای متعدد قضایی میتوان به این مطلب رسید.
4) اتلاف وقت هیَآت عزاداری در هنگام عبور دادن در جلوی جایگاههای مرکزی سطح شهر خرمآباد یا عَلَمگردانی در خیابانها: که به وفور این مورد نیز برای شهروندان عزیز ما اتفاق افتاده است.
5) آسیب دیدن برخی از مردم یا علَمگیران در هنگام حرکت دادن عَلَم: که گمان میکنم خوانندگان این مطالب نیز مانند نگارنده شاهد این موضوع بودهاند.
نتیجهگیری:
مسلم است نحوه عزاداری بسته به عرف هر شهر و دیاری دارد و شرع مقدس نیز جز در برخی موارد که به معین کردن حد و حدود عزاداری مانند: نخراشیدن صورت، لطمه نزدن و ... پرداخته، سخنی از کم و کیف عزاداری به میان نیاورده است. بدیهی است که نه عرف مردم مومن لرستان در هنگام عزاداری عَلَمگردانی داشته و دارد و نه هیچ یک از علمای شیعه به ترویج این کار پرداختهاند. بلکه بالعکس برخی از علمای ما از جمله آیتالله جوادی آملی نیز به طور جدی به مخالفت با این کار پرداخته و کسانی را که نیز عَلَمَگردانی میکنند را مـأجور نمیداند.
روشن است عَلَمی که اکنون مرسوم شده به هیچ وجه نه ارتباطی با عَلَم عَلَمدار کربلا دارد و نه کوچکترین شباهتی به آن، چرا که عَلَمی که در کربلا و زمان صدر اسلام توسط عَلمداران قبایل حمل میشد پرچمی که منقش به نام و هویت قبیله باشد، بیش نبود که اکنون نیز بین قبایل عرب رواج دارد.
از یک طرف شکی نیست در نیت پاک اغلب افرادی که زیر علَم میروند، اما کورکورانه مقدس دانستن چیزی که هیچ جایگاهی نه در دین و نه در فرهنگ شهر و استان ما دارد کار اشتباهی است که ممکن است علاوه برآسیب رساندن جسمی به خود یا مردم، با تغییراتی که با گذشت سالیان در آن ایجاد شود خدای نکرده تحریفی در روح مذهب ایحاد شود.
آن زمان دیگر اگر تغییر محال نباشد، بیگمان بسیار سخت خواهد بود. از طرفی دیگر بدخواهان تشیع که میدانند فرهنگ عاشورایی منبع تحرک و ظلم ناپذیری تشیع است هرچه بیشتر مراسم عزاداری امام حسین (ع) را نشانه گرفتهاند. لذا با اختصاص بودجههای كلان و تشكیل كارگروههای مختلف به بررسی ابعاد عاشورا پرداختند تا به این مطلب رهنمون شدند كه برای از بین بردن تشیع راهی جز تخریب و از این بین بردن فرهنگ عاشورا ندارند.
"مایكل برانت" معاون اسبق سازمان سیا میگوید: یكی از موضوعاتی كه باید روی آن كار میكردیم فرهنگ عاشورا و شهادتطلبی است و در این مراسم مسائل انحرافی به وجود آوریم و شیعه را یك گروه جاهل و خرافی معرفی كنیم.
با توجه به سخنان برانت میتوان نتیجه گرفت كه آنان متوجه شده بودند كه ایجاد خرافات و بدعت در این فرهنگ به خوبی میتواند تأثیرگذار باشد. حال با سخنانی که گذشت میتوان نتیجه گرفت عَلَم در فرهنگ دینی، ملی و بومی ما جایگاهی نداشته و صرفاً بر اساس خرافات شکل گرفته و باید از فرهنگ عزاداری ایرانیها محو شود.
بسیار به جاست که مسوؤلین قضایی، انتظامی و فرهنگی استان به مخالفت و جلوگیری از این حرکت خرافی اقدام کنند. امید است به کمک همه مسوؤلین شاهد برچیده شدن رسوم خرافی از عزاداریها و گسترش فرهنگ ناب، اصیل و سنتی خود باشیم.
[حجتالاسلام] محمد صفربیرانوند
طلبه کارشناسی ارشد (رشته تفسیر و علوم قرآنی حوزه علمیه قم)
کارشناس تبلیغ
کارشناس زبان و ادبیات فارسی