در سفر رئیس‌جمهوری به لرستان در خردادماه 1393، با توجه به مشکل اشتغال در این استان، آقای روحانی بر اجرای طرح‌های بزرگ و اشتغال‌زا با ظرفیت ایجاد اشتغال بالای یک هزار نفر تأکید کرد؛ یکی از این طرح‌های مهم کارخانه لاستیک‌سازی خرم‌آباد بود. به همین منظور زمینی به مساحت 60 هکتار در شهرک صنعتی شماره 3 خرم‌آباد به این طرح اختصاص یافت و در نهایت کلنگ آغاز عملیات اجرایی آن نیز در مراسمی با حضور محمد شریعتمداری معاون پیشین اجرایی رئیس‌جمهور و وزیر فعلی صنعت، معدن و تجارت به زمین زده شد.
قرار بود با بهره‌برداری کارخانه لاستیک‌سازی خرم‌آباد با سرمایه‌گذاری حدود یک هزار و 100 میلیارد تومان برای یک هزار و 500 نفر به‌صورت مستقیم و برای 6 هزار نفر به‌صورت غیرمستقیم شغل ایجاد شود؛ اما در لرستان که در فرصت سوزی ید طولایی دارد اجرای این طرح نیز هم چون صدها طرح دیگر که سال‌هاست در مرحله کلنگ زنی باقی مانده است، فقط در روی کاغذ اجرایی شد تا این طرح نیز به سرنوشت طرح‌های دیگر نظیر شهرک پتروشیمی استان، طرح پرورش 6 هزار رأسی گاو شیری دلفان و...دچار شود.
منکر زحمات انجام‌شده نیستیم ولی آمارهایی که حکایت از بهبود شاخص‌های اشتغال در استان دارد با واقعیت میدانی اقتصاد استان هم‌خوانی ندارد؛ تعداد زیادی از واحدهای صنعتی استان تعطیل یا نیمه تعطیل است؛ برخی دیگر نیز به علت مشکل سرمایه در گردش و بدهی، به تملک بانک‌ها درآمده‌اند.
لرستان متأسفانه پنجمین استان کشور از نظر تملک واحدهای صنعتی توسط بانک‌هاست؛ به گفته مدیرعامل شرکت شهرک‌های صنعتی استان 85 واحد در تملک بانک‌ها هست که از این تعداد 62 واحد در شهرک‌های صنعتی استان واقع شده است.
به این ترتیب در سال‌های گذشته وضعیت حوزه صنعت و اشتغال لرستان نه‌تنها پیشرفت قابل‌ملاحظه‌ای نداشته است، بلکه با وجود تلاش مسئولان و نیز برگزاری همایش‌های مختلف برای جلب سرمایه‌گذاران، رونق اقتصادی و اشتغال مورد نظر بر اساس برنامه‌های پیش بینی شده محقق نشده است.
اوضاع نابه سامان اقتصادی لرستان رفته‌رفته پیامدهای اجتماعی خود را آشکار می‌کند، مهاجرت‌های بی‌رویه جوانان جویای کار لرستانی به پایتخت و سایر مراکز استان‌های برخوردار گواه این مدعاست؛ بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395، در فاصله زمانی سال‏های 1390 تا 1395 بیش از نیم میلیون نفر از سراسر کشور به تهران مهاجرت کرده‌اند که لرستانی‌ها رتبه دوم مهاجرت به پایتخت را به خود اختصاص داده‌اند؛ بر این اساس استان البرز در رتبه نخست این آمار قرار دارد، ولی با توجه به سکونت جمعیت زیادی از لرستانی‌ها در این استان، می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که به‌احتمال‌زیاد تعداد قابل‌توجهی از مهاجران البرزی به تهران نیز از لرتباران ساکن این استان باشند.
روزهای اخیر یکی از مسئولان ارشد استان خوزستان هم از مهاجرت جوانان جویای کار لرستانی به این استان خبر داده و به صورت تلویحی از اشغال فرصت‌های شغلی در این استان از سوی جوانان لرستانی گلایه کرده است.


