نیایش، زبان و عمل انسان است برای سپاس از دادار. ایران سرزمین نیایش و پرستش است و مردمانش به هر انگیزهای به نیایش میپردازند و در هر کاری کام مییابند به نیایش میپردازند. پیشانی بر خاک مینهند و خداوند را سپاس میگویند به طوری که از دیر باز نیز چنین بوده است.
بومیان هر منطقه ایران با مراسم و ظروف آیینی و نقوش اساطیری در این نیایشگاهها آیندگان را با چگونگی برگزاری اینچنین مراسمی و مکانی مقدس آگاه میساختند. به طوری که در گوشه و کنار این مُلک پرستشگاههایی نظیر چغازنبیل، سیلک ... را میتوان مشاهده کرد.
در درههای مرتفع زاگرس در جنوب کرمانشاه، در کشور کوچک «آلیپی» (منطقه لرستان کنونی) در سال ۱۹۲۸، گورستانهایی پیدا شد و در آن گورستانها قبرهایی به چشم خورد که از دوران “مگالتیک” بودند(1) و در آنها تعدادی اشیاء برنزی و آهنی وجود داشت. این گورستانها خارج از نواحی مسکونی قرار داشتند و خانههای مسکونی در نقطه ای از دشت ساخته شده بودند. این خانهها در ایام پیشین بر روی تپههایی ساخته میشدند که از ویرانهها خانههای پیش ساخته شده بودند و پیش از هزاره اول قبل از میلاد محل سکونت بود، ولی از این پس این عادت منسوخ شد و خانهها و جلگهها و دشتها ساخته شدند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که در ناحیه لرستان مردم تازهوارد مردگان خود را در خارج از اجتماعات به خاک میسپردند.
ساکنان لرستان در آن زمان عبادتگاههایي نیز داشتند و یکی از آنها سُرخدم (لَکی- لُری) است که طبق اصول علمی کشف گدیده است (گریشمن، ۱۳۹۰: ۴۸). در این محل عبادتگاهی پیدا شد که دیوارههای آن با سنگ نتراشیده ساخته شده بود، و در روی کف زمین و داخل دَرز سنگهای دیوار تعدادی اشیاء برنزی پیدا شد که بعضی از آنها شناخت شده بود و بعضی برای اولین بار پیدا میشد.
آندره گُدار، مفرغهای لرستان(2) را با تاریخ کاسیان، یعنی آن گروه از آریائیهایی که منطقه زاگرس را اشغال کردند مربوط میداند.(3) رومن گریشمن هنر لرستان را منصوب به قوم کیمیری میداند. کیمریان، قومی جنگجو و ساکن در جنوب روسیه از اواخر سدهی هفتم از قفقاز عبور کرده و وارد آسیای غربی شده بودند و بر ضد اربابان اورارتویی خود سر به شورش برداشتند. هرودت و برخی از نویسندگان باستانی نیز آنان را از ساکنان جنوب روسیه میدانند.
نیایشگاه سُرخدم(4) به دلیل سرخ بودن خاک دامنه شمالی آن دم سرخ (به زبان محلی؛ سور دُم/ سور در لکی به معنی سرخ است) نامیده شده است که نیایشگاه و زیگوراتی از عهد باستان و هماکنون روستایی و گورستانی از قدیمالایام تا کنون میباشد که به وسیله دکتر اشمیت ۱۹۳۱- ۱۹۳۴ کاوش شده است(5). سُرخدم، به از مرکز شهر و در دامنه کوه چنگری واقع شده است. آثار موجود در آن نشان میدهد که وضعیت کوه در نحو انتخاب مکان نقش اساسی را ایفا نموده است به طوری که حصار مکشوفه بنابر وضعیت کوه ساخته شده و در کنار پرتگاههای کوه عملکرد تدافعی آن را مشخصتر نموده است. شماره ثبت ملی ۳۶۳۸ در فهرست آثار ملی ایران درقسمت شمالی دشت کوهدشت به فاصله ۶ کیلومتر.
