جناب آقای حسن کمالوند خلف صدق مرحوم آیت‌الله آقا روح‌الله کمالوند(ره)
حسن كمالوندبا سلام و تحیت؛
نمی‌دانم از کجا آغاز کنم، و برای چه بنویسم! و دوباره از خود می‌پرسم آیا در حد من هست یا نه؟! اما وقتی حرفی را می‌شنوی که با اعتقادات و هویت مذهبی، ملی و قومی گره خورده است، هر کس باشی، و در هر حد و اندازه؛ اگر وجدانی بیدار داشته باشی از شنیدن آن حرف متأثر خواهی شد.
بر کسی پوشیده نیست که چهره‌ي پدر گرامی شما (آیت‌الله حاج آقا روح‌الله کمالوند خرم‌آبادي) باعث فخر لرستان است و هرگاه نامش شنیده می‌شود به آوازه‌اش هر لرستانی افتخار می‌کند.
چند روز پیش شنیدم که منزل آن فقیه فقید را به شهرداری خرم‌آباد فروخته‌اید که آن را به پارکینگ تبدیل کنند. (اين‌جا كليك كنيد) به حتم شما از همه نیک‌تر می‌دانید که جایگاه رفیع آیت‌الله کمالوند در قرن اخیر به ویژه دوران نهضت انقلاب اسلامی تا چه حد است. گفتن از وجاهت و مقام شامخ او اظهر من الشمس بوده و هست. تمام غصه ما از این فروش، فروختن به ثمن بخس است. مگر شما در زندگی مادی چه کمبودی داشتید که محل زندگی پدر که جایگاه علما تراز اولی چون کاشانی‌ها و مبارزانی چون شهید نواب صفوی‌ها بوده، امروزه در مقابل فی دنیوی فروخته شود؛ آن‌هم برای احداث پارکینگ که جای تأسف دارد!
 به هر روی ما می‌دانیم بهای این منزل در برابر عظمت مالی شما قطره‌ای است در مقابل دریا، ولی انتظار آن داشتیم که به وسیله حضرت‌عالی به یک موزه‌ي آثار علمای لرستان تبدیل گردد تا محلی برای نشان دادن هویت مذهبی و عرق ملی لرستان به گردشگران شود.
 خرداد 1393: همایش گرامی‌داشت آیت‌الله حاج‌آقا روح‌الله کمالوند در خرم‌آباد
خرداد 1393: همایش گرامی‌داشت آیت‌الله حاج‌آقا روح‌الله کمالوند در خرم‌آباد
حسن كمالوند؛ نفر وسط در رديف جلو
 
نمی‌دانم تا چه حد مهندس محمدحسين علیمرادیان پسر مرحوم آیت‌الله عزيزالله علیمرادیان را در نهاوند می‌شناسید. وی در عنفوان جوانی اوایل دهه 50 به آلمان رفت و پس از مرگ پدر به شهرش بازگشت. آیت‌الله علیمرادیان چون می‌دانست پسر متمکن شده است و ماترک پدری هم بر او افزوده می‌شود برای وی وصیت‌نامه‌ای می‌نگارد و بزرگان نهاوند می‌دهد که اگر پسرم به متن این وصیت‌نامه عمل کرد اختیار اموال مرا دارد، در غیر این‌صورت با نظر بزرگان نهاوند بین اهالی بی‌بضاعت شهر تقسیم شود.
مهندس علیمرادیان پس از بازگشت، زماني که جای پدر را خالی می‌بیند متأثر می‌شود و از بزرگان می‌خواهد که اگر پدر برایش وصیتی کرده است، او را ببیند و به آن عمل کند. بزرگان نهاوند هم وصیت‌نامه را به او می‌دهند و در پیش چشم آنان پاکت را باز می‌کند. در کمال تعجب می‌ببیند که یک قطعه کاغذ کوچک بوده و یک جمله کوتاه نوشته شده است!
 اما آن جمله چه بود که مهندس علیمرادیان را وادار کرد که امروزه بهترین بیمارستان، بهترین ورزشگاه و ده‌ها کار عام‌المنفعه را انجام مسعود فرج‌الهيبدهد؟! آن جمله این بود: «پسرم، کفن جیب ندارد»!
 امیدوارم حضرت‌عالی كه از سرمايه‌داران توانمند خرم‌آباد خارج از كشور هستيد، از فروش این مکان تاريخي و ارزشمند منصرف شده و آن را به مردم خون‌گرم و وفادار لرستان تقدیم نمایید.
 
مسعود  فرج‌‌الهی / تهران