این ربیع مشک بیز از نو به ما بر شد خزان خطه غربند یکسر نوحهگر سینهزنان
ترنم شنیدن این بیت در دوران نوجوانی مرا با شخصیتی آشنا کرد که نامش هنوز برایم سمبل مردان راه حق و حقیقت است.
ایام انتخابات دوره پنجم مجلس شورای اسلامی، پدربزرگم منتظر ورود یک مهمان بود، بعد از مدت کمی مردی معمم به همراه چندین نفر وارد حیاط شدند. دیدم پدربزرگم با این که سالیانی از عمرش گذشته بود؛ به قدری به احترام و خضوع در مقابل مرد معمم رفتار نمود که حیرتم را برانگیخت. آن مرد شیخ علی آلکاظمی بود.
هنگامی که نشست با اندکی تأمل بیت فوق را بر لبانش جاری کرد و از پدربزرگم خواست همچنانی که به مرحوم پدرش آیتالله شیخ فرجالله کاظمیمومهوند ارادت داشته است او را در انتخابات دوره پنجم یاری کند.
این بیت از قطعه شعر معروفی است که مرحوم پدربزرگم (حاج نصرتالله صولتپور چنگیزی) در سال 1341 در رثای مرحوم آیتالله شیخ فرجالله کاظمی گفته بود. بعد از رفتن آشیخ علی کاظمی از پدر بزرگم جویای موضوع شدم. وی این خانواده را مروج دین اسلام و از مبارزان نستوه انقلاب اسلامی برشمردن که زحمات زیادی برای انقلاب در دوران نهضت امام(ره) به دوش کشیدهاند. خاطرهای مبنی بر آمدن شهید نواب صفوی به لرستان برایم ذکر کرد که مدتها ذهنم را مشغول کرد تا این که بعد از سالیان زیادی از آن خاطره در ذهنم به یک حقیقت پیوست.
حقیقت این بود که در بعدازظهر جمعه به برنامه شناسنامه نگاه می کردم مدعوش جناب محمدمهدی عبدخدایی دبیر کل جمعیت فدائیان اسلام بود. در آن زمان، حدود 20 سال پیش پدربزرگم سفر شهیدنواب صفوی به لرستان و ارادت ایشان به مرحوم آیتالله شیخ فرجالله کاظمی (متوفي 1341) و تمام کارهای مبارزاتی نواب و راهکارها برای مبارزه با رژیم طاغوت در دهه 30 و تبیین آنها به وسیله آشیخ فرجالله برایم تعریف کرد. این گونه بر میآمد که شهیدنواب صفوی تمامی کارها و ارتباطات با حوزه نجف از طریق ایشان هماهنگ میکرد و همین استنباط درست بود. برنامه شناسنامه اسفندماه 1393 مهر تاییدی بر این استباط شد.
عبدخدایی در این برنامه ارادت شهیدنواب صفوی به آیتالله شیخ فرجالله کاظمی و پیروی از نقطه نظرات و حکمهای فقهی ایشان را تایید کرد. به هر روی خانواده کاظمی در تاریخ معاصر ایران اسلامی نامی نیک به جای گذاشتهاند. پس از رحلت آیتالله کاظمی فرزندان ایشان به ویژه مرحوم آشیخ علی کاظمی از بدو شروع نهضت امام خمینی(ره) در کنار ایشان و رهبری معظم انقلاب با تمام توش و توان خود یاری صدیق برای آنان بود.
بیتردید تالیف بیش از 140 عنوان کتاب از شیخ علی کاظمی چهرهای محقق و پژوهشگری توانا ساخته بود. وی با مناعت طبع و اخلاقمداری هرگز حاضر نشد چهره علمی و پژوهشی خود را به سایه سیاست ببرد. همگان میدانند به خصوص مردم حوزه انتخابیه سلسله و دلفان در تمام ادوار گذشته انتخابات مجلس شورای اسلامی آشیخ علی کاظمی ذرهای از مرز اخلاق و صداقت گام فراتر ننهاد و همیشه به تکلیف شرعی خود که منبعث از شرع اسلام بود، عمل میکرد.
در دوره نهم مجلس شورای اسلامی با این که اقبال عمومی و فضای مناسبی برای حضور در انتخابات داشت، با خداحافظی عزتمندانه میدان را برای حضور جوانان و چهرههای کارشناس خدوم باز گذاشت. این مرد صدیق و مبارز هیچگاه حاضر نشد برای دستیابی به کرسی مجلس به هر ذلت تن بدهد و یا کاری خارج از عرف و معیار اسلامی که در شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست انجام بدهد.
امروزه ما شاهد آنیم کسانی هستند برای دستیابی به کرسی نمایندگی به هر عمل غیر اخلاقی از صغر سن گرفته تا تبلیغ دروغ و بداخلاقی که وجاهت معنوی و مردانگی آدمی را زیر سؤال میبرند، دست میزنند.
حال که این مرد عالم به دیار حق شتافته است و مردم عالمپرور شهرستان دلفان و در نهایت خطه لرستان به سبب عظمت مکارم اخلاق ایشان مراسم تشییع باشکوه و بینظیری ترتیب دادند، رویه اسلامی شیخ علی آلکاظمی را نصبالعین فضای سیاسی خود قرار دهیم تا بتوانیم در این گذران عمر جز نامی نیک چیزی دیگر بر جای نگذاریم.