در این پرستشگاه تعداد زیادی از اشیاء برنزی لرستان به ویژه میله های معروف به (نذری) در آن بدست آمده است که نگارنده بر این اراده است این نیایشگاه و آثار مکشوفه آن را در این مقال گزارش نماید. اشیای مفرغی بیشماری از لحاظ فرم، آذین و تکنیک وجود دارد که با نام “مفرغ لرستان ” در جهان شناخته شده است. در میان دو جنگ جهانی، در نواحی کوهستانی ایالات کردستان و لرستان، اشیای برنزی ذیقیمتی پیدا شد و به جهان عرب فروخته شد، و تعدادی از آنها نیز وارد موزه ایران باستان، مجموعههای شخصی ایرانی و خارجی گردید. این اشیاء برنزی به قدری قابل توجه بود، که نظرباستانشناسان نامی و هنر دوستان را به خود جلب کرد و عدهای از دانشمندان مشغول مطالعه آن گردیدند.
ابتدا به علت پیدایش آنها در ناحیه لرستان به آن نام هنر لرستان دادند. انگیزه ساخت این آثار را میتوان نیاز به باروری و پیروزی بر دشمن، را از آلودگی زندگی پس از مرگ، یا دور کردن و آرام کردن ارواح شر دانست که بخش بزرگی از آنها از درون قبرها و آرامگاهها به دست آمده است و نشان میدهد که این مردم به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتهاند و هنگام به خاک سپردن مردگان، اشیاء مورد نیاز زیستن آنان را به همراه بتهای گوناگون که مورد پرستش بوده است در قبر مینهادهاند.
از این نمونهها گذشته آثار فراوانی که هنوز نمیتوان با اطمیناناز فایدهای که از آن میبردهاند سخن گفت، در پرستشگاه سرخ دم سنجاقهای بلندی کشف شده است است که انتهای آن به صفحه دایرهدار نقشداری پایان مییابد که امروزه روشن شده است که این سنجاقها را به عنوان نیاز به دیوار پرستشگاه میکوبیدهاند.
سرسنجاقهای دیسکی یکی از لوازمات آرایشی، آیینی و مذهبی بودهاند که نمونه این سرسنجاقها را بر روی نقوش تزیینی فیگورهای به کار رفته در تزیین سرسنجاقها و همچنین قبور و معابد لرستان میتوان مشاهده کرد که ساخت آن از هزاره سوم قبل از ميلاد آغاز شده است. این سرسنجاقها دارای تنوع و گونههای مختلف به لحاظ موضوع و نقشمایه هستند که در قرنهای ۸ و ۹ ق.م به اوج تکامل و زیبایی خود میرسند. سرسنجاق دیسکی از یک سر مسطح منقوش و یک میله تشکیل شده است، این سرسنجاقها از لحاظ شکل ظاهری به دو نوع سرسنجاق دیسکی مدور و مربع و به لحاظ نقشمایه و موضوعات تزیینی روی صفحه دیسکی آن، به چندین نقشمایه و موضوع تقسیم میشوند که میتوان: نقشمایههای هندسی، گیاهی، انسانی، حیوانی و تلفیقی از این نقشمایهها را بیان کرد.
انواع اشیاء مفرغی خنجر، شمشیر، سرگرز، سرپیکان و سرنیزه؛ ادوات و سازوبرگ اسب مانند: انواع لگام، آویزها و دهنه؛ زیورآلات مانند: گوشواره، انگشتر، گردنبند دستبند و بازوبند؛ مجسمههای کوچک انسان و حیوان؛ انواع طلسمها یا بتها، سرعلمها و ظرفهای گوناگون مفرغی است و اندیشمندان بر این باورند که اشیائی که از دل این گورها بیرون آمده اند به وسیله تکنیک چکش کاری و ریخته گری تولید شده اند.
هنرمندان فلزکار سُرخدم برای پیدا کردن رموز جدید از نظر تجسم خدایان، هوشمندی خود را بکار بسته اند و با استفاده از فنون هنر برنز معمولاً این میلهها را در دو قسمت میساختند، یکی سر میله و دیگری تیغه میله و بعد آن دو قسمت را به هم جوش میدادند. مثلاً گاهی تیغه بلند میله از آهن و سر آن از برنز بود. این طور به نظر میرسد که بیشتر این میلهها در قالبهای یک طرفه ریخته میشدند و فقط از یک طرف نقشدار بودند و احتمال داده میشود که تمام این میلهها جنبه نذری داشتهاند.
