در باب توسعه لرستان مسائلی وجود دارد که هیچگاه به صورت عمیق به آنها پرداخته نشده است. در نتیجه میبینیم که بیشتر اظهار نظرها و موضعگیریها در این رابطه، عمدتاً ساده، کلیشهای و تکراری است.
گاه حتا اظهار نظرها و راه حلها به حدی عامیانه و کوچهبازاری هستند که از دیدگاه علمی و کارشناسی محلی از اعراب ندارند.
بر این اساس است که میبینیم متاسفانه هنوز در بین فرهیختگان و آگاهان استان نیز وحدت نظر و عمل قابل قبولی مشاهده نمیشود. یکی نمایندگان را مقصر میداند و دیگری مسئولان استانی را و سومی خود مردم را! یکی مشکل را فرهنگی میداند و دیگری سیاسی و سومی قومیقبیلهای و چهارمی... یکی میگوید باید کشاورزی را رونق داد و دیگری مدعی است که صنعت علاج کار است و سومی توریسم و تجارت را مطرح میکند و ...
این همه حرف و سخن درست و نادرست در مورد توسعه لرستان زده شده است ولی هنوز بحثها و صحبتها عمق کافی ندارند و به عمد یا سهو و از روی آگاهی یا ناآگاهی، موارد اساسی و مهمی در مورد توسعه استان مغفول ماندهاند که تا آنجا که ذهنم یاری میکند و در حد تواناییام، طی چند نوشته به بعضی از آنها اشاره میکنم.
مهمترین موضوع در رابطه با توسعه لرستان آن است که کسانی خواهان دست یازیدن به آن بدون توجه به اوضاع و شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی حاکم بر کل کشور هستند! به عبارت روشنتر، اینان مسائل و مشکلات مربوط به توسعه لرستان را در کادر و چهارچوب مسائل و مشکلات مبتلابه کل کشور نمیبینند و تحلیل نمیکنند.
از دیدگاه چنین افراد و گروههایی، آن چه موجب توسعهنیافتگی استان شده است، ریشه در درون خود استان دارد و آن چنان وابستگی به اوضاع و احوال کل مملکت ندارد. دارندگان این قرائت از توسعه لرستان، چه بخواهند و چه نخواهند، مستقیم یا غیرمستقیم گناه توسعهنیافتگی استان مان را به گردن خودمان میاندازند و مسئولان اصلی نا به سامانیهای لرستان را از پاسخگویی میرهانند. چنین افراد و گروههایی به شرح زیر هستند:
1- عوامل استانی حاکمیت و بسیاری از مسئولان ردهبالای دولت که طی سالهاي گذشته مسئول همهجانبه و قدرقدرت اوضاع مملکت از جمله لرستان بودهاند و حال که ناکارآمدی مدیریتیشان در عرصههای مختلف بر عالم و عامی پوشیده نیست، فرافکنی میکنند و به زعم خودشان میخواهند گناه را به گردن روابط و مناسبات و ضعفهای دروناستانی بیندازند! بارها دیدهایم که مقامات با اظهار تعجب از پتانسیلها و ظرفیتهای شکوفا نشده استان، سری تکان داده و اظهار تاسف فرموده و به تصریح یا تلویح، گناه توسعهنیافتگی استان را یکسره متوجه ساکنان آن دانستهاند!
به اینان باید متذکر شد که اگر در زمان مدیریت شما، برنامه مدون و کاملا کارشناسی شده میانمدت و بلندمدتی بر مبنای آمایش سرزمین برای توسعه و ترقی روزافزون کشور وجود داشت، خواه ناخواه لرستان هم که جزئی از این کشور است، به اندازه کافی توسعه مییافت و اگر هم ضعف و فطوری در داخل این استان وجود داشت، حتماً در برنامه مدون شما از قبل، برای برطرف کردن آن راه حل ارائه می شد و مشکلی پیش نمی آمد.همچنین به این حضرات باید گفت گیریم که بر فرض محال، ادعای شما در مورد لرستان درست باشد، در مورد توسعهنیافتگی استانهایی مثل کرمانشاه، کردستان ، بوشهر، سیستان و بلوچستان، چهارمحال و کهکیلویه و ... چه دلیل و برهانی را سر هم میکنید!؟
2- شبهروشنفکرانی که امر بر آنها مشتبه شده و فکر میکنند آخر امر توسعه و مسائل مربوط به آن هستند! اینان با تمسک جستن به تک و توک حوادث تاریخی لرستان و مسائلی که نسبت به مناطق دیگر، در استان ما پررنگتر بوده و هستند، دست به صدور حکم و فتوا برای توسعه در لرستان میزنند! مثلاً مقاومت عشایر و خوانین در مقابل مدرنیسم اقتدارگرایانه رضاخان و پایین بودن سطح فرهنگ عمومی در زندگی ایلیاتی را که اینک جامعه لرستانی به اندازه 70 سال با آن فاصله گرفته است را بهانه تفسیرها و فتواهای به ظاهر عالمانه خود قرار میدهند و میفرمایند: بعله! به لحاظ فرهنگی، لرستان ظرفیت توسعه را ندارد! اینان با این نگرش اشتباه و ظالمانه خود، بیجیره و مواجب،خدمت بزرگی به مدیریت ناکارآمد کلان کردهاند و توجیه گر خرابکاریهای وحشتناک مدیریتی مسئولان شدهاند. اینان نمی دانند یا بهتر است بگوئیم نمیخواهند بدانند که مردم لرستان هم مثل هر جایی دیگر لااقل به حکم جبر و الزامات زمانه و پیشرفتهای شگرف تکنولوژیکی و ارتباطات، متحول شدهاند و پذیرای ابعاد مختلف توسعه گردیدهاند. بگذار اینان هم در دنیای کوچک ذهنی خود بمانند و بر اساس آن، همچنان افاضات عالمانه بفرمایند!
