اگر کتب مرتبط با تاريخ و حوزه آثار باستاني و ميراث فرهنگي لرستان را مطالعه كرده باشيد، حتماً نام "بدر ابن حسنويه برزيكاني" در آنها به چشمتان خورده و براي شما آشناست.
ابوالنجم بدر فرزند حسنويه فرزند حسين برزيكاني (بَرْزَکانی- برزيني) است. برزیكانيها از كُردهاي شيعهمذهب غرب ايران بودند و در آن عصر، شخصی به نام "حسین" رئیس کُردهای برزیکانی بود که فرمانروایی خود را در سال ۳۲۰ هجري خورشيدي از شهر "زور" آغاز نمود.
در آن زمان، لشکر خلیفه ابوالقاسم عبدالله المستکفی بالله (مرگ ۳۲۸ خورشيدي) از وی شکست خورد و در زمان خليفهي بعدي يعني ابوالقاسم فضل المطیع لله (مرگ ۳۵۳ خورشيدي) راه آشتی و صلح در پیش گرفته شد. حسين برزيكاني سرانجام سال ۳۳۷ هجري خورشيدي درگذشت.
"حسنويه" پسر حسين در همان سال مرگ پدرش یعنی ۳۳۷ خورشيدي حكومت يافت. وي در عصر ديلميان و آلبويه، بر دينور و بخش وسيعي از غرب و جنوب غربي ايران حكومت ميكرد كه لرستان كنوني نيز جزء قلمرو او محسوب ميشد.
حسنويه به "حُسن سيرت" موصوف بود و هر سال مبلغي كثير بر سر نذر به حرمين شريفين ارسال مينمود. وي آبانماه سال ۳۵۸ هجري خورشيدي در قلعه سرماج (كوهي نزديك بيستون كرمانشاه) درگذشت.
پس از اين واقعه ۷ پسر او يعني: عبدالرزاق، ابوالنجم بدر، ابوعدنان، بختيار، عاصم، ابوالعلا و عبدالملك متفرق شدند. به ناچار برخي از آنان به فخرالدوله ديلمي (مرگ ۳۷۷ خورشيدي) و برخي به عضدالدوله ديلمي (مرگ ۳۶۳ خورشيدي) پيوستند.
پس از مدتی، ابوعدنان و بختيار به قلعه سرماج آمده و ذخاير پدر را متصرف شدند. عضدالدوله آنها را محاصره كرد تا قلعه و ذخائر را به تصرف درآورد و موفق هم شد! از جمع فرزندان حسنويه، فقط "بدر" كه مردي خردمند و دورانديش بود مقام يافت و ساير پسران حسنويه توسط عضدالدوله و مؤيدالدوله ديلمي كشته شدند.
"ابوالنجم بدر ابن حسنويه" سال ۳۷۷ خورشيدي در زمامداري به اوج ترقي رسيد و از ابوالعباس احمد القادر بالله (مرگ ۴۱۰ خورشيدي) خليفهي عباسي در بغداد، القاب "ناصرالدين" و "ناصرالدوله" گرفت. در اين زمان محدودهي حكومت او شامل: شاپورخواست (خرمآباد)، دینور، نهاوند، اسدآباد، بروجرد، اهواز، چندین شهر در حدود كنوني خوزستان و گاهی هم قَرْمیسین، زور و حُلْوان میشد.
بدر در دوران فرمانروايي خويش، به امور عمراني و آباداني توجهي خاص داشت و در محدودهي كنوني لرستان، اقدام به ساخت و مرمت پلها و اماكن بسیاری نمود. با گذشت بيش از هزار سال از كارهاي نيك ابوالنجم بدر، كتيبههاي بسياري که اکثراْ به خط كوفي نگاشته شدهاند دال بر اعمال خير او باقي است.
در آن زمانهي هرج و مرج، نظم و امنيتي كه در قلمرو وي از جمله شهر شاپورخواست حاكم شد و همچنين توفيقي كه بدر در توسعهي راهها و تعديل ماليات يافت، به هيچ وجه از يك سركردهي ايلي انتظار نميرفت. وي نه فقط طوايف تحت امرش را تعلیم و تربيت كرد، بلكه آنها را به كشاورزي تشويق نمود و اسباب رفاه آنان را فراهم ساخت.
بدر با حمايتهاي سياستمدارانه از سركردگان آلبويه توانست قدرتش را در حدود ۳۵ سال نگه دارد. مورخين به سبب مهارت او در اداره مملكت و حكومت، بدر را مورد ستايش قرار دادهاند. "ابوشجاع روذراوري" مهارت، قدرت و عدالت بدر را كه به وي قدرت اعمال نفوذ و حكمراني، هدايت دقيق نظام مالي، توسعهي راههاي كوهستاني و بازارها، ترويج دين، بخشش فراوان به حجاج و تامين امنيت و رفاه آنان كه از قلمرو وي ميگذشتند را ستوده است.