ساکنان لرستان مردمانی مذهبی و پیرو آداب، رسوم و سنتهای گذشتگان خود میباشند، به طوري که هم اکنون نیز به زیارت مکانهای مقدس و مکانهایی که از اجدادشان برایشان به جای مانده است میروند. با مطالعه این اشیاء ناهمگون و عجیب در منطقه لرستان، میتوان به ارتباط خدایان و اسطورهها و اصول دینی کهن ایرانیان پی برد.
با توجه به این که سرخ دم مکان مذهبی بوده است بدیهی میباشد که اشیاء یافت شده در آنجا کاربرد مذهبی و موضوع مذهبی داشته باشد و این نیایشگاه بودن سرخ دم را تایید میکند. مردم ساکن لرستان در آن زمان به بعثت اموات عقیده داشتند و تصور میکردند که انسان پس از مرگ به ادامه زندگی دیگری میپردازد بدین جهت اشیاء نفیس و بتها و وسایل روزمره را با مرده به خاک میسپردند. در هر صورت از نظر هنری یعنی زیبائی و تناسب و هم از نظر صنعتی یعنی انتخاب فلزات و تناسب اختلاط و امتزاج آنها مفرغهای مختلفی به وجود آمده است این اشیاء را میتوان بهترین اشیا ساخته شده در هزاره اول و دوم قبل از میلاد دانست در نتیجه در اثر گذشت زمان سالم و بیعیب مانده است.
چنانکه گفته شد سازندگان این مفرغها مادها بودند و ساختن این اشیاء تاثیر زیادی در هنر دوره هخامنشی ایران و هنر اطراف مدیترانه و آسیای صغیر داشته است. آثاری شبیه به این مفرغها در بعضی قسمتهای اروپا نیز ظاهر گشته و به طور کلی میتوان گفت مفرغهای لرستان حاصل ابتکارات محلی بوده که در حاشیه تمدنی به وجود آمده است که مهارت آن تا این موقع آنها را بیآسیب نگه داشته است و بالاتر از همه اهمیتهای مذهبی این مفرغها موجب شده است که از اقتباس و انحطاط این مفرغها جلوگیری شود و در ساختن آنها دقت زیادی به عمل آید.
رضا حیدریشکیب
کارشناس ارشد مطلعات عالی هنر دانشگاه تهران
_________________________________________
پينويس:
1. کارشناسان با تحقیق و مطالعهروی اشیاء و آثار به دست آمده بر این باورند که منطقه سرخدم لکی پایتخت پادشاهی به نام”آل پی” بوده که به صورت مستقل حکومت میکرده است. هنوز ساخت این نیایشگاه توسط کدام پادشاه و برای نیایش کدام ایزد یا الهه بوده است مشخص نیست.
2. دوره مفرغ را دوره طلایی و شکوفایی هنر و تمدن لرستان مینامند. زیرا صنعتکاران مفرغ، هنرمندان زمان خود بودهاند و با این که تمدنهای رقیب هم مرز و هم زبانشان ظاهرا ریشهدارتر و آمیخته با فرهنگ قدیمیتری بودهاند، ولی هیچگاه رقیب این هنرمندان کوهنشین تازه به دشت آمده نشدند. این مفرغکاران در مفرغکاری خود از تمدنهای همجوار مثل بابلیان، سومریان، آشوریان و ایلامیان تاثیر گرفته و اشکالی از مفرغ متاثر از زندگی اجتماعی، اقتصادی و اعتقادی و باورهای خود ساختهاند.
3. کاسی/ کاسیت/ هیسی/ اوکسی/ اوکسیان و هوزی یا خوری نام سرزمین و مردمانی که در غرب ایران است که پس از برانداختن حکومت بابل به رهبری ” گاندش” (۱۲۵۰- ۱۲۷۵) در کوههای زاگرس میزیستند آنان سوارکار و فلزگر بودند و نخستین اشیای آهنی را ساختند.
4. Sorkhdom
5. نیایشگاه (اِ مرکب) عبادتگاه. جای نیایش و عبادت کردن و دعا خواندن. پرستشگاه و در زیان عربی معبد.