ما هر اتفاقی که در سطح جامعه رخ میدهد، با معیار تأثیر سیاسی و خوشامد جناح سیاسی مورد توجه قرار میدهیم و بر اساس آن شروع به تحلیل و ارزیابی میکنیم. اگر رخدادی هر چند غلط را ببینیم که به نفع گروه و یا حزب سیاسی ماست، آن را حداقل نکوهش نمیکنیم، ولی متأسفانه در بیشتر موارد آن را تأیید هم میکنیم.
شاید این نوع نگاه به دلیل موضوعیت داشتن دولت در همه عرصههای زندگی ما ایرانیها، یا به دلیل سیاسی بودن فرهنگ خود ایرانیها یا شاید هزاران دلیل دیگر باشد؛ اما هر چه هست، کمتر ایرانی را میشناسیم که عینک سیاسی خود را کنار بگذارد و با دید منافع عمومی و ملت به پدیدهها بنگرد.
نگاه سیاسی به پدیدهها باعث میشود که موضوعات را با دو عینک «خوشبینی» با «بدبینی» قضاوت کنیم و همین باعث میشود که هیچگاه نتوانیم در تحلیلها جانب حق و حقیقت و یا به قول امروزیها اعتدالی برخورد کنیم.
برای مشخص شدن این پدیده مذموم اجتماعی، کافی است صبحها نگاهی اجمالی به تیترها و صفحات روزنامهها بیندازیم. در نگاه اول مشخص میشود، برخی بر اساس دیدگاههای سیاسی خود برخی اتفاقات را یا اصلاً نمیبینند و یا از کنار آن با مطلبی کوتاه میگذرند و در طرف دیگر همان موضوع در روزنامه جناح دیگر چنان پررنگ نشان داده میشود که انگار در مملکت هیچ موضوع دیگری وجود نداشته است.
برای روشنتر شدن این موضوع، واکنش دو روزنامه از دو طیف متفاوت فکری را در مورد سیل ایلام بررسی میکنیم.
بارش شدید باران در ایلام خسارات بالایی به زیرساختها و تأسیسات ایلام وارد کرد و اینها همه در حالی بود که سازمان هواشناسی وقوع آبگرفتگی و سیلابیشدن مسیلها را پیشبینی کرده و نسبت به این موضوع هشدار داده بود. با این حال، برخی خسارات وارده را به کندی دولت در خدمات رسانی ربط می دادند.
این که خسارت سیل در شهرهای سیل زده قابل پیشبینی و یا قابل پیشگیری بوده است یا خیر و از سوی دیگر نقش دولت در افزایش خسارتها چیست، موضوعی است که باید کارشناسان امر به آن پاسخ دهند؛ اما نکته اینجاست که چرا نگاه سیاسی رویکرد اصلی به این واقعه شده است؟!
در عکس زیر ملاحظه میکنید که یک روزنامه مخالف دولت در پوشش گزارشی سیل اخیر چنان هیجانی تیتر میزند که گویی همه دولت از طریق این سیل از میان رفته است و همه خسارتهای این سیل را به گردن دولت میاندازد. در حالی که بالاخره سیل یک حادثه طبیعی است که بیش از همه رنج و درد آن برای مردم کشورمان میماند و همه سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی باید دلسوزانه برای کم کردن از درد و رنج مردم دیاری که گرفتار این مصیبت طبیعی شدهاند، بسیج شوند و البته رسانهها هم سعی نکنند از درد و رنج مردم برای عقدهگشایی و کینهکشی علیه دولت و یا هر نهاد دیگری استفاده کنند.
شاید اگر مصیبتی بیش از این همه از آسمان برای مردم ایران زمین ببارد، باز هم چنین رسانههایی فحش دادن به یک مقام دولتی در یک موضوع بیارتباط را واجبتر از اشاره به درد و رنج مردم و پوشش خبری و احیانا کمک به دولت و نهادهای دیگر برای همدردی و همراهی با مردم آن دیار بدانند.
از سوی دیگر در عکس بعدی ملاحظه میکنید که یکی دیگر از روزنامهها ـ که منتسب به جناح مقابل روزنامه بالاست ـ حتی اشارهای به سیل ایلام نمیکند! این در حالی است که موضوع سیل، یکی از مهمترین رویدادهای پایان هفته گذشته بوده و طبیعتاً همگان به آن پرداختهاند، اما دستاندرکاران این رسانه، گویی در این دیار زندگی نمیکنند، برای این مردم نمینویسند و درد و رنج مردم ارزش حتی یک تیتر صفحه اول رسانهشان را ندارد. شاید آنان میپندارند با اشاره به درد و رنج مردم، گردی بر پر شال دولتی که آنان از آن حمایت میکنند بنشیند، در حالی که این طور نیست و دولت و هر نهاد دیگری، بیش از نادیدن درد و رنج مردم به این نیاز دارند که رسانههای همسو و غیرهمسو کشور اقدامات آنان در همراه و همصدا با مردم بودن را پوشش دهند و به مردم اطلاع دهند که دولت و همه نهادهای دیگر نظام در خدمت مردم هستند تا درد و رنجی از پیکر آنان بردارند.
بنابراین مشاهده میشود که چگونه نگاه جناحی و سیاسی به رویدادهای اقتصادی و اجتماعی که اتفاقا مردم در بطن این رویدادها وجود دارند، رسانهها را از بطن مردم جدا میکند و آنان را بیش از هر زمان دیگری در پناه منافع جناحی و باندی آنان قرار میدهد. میتواند اصل واقعیت را از میان ببرد و پدیده را به گونهای معرفی کرد که هیچ قرابتی با واقعیت ندارد و یا بالعکس به راحتی از کنار موضوعی به این مهمی میگذرد که انگار شتر دیدی، ندیدی!
اما مردم هیچ گاه این اتفاقات را فراموش نمیکنند تا رسانههایی را که با درد و رنج مردم کینهکشی و انتقامکشی سیاسی میکنند و نه آنان را که انگار مردمی و منطقهای و سیلی و درد و رنجی برای آنان وجود داشته است و چند نفري هم جان خود را از دست دادهاند!
منبع: تابناك