3- کسانی که جرات و شهامت پرداختن به مسائل و مشکلات مملکت را به دلیل ترس یا نفع ندارند و وضع موجود برای آنها مایه دارد! لذا سعی میکنند، موانع و مشکلات توسعه لرستان را غیرمرتبط با مسائل کلان کشور و صرفاً درونزاد جلوه دهند! سالهای سال است این گروه که عمدتاً در مطبوعات استان و دنیای مجازی فعال است، سعی در مرزبندی غیرقابل قبول محدوده لرستان از مشکلات کل کشور دارد و خود را مدافع سینهچاک این محدوده جغرافیایی میداند! اینان نیز با زبان بیزبانی میگویند: ما باید مشکلات استان خودمان را حل کنیم و مطبوعات و روزنامهنگارانمان تنها در مورد لرستان بگویند البته، طوری که به پر قبای کسی هم برنخورد! به اینان هم باید گفت که بالاخره روزگار میگذرد و تاریخ قضاوت خود را در مورد کسانی که نعل وارونه میزنند و به زعم خود، رد گم میکنند، خواهد کرد!
هدف از این نوشته و اشاره به این 3 گروه آن است که بدانیم، ممکن است در داخل استان ما ضعفها و گرفتاریها و کاستیهایی در رابطه با امر توسعه وجود داشته باشد ولی، اگر برنامههای کلان کشور درست طراحی و به اجرا گذاشته میشدند، این ضعفها و کاستیها به هیچ وجه یارای ایستادگی در برابر روند توسعه را نداشتند.
در یک نگاه کلی و اساسی میتوان گفت که توسعهنایافتگی استان ما هم بیش و پیش از هر عامل دروناستانی ،به سیاستهای کلان کشور وابسته است و هر کس و هر دسته و گروهی بخواهد غیر از این را عنوان نماید یا در حفظ وضع موجود منافعی دارد یا خود جزء کسانی بوده و هستند که در توسعهنایافتگی ما سهیم هستند و یا احیاناً ناآگاهند. همه باید بدانیم و بپذیریم که به هزار و یک دلیل، امر خطیر توسعه همهجانبه لرستان،جز در کادر و چهارچوب حل و فصل مسائل کلان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی مملکت میسر نیست.
حتا اگر منظور از توسعه لرستان، تنها توسعه اقتصادی آن باشد، تا ثروت مملکت از چنگال فرصتطلبان و غارتگران و حاتمبخشان رهانیده نشود، امیدی به توسعه محسوس و ملموس استان ما هم نیست و دیگر لازم نیست که از فرط استیصال گلوی همدیگر را بجویم! اگر این ثروت از تیررس همه حریصان و مفتخواران خارج گردد و تحت نظارت یک مجلس مستقل مردمی درآید، مطمئن باشید که آن وقت سهم خوبی از این ثروت نیز برای توسعه استان ما هم اختصاص داده خواهد شد. آن وقت خواهید دید که چگونه با شگردهای آموزشی و اطلاعرسانی، مشارکت اکثریت مردم هم جلب خواهد شد.
این موضوع بارها در لرستان به وقوع پیوسته است. کافی است فکر کنیم چگونه در دهه 50 زنجیرهای از صنایع در اطراف شهر خرمآباد به وجود میآیند و مردم هم کمال همکاری را با تصمیمگیرندگان و مجریان این پروژهها به نمایش میگذارند. در بخشهای بعدی این نوشته، مسائلی دیگر که در ارتباط با امر توسعه لرستان مطرح میشوند را مورد بحث قرار میدهیم.
مراد سپهوند
نشریه سیمره