مسعود فرجالهی / تهران
دیدگاهها
عن ابی عبدالله علیه السلام – اذا مات المومن الفقیه ثلم فی الاسلام ثلمۀ لا یسدها شیئ
خبر در گذشت عالم ربانی ، نویسنده توانا حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی آل کاظمی را به بیت علم و شریف آل کاظمی تسلیت عرض می کنم دیروز در نورآباد حضور همه جانبه مردم علاقه مند به بیت علم و دانش خارج از جریانهای سیاسی و در کنار هم به یاد فرموده رسول اکرم صلی الله و ال وسلم افتادم که فرمود حیاتی خیر لکم و مماتی خیر لکم مصداق همین حدیث است که زندگی شریف این عالم ربانی برای مردم خیر بود و مرگش هم خیر که این وحدت در بین جامعه گرچه کوتاه بود ولی زیبا بود روحش شاد . . . .
رابط دفتر نمایندگی بعثه مقام معظم رهبری در حج و زیارت استان لرستان
محمد مهدی روشن
خوشحالیم که تکلیف پاسداشت بزرگان لرستان و خاصه سلسله و دلفان به ذهن سیال و ثمرمندد مدد نوشتار می دهد
آل کاظمی نه به صدق نوشتار ما بلکه به گواه تاریخ عظمتی فراتر از همه داشته و دارند و این میسر نبوده جز تردد در مسیر حق و حقوردی
تمام یزرگان این طایفه مردمی بوده اند و با مهربانی همه پذیر شده اند
مرحوم حسن خان چنگیزی بی بدیل آنقدر به این خاندان ارادت داشت و احساس تکلیف میکرد که در سنه های ابتدایی این قرتن اخیر داماد این خاندان شد و از همان روزها سلسله و دلفان صیغه اخوت جاری کردند
تلاشی که مثمر ثمر شدو اینک پسر سلسله خواهر زاده دلفان است
میشود دست به سینه به هر منتسب و مرتبط با ال عزیز کاظمی ادای احترام کرد
اسباب تاثیر اسم و منش ایشان بر زیست بوم سلسله و دلفان حقیقتی روشن است
اینجانب بعد از سالها ی مدید غربت پایتخت،هر وقت دلم میگیرد به این گنج تمام ناشدنی رجوع کرده و برنا میشوم
سلسله به سبب این قرابت و همزیستی با برادر دلفانی ابدالدهر مدیون صولت چنگیز بوده و هست و ....
شاهد ایثار و یقینیست که یه قیمت جانش تمام میشود تا حقیقتی مبرهن در تاریخ مکرر شود
من جناب آل کاظمی را شهید ی زنده میدانم
چون هیچگاه با روزگار دون و رذل کنار نیامد و نخواست که از درجه عال انسانی تنزل کند
روحشان شاد
اگر ناراحت کاندیدای مورد نظرتون هستین که بهشون توهین شده خوب از خودشون بپرسین علت دشمنی مردم با ایشون چیه
خود بنده دوره ی قبل در خرماباد بیشترین تلاش رو برای نماینده ای که به عنوان کاندیدای حزب مورد علاقم بود انجام دادم و عملکردشو دیدم و این دوره دیگه ازش حمایت نمیکنم
شما با ای طرز سوال و بیان حرمت این عالم ربانی رو میشکنید
لطف کنید دیگه بی خیال شید
بهایم خموشند و گویا بشر
زبان بسته بهتر نه گویا به شر
جناب محمدی زاوبشون با ولایت تاب برداشته
شما میفرمایین چکار کنیم ؟
به عرض دوست کامنت گذار جناب امید که در نسیم دلفان هم گفته بودید؛ می رسانم :
۱٫ پدرم اسداله فرج الهی با پدر بزرگ مادریم حاج نصرت الله صولت پور چنگیزی دو نفر متفاوت هستند در این یادداشت من از مرحوم نصرت الله صولت پور خاطره گفتم نه پدرم اسدالله فرج الهی.
۲٫ جناب امید کامنت گذار عزیز، پدرم فقط در دوره دوم مجلس به شخص مورد نظر شما رای داد آن هم به خاطر مکتبی بودنش در آن زمان بود. بعداز آن مورد هیچ گاه ما به سمت ایشان نرفتیم. دلیلش هم اطرافیان این آقا بود زیرا بنده خدا که شخصا انسانی مومن هستند با حرف اطراف به سمت سوی کسانی رفت که آنها در شان جمهوری اسلامی نبودند.
۴٫ شما که اطراف آن شخص محترم هستید چرا به ایشان را تحت فشار قرار می دهید که کار خارج عرف مانند صغرسن انجام دهد. گیرم که انجام شد و شما به مطامع دنیوی رسیدید. آیا در مقابل تاریخ حرفی برای گفتن دارید. آخرت هم بماند که حساب همه با کرام الکاتبین است.
ودر آخر چند بیت از این شعر که در ابتدای یادداشت آمده است:
در عزای مرجع تقلید دین جعفری
آن که قد رسایش شد کمان
لر جماعت داشت فرزند چنان پر افتخار
آن فروزان شمع شد خاموش سوزش شد عیان
چنگیزی با آه و ناله ذکر وردش این کلام
ثلمه ای در دین حق شد بس گران