لزوم اجرایی شدن کارخانه لاستیک‌سازی خرم‌آباد در بیکارترین مرکز استان
تصویر مربوط به بهمن ماه 95 است

پیامدهای اجتماعی داخل استان نیز که چراغ خاموش و زیرپوستی تأثیر خود را گذاشته و می‌گذارد؛ آمار بالای آسیب‌های اجتماعی نظیر طلاق، اعتیاد، سرقت، نزاع‌ها و شرارت‌های خیابانی اگر نه به صورت مستقیم که غیرمستقیم نتیجه بحران اقتصادی، بی‌کاری و ضعف زیرساخت‌های توسعه‌ای در این استان است.
حالا استاندار لرستان گفته هفته آینده برنامه‌های اصلی خود را در حوزه‌های مختلف استان به‌ صورت رسمی اعلام می‌کند؛ آقای خادمی که خود نیز منتقد وضع موجود است اوایل مهرماه گذشته در جلسه کارگروه اشتغال و سرمایه‌گذاری لرستان گزارش عملکرد و آمارهای ارائه‌شده از سوی مدیران کل حوزه اقتصاد و اشتغال استان درباره کاهش 3 درصدی بیکاری در این استان را قابل قبول ندانسته و گفته بود 25 هزار شغل لرستان با 3 درصد کاهش بی‌کاری هم‌خوانی ندارد!
البته وضع موجود استان ناشی از عملکرد چند سال اخیر مسئولان نبوده و این اوضاع نا به سامان ماحصل مدیریت‌های ضعیف و باندی دولت‌ها در دهه‌های گذشته است؛ سال 1397 از نیمه گذشت و هر چه از نیمه بگذرد رو به اتمام است؛ استاندار لرستان می‌بایست به این نکته توجه کنند که فرصت خدمت به مردم مثل ابر در گذر است؛ اگر دیر بجنبد و به‌قول‌معروف این دست و آن دست کند، در نهایت بدون دست‌یابی به اهداف خود باید تا سه سال دیگر با منصب استانداری لرستان وداع کند.
به همین منظور راهکارهایی برای پیش برد امور به مدیریت ارشد استان ارائه می‌شود.



یکم؛ از کلنگ زنی‌های بی‌حاصل پرهیز شده و بودجه و اعتبارات عمرانی به سمت اجرای طرح‌های راکد و نیمه‌کاره و مصوبات بر زمین‌مانده هدایت شود؛ این کلنگ زنی‌ها جز به‌جا گذاشتن زمین‌های خالی و خاک‌برداری شده دستاوردی برای مردم لرستان نداشته است.

دوم؛ از ظرفیت نیروی انسانی متعهد و متخصص از تمام مناطق لرستان استفاده شده و آمایش نیروی انسانی و مدیریتی در استان و نیز جایگزینی مدیران ضعیف و ناکارآمد جدای از خط مشی و دیدگاه سیاسی آن‌ها با افراد توانمند و شایسته در دستور کار قرار گیرد.

سوم؛ در تدوین برنامه‌ها و نقشه راه توسعه استان به‌جای ارائه فهرست‌های بلندبالای طرح‌ها که باعث هدر رفت بودجه، وقت و توان دستگاه‌ها می‌شود، بر تکمیل و اجرای طرح‌های مهم و کلیدی در استان تمرکز شود.

چهارم؛ با این که جمعیت لرستان بیش از یک درصد جمعیت کل کشوراست، کم‌تر از یک درصد بودجه کشور به این استان اختصاص می‌یابد؛ عمق محرومیت و فاصله معنادار لرستان با استان‌های برخوردار به حدی زیاد شده که با این اعتبارات، توسعه موردنظر در استان عملی نمی‌شود.
متأسفانه در سال‌های گذشته به‌جای تلاش برای افزایش بودجه استان و نیز اعتبارات توازن منطقه‌ای، مدیرانی که بودجه‌های دستگاه‌های خود را به مرکز برگشت می‌دادند مورد تشویق قرار می‌گرفتند.

پنجم؛ لرستان پس از خوزستان دومین استان جنگ‌زده کشور بود و در دوران دفاع مقدس خسارات زیادی به این استان وارد شد، به‌طوری که مناطق مختلف لرستان 219 بار بمباران شد؛ به همین دلیل بیشتر صنایع مهم را به بهانه نزدیکی این استان به مناطق جنگی، به سایر استان‌های برخوردار و مرکزی کشور اختصاص داده و منتقل کردند و همین عامل باعث عقب‌ماندگی لرستان در دهه‌های بعدی از نظر توسعه شد.
از سوی دیگر هیچ‌گاه مسئولان پیگیر اعتبارات ویژه برای این استان جنگ‌زده نشدند و این ظلمی آشکار و اجحافی بزرگ در حق مردم لرستان بوده و هست؛ مدیریت ارشد استان برای تسریع در توسعه استان می‌بایست افزایش سهم لرستان از بودجه و اعتبارات عمرانی کشور را پیگیری کرده و آن را