به نظر میرسد جراحی اقتصادی و حذف دلار ۴۲۰۰ تومانی تنها راه نجات کشور از حیف و میل بیت المال چرا که توزیع نا عادلانه و بیضابطه ثروت در بسیاری از صنایع و حرف به صورت یارانه پنهان و خاکستری در حال وارد کردن ضربات مهلک به پیکره اقتصاد جامعه است.
به دیگر زبان و فارغ از تعاریف كلاسیك در علوم اقتصادی و علوم سیاسی رانت در اقتصاد به مفهوم خیلی ساده، امتیازی بادآورده است که بدون زحمت و تلاش، سودی اقتصادی یا درآمدی نصیب کسی کند و این رانت نه تنها سرمنشأء بسیاری از موارد فسادزا در کشور است، بلکه تبعات آن تولید، کارآفرینی، اشتغال و... را هدف قرار داده است.
هر چند منابع رانتی در کشور فراوانند و از خودروسازی و واردات گرفته تا دیگر صنایع ریز و درشت از رانتهای کلانهای و ثروتهای باد آورده بهرهمند هستند ولی در مقوله فرهنگ – به سبب اهمیت ذاتی آن – قصه غصهناکتر از مقولات دیگر است.
وجود ۲۵ هزار ناشر در کشور در حالی که فقط هزار کتابفروشی فعال داریم و سرانه مطالعه به کمتر از چند دقیقه رسیده است، عمق فاجعه را نشان میدهد. چرا که اگر اقتصاد رانتی نبود، این اعداد باید جابجا میشدند و ۲۵ هزار كتابفروشی میداشتیم و هزار ناشر! اما وجود ۲۵ هزار ناشر برای سرزمینی كه میانگین اوقات مطالعه در آن ۲۰ دقیقه است فقط یك معنا دارد و آن هم توزیع بیضابطه ثروت در مقوله کاغذ!
روزگاری ناشران امتیازات ویژهای از دولت دریافت میکردند نظیر وامهای فرهنگی بدون بهره یا كم بهره، وام ساخت و ساز، نیز سهمیه كاغذ و زینک چاپ و... که همین امر باعث شد صف دریافت مجوز انتشارات از صف نانواییهای آن دوران شلوغتر شود. بماند که بسیاری از ناشران علاوه بر دریافت این امتیازات گاهی اوقات با انتشار صد جلد کتاب و قرار دادن آنها دور چندین کارتن یا آجر تیراژ کتابها را بیشتر از واقعیت عنوان میکردند و از سهمیه کاغذ دولتی بیشتری بهره میبردند. هر چند بعدها حتی نیازی به این دور چینی نمایشی هم نبود! بر همین پیوست ما کسانی را میشناسیم كه در طول سال جز مطالعه آگهی فوت و کارت دعوت عروسی، چیز دیگری مطالعه نكردهاند اما مجوز انتشاراتی دریافت کرده و به اصطلاح ناشرند!
داستان کاغذ یارانهای تنها به انتشارات ختم نمیشود و نشریات کاغذی نیز ژانر دیگری از حیف و میل بیت المال محسوب میشوند که هر از گاهی شاهد انتشار تصاویری از بستههای روزنامه هستیم که بدون اینکه حتی پلمپ آنها باز شده باشد در ضایعاتیها در حال تبدیل به احسن هستند!
البته روزنامههایی هم داریم که تنها ۳۰ نسخه از آنها در روز منتشر میشود یا خانوادههایی که کل اعضای خانواده دارای امتیاز نشریه هستند و کاغذ و یارانه مطبوعات دریافت میکنند یا میکردند!
جالب است بدانید که در آمریکا که نرخ بیسوادی تقریباً صفر است با آن طول و عرض و جغرافیا و ۵۰ ایالت و ۳۰۰ مییلون جمعیت، تنها ۴ روزنامه سراسری وجود دارد؛ اما در ایران ۱۷۱ روزنامه سراسری وجود دارد!
پایان سخن اینکه رساندن یارانه واقعی به دست فرودستان نیاز به تحولات جدی و در گام اول قطع کردن دست فرادستان از یارانههای دولتی است. در واقع برای جلوگیری از تداوم اقتصاد رانتی و فسادزا، باید عوامل ایجادکننده رانت را با شیوهای هوشمندانه، عادلانه و عملی از بین برد. آن هم به صورتی که صنایع و اقشار فرودست جامعه در این جراحی آسیب نبینند و حذف نشوند. شاید باز تعریف نشریات و انتشارات و شناسایی و شناسنامه دار کردن اهالی چاپ و نشر و رسانه، به عنوان اولین گام در اصلاح ساختار معیوب توزیع کاغذ در کشور مؤثر باشد.
وحید حاج سعیدی