شهيدي که بر خاک ميخفت، سرانگشت در خون خود ميزد و مينوشت، دو سه حرف بر سنگ: به اميد پيروزي واقعي؛ نه در جنگ؛ که بر جنگ! (زندهياد قيصر امينپور)
بامداد انقلاب اسلامي، موسم انتقام از ملت ايران بود. ايران که از قلمرو امن غرب در منطقه به پايگاه حاکميت مردم تبديل شده بود، مورد هجوم دشمن قرار گرفت.جنگ تحميلي با همه ناگواريها، فرهنگ ارزنده مقاومت را براي ايرانيان به رهاورد داشت؛ مقاومتي همانند رفتار تاريخي ايران در برابر تجاوز روسيه و انگليس، غارت خودکامگان واپسگراي قاجار و استبداد هولناک و مدرن پهلوي.
ما براي جنگ، وصف «تحميلي» را برگزيديم که بار منفي و نفرت از جنگ را نشان دهيم؛ زيرا ما جنگ را نميخواستيم و جنگ بر ما تحميل شد. واکنشي نيز که از سوي ملت ما صورت گرفت، «جنگ عليه جنگ» بود؛ که به مثابه مقابله با خشونت و دفاع از حقوق و آزادي هاي انساني است. ما جنگيديم تا جنگافروزان را از سرزمين خود بيرون برانيم و افراط و خشونت را از روابط انسانها بزداييم. جنگ ما «جنگ براي صلح» و اجابت دعوت خدا و پيامبر بزرگوار او به زندگي سرافرازانه و حاکميت انسان بر سرنوشت خويش بود.
رزمندگان ما منادي صلح و زندگي بودند؛ چرا که براي صلح جنگيدند؛ نه اشغال سرزمين هاي ديگر.از همين رو آنچه به دفاع ما وصف تقدس ميبخشد، ماهيت حقطلبانه، انساندوستانه و ضد جنگ آن است. البته که اصول و معيارهاي جهاد دفاعي ايران در شکلگيري و تقويت مقاومت منطقه بويژه فلسطين و لبنان نيز موثر بوده است و صد البته که اين همان صدور انقلاب، فراخور تعبيري است که امام راحل نه به معناي مداخله در کشورهاي ديگر، بلکه به مفهوم انتقال فرهنگ مقاومت به ساير جوامع انساني در نظر داشتند.
اين رويکرد به جنگ از يک سو حاصل تعاليم پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) و از ديگر سو منبعث از فرهنگ ايراني است. آميختگي اسلام عقلاني با روح ايراني، امروز از ايران چهرهاي صبور، مقاوم و ماندگار ساخته است. در قرآن کريم و سيره پيامبر اکرم(ص)، مصداق «فتح مبين» رفتار بزرگوارانه آن حضرت پس از فتح مکه است که کافران ستمپيشه را بخشيد و به رغم اصرار برخي بر انتقام و خونريزي، فتح مکه را موسم عفو و مهرباني خواند. در شاهنامه نيز که شناسنامه ملي ايرانيان است، تنها جنگي درخور ستايش است که با خداپرستي، عدالت و حرمت به انسان همراه باشد.
ويژگيهاي پهلواني نظير جوانمردي، راستگويي و دفاع از سرزمين که در جاي جاي شاهنامه حضور دارد، در طول تاريخ ايران تجلي يافته است؛ به طوري که هر دوره، نقشي از شاهنامه زده است و در دوران معاصر نيز ميراث و منش گرانسنگ اين پهلوانيها به بزرگمردان دفاع مقدس رسيده است. با اين وصف، جنگ اگر چه در بسياري از فرهنگ ها از جمله در تاريخ غرب و جنگ هاي صليبي مقدس شمرده شده؛ اما در فرهنگ ما آنچه قداست دارد، تنها دفاع از انسان و ارزشهاي الهي اوست، نه جنگ عليه وي.
در روزگاري دور و در جنگهاي صليبي، هر جنايتي به نام ارزش ها توجيه و تقديس ميشد و شگفتانگيزتر و دردآورتر آن که در جهان امروز نيز گروهي به نام اسلام، انسانها را گردن ميزنند، زنان و کودکان را به اسارت ميگيرند، معابد و مساجد را به آتش ميکشند و خود را پيرو اسلام ميخوانند! تکفيريها همچون جنگاوران صليبي، بيرق «جنگ مقدس» را بر دوش دارند و پيروان اسلام عقلاني و رحماني، ميراث «دفاع مقدس» را. طالبان و القاعده و داعش در سايه بيرق شوم خويش، برداشتها و سليقههاي ناصواب خود را به نام اسلام مصادره ميکنند و بر ماست که از حنجره عقل و اعتدال فرياد برآوريم که کجاي اين خشونتها و خونفشانيها با اسلام سازگار است؟ چه کسي جز بيگانگان و بدخواهان اسلام ميخواهد اسلام را در قاب نفرتانگيز «داعش» به تصوير کشد و آن را دين خشونت، عدم تحمل و قتل عام و گردن زدن معرفي کند؟
از بيگانه و بدخواه انتظاري نيست؛ اما تاسف و دريغ از برخي گروههاي سياسي افراطي که از تماشاي سيماي عقلاني اسلام در آينه فطرت خويش بيم دارند و اين سيماي روشن و خردپسند را پنهان در غبار تنگ نظريها و تماميتخواهيها ميخواهند.
در چنين فضايي هيچ کس بهتر از رزمندگان دفاع مقدس نميتواند زشتي جنگ، زيبايي صلح و قداست دفاع از وطن را که ظرف آرمان و اعتقاد است، فرياد کند. هيچ کس همچون يادگاران دفاع مقدس نمي تواند چهره رحماني اسلام را به دنيا نشان دهد و فرياد برآورد که اسلام، ضد جنگ و ضد خشونت، بلکه اهل مدارا و تعامل و دوستي با ديگر ملتها و دولتهاست؛ آن گونه که جمهوري اسلامي نيز بر اراده، آزادي و انديشه مردم تکيه دارد و بهبود وضعيت مادي و معنوي جامعه و اعتلاي کرامت انسان را ميخواهد.
هيچ کس همچون رزمندگان دفاع مقدس نميتواند ضرورت رفاقت و مهرباني بين حکومت و مردم و مراوده و دوستي بين ايران و ديگر ملتها را يادآور شود. به راستي که فقدان اخلاق، زندگي سياسي را گاه در هر دو عرصه داخلي و بينالمللي دشوار ميکند؛ اما اسطورههاي دفاع مقدس و آنان که فرهنگ مقاومت را از ايشان به ميراث يافتهاند، به آيندهاي زيبا چشم دوختهاند؛ آيندهاي که جهان در آن نه در جنگ، که بر جنگ پيروز شده باشد.
محمدجعفر محمدزاده
مشاور وزير و رئيس مرکز روابط عمومي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
منبع: روزنامه ايران، شماره 6037 به تاريخ 5 مهر 94، صفحه اول
دیدگاهها