"ابن جوزی" راجع به قابلیتهای سياسي، شجاعت، عدالت و تدبير بدر مطالبي نگاشته است: «بدر به فقيهان، بزرگان، قضات، معتمدان، يتيمان و تنگدستان مستمري ميداد. هر جمعه ۱۰ هزار درهم بر بيوهگان و مسكينان بذل ميكرد و هر سال ۳ هزار دينار به كفاشان و موزهدوزان همدان تا بغداد (غرب ايران) ميداد تا كفش حاجيان را تأمين كنند و هر ماهه ۲۰ هزار درهم خرج كفن و دفن مردگان ميكرد. در قلمرو خود، ۳ هزار سرا براي غريبان (خان للغربا) و مسجد ساخت. در كنار هر آب رواني، آبادي برآورد و همهساله در راه مكه و مدينه ۱۰۰ هزار دينار خرج ميكرد كه صرف عمران آبانبارها، تميز كردن چاهها، فراهم آوردن علوفه و اجرت متصديان منازل بين راه ميشد.»
ابوشجاع روذراوري همچنين در ذكر وقايع سال ۳۸۶ قمري برابر با ۳۷۵ خورشيدي آورده است: بدر همه سال در راه مكه بخشش فراوان ميكرد و كثيرالصدقه بود و اموال زيادي براي ساخت آبانبار و پل (عمل القناطر) صرف نموده، وي در كوهستانهاي بلند و صعبالعبور راه ميساخت و بدينوسيله راههاي دور را نزديك ميكرد.
سال ۳۸۸ خورشيدي بين بدر و پسرش هلال جنگ سختي روي داد و طي آن بدر اسير و گرفتار فرزند شد، اما با ترفندهايي خاص با حكام مناطق مجاور مكاتبه نمود و آنان را وادار كرد عليه پسرش وارد جنگ شوند. ابوالفتح بن عناز به قرميسين تاخت و ابا عيسي شازي حاكم اسدآباد نيز شاپورخواست را به باد غارت گرفت. همچنين در نبردي دوباره فخرالملك ابوغالب با هلال وارد جنگ شد و او را به اسارت گرفت و مجدداً بدر ابن حسنويه حاكم اين نواحي گرديد.
سرانجام در اسفندماه سال ۳۹۳ هجري خورشيدي، هنگامي كه بدر به كناره سپيدرود براي جنگ با حسين(خوشين) ابن مسعود كُرد رفته بود، در محلي به نام كوشخد، چند نفر از لشكريان گورانياش به چادر او حمله كرده و پس از پاره كردن طنابها، خيمه را روي او انداخته و با زوبين هلاكش كردند. جسد بدر، به دستور خوشين مسعود با احترام به نجف اشرف منتقل و در آنجا مدفون شد.
شمسالدوله ديلمي (وفات ۴۰۰ خورشيدي) پس از آگاهي از مرگ بدر به قلعهي شاپورخواست(خرمآباد) حمله برد و غنائم بسياري كسب كرد كه میزان آنها را كرانه نبود!
پس از مرگ بدر، نوهاش طاهر ابن هلال (وفات ۳۹۴ خورشيدي) و بدر ابن طاهر (وفات ۴۲۶ خورشيدي) از خاندان حسنويه آخرين كساني بودند كه مدت کوتاهی حكومت كردند.
در قرن پنجم و معاصر با سلجوقيان، خاندان بُرسُقي (Borsoghi) كه از خويشاوندان سببي آل حسنويه بودند در حدود لرستان حكومت يافتند. سنگ گورهاي خاص گورستان پيرمحمدشاه الشتر و مناره آجري و سنگنوشتهي واقع در شرق خرمآباد (۵۱۳ قمري/ ۴۹۸ خورشيدي) از آثار دوران حكومت برسقيها در لرستان هستند.
امروزه چند کتیبه که اکثراْ به خط کوفی هستند از دوران حكومت بدر بن حسنویه باقی مانده است.
دو كتيبهي شبيه به هم در دو طرف شرقي و غربي پل كِلَهُر (معمولان) مربوط به سال ۳۷۴ قمري برابر با ۳۶۳ خورشيدي قرار دارد. احداث اين پل به دستور بدر ابن حسنويه صورت گرفته است. ترجمه ۵ سطر اين كتيبه:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
هذا ما امر ببنائه الامیر الاجل
ابو النجم بدر بن حسنویه بن الحسین
اطال اللّه بقائه ابتغاء ثواب الله عزّوجل
في سنة اربع و سبعين و ثلثماية انا به الله عنه
كتيبه پل كشكان كه توسط بدر ابن حسنويه در طول ۱۰ سال از ۳۸۸ قمري تا ۳۹۸ قمري مرمت شده است. ابعاد كتيبه به طول و عرض ۱۹۰ سانتیمتر و ضخامت ۲۵ سانتیمتر است و هماكنون در موزه قلعه فلكالافلاك نگهداري ميشود. ترجمه متن آن كه ۷ سطر دارد:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
هذا ما امر ببنائه الامیر الاجل
ابو النجم بدر بن حسنویه بن الحسین
اطال اللّه بقائه سنة تسع و ثمنین و ثلثمائه و فرغ
منه سنة تسع و تسعین و ثلثمائه
عشرة سنین ائابه اللّه عنه
بدر ابن حسنويه ساخت بناي مقبره امامزاده زيد ابن علي(ع) خرمآباد را براي اولين بار در سال ۴۰۴ قمري برابر با ۳۹۲ خورشيدي يعني يك سال قبل از اين كه به قتل برسد به انجام رسانيد. اين كتيبه در انبار مقبره نگهداري ميشود. البته تاريخي كه در آن ذكر شده ۱۰۲ سال با متن كوفي تفاوت دارد! ترجمهي متن ۵ سطري كتيبهي آن به خط كوفي چنين است:
بسم اللّه هذا ما امر ببنائها
... میر الاجل ابو النجم بدر بن حسنو -
يه ابن الحسين مولي اميرالمؤمنين
اطال اللّه بقاه و فرغ من بنائه
في سنة اربع و اربع مائه نفعه الله
سنگنوشتهي ديگري نیز در موزه قلعه فلكالافلاك خرمآباد مربوط به دوران بدر ابن حسنويه نگهداري ميشود. گويا مربوط به بناي يك آبانبار بوده که در محل شهر قديم شاپورخواست (جنوب شرقي خرمآباد) كار گذاشته شده است. ابعاد آن ۶۰ سانتيمتر در ۱۰۷ سانتيمتر بوده و مربوط به سال ۳۷۵ قمري برابر با ۳۶۴ خورشيدي است. ترجمه متن كوفي آن:
حاشيه سنگ: بسمالله، ما امر ببنائه الاجل ابوالنجم بدر ابن حسنويه
وسط سنگ: سنة خمس و سبعين و ثلثمائه
همچنين سنگنوشتهاي در بخش شرقي پل گاوميشان وجود دارد كه در هم شكسته و فقط چند كلمهي «بدر»، «اطا» و «اجل» از خط كوفي آن قابل خواندن است. ميتوان گفت اين پل نيز از يادگارهاي بدر پسر حسنويه است.
علاوه بر اين كتيبهها، سكههاي طلاي ضرب شاپورخواست با نام بدر ابن حسنويه (در اواخر قرن چهارم هجري)، از اهميت اين منطقه به عنوان يك شهر توسعهيافته با ضرابخانهاي مخصوص به خود حكايت ميكند و اين كه وي حاكمي عادل و آبادگر بوده است.
خدايش بيامرزاد كه در باقيات صالحات از سرآمد مردان تاريخ لرستان است و در عمران و آباداني و خدمت به مردم اين منطقه كوشيد.
رضا جايدري / خرمآباد
_________________________________________________
منابع:
* الكامل، علي ابن محمد ابن اثير (جلد ۱۵)
* مجملالتواريخ والقصص، ابن شادي اسدآبادي، به تصحیح: محمدتقی بهار (ملکالشعرا)
* الرسالت الثانیه، ابودلف خزرجی
* تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، برتولد اشپولر، ترجمه: جواد فلاطوری
* حبیبالسیر فی الاخبار افراد البشر، غیاثالدین خواندمیر
* تاريخ خرمآباد، سيد فريد قاسمي
* آثار باستاني و تاريخي لرستان (جلد يك و سه)، حميد ايزدپناه
* خرمآباد، عليرضا فرزين
* المنتظم، ابن جوزي
* ذيل تجارب الامم، ابوشجاع روذراوري (محمد ابن حسین)
دیدگاهها
اینجا منظور از کُردهای برزیکانی قوم کُرد هست یا منظور از کُرد عشایر برزیکانی هست؟ چون تا قرن سیزدهم میلادی قومی به نام کُرد وجود خارجی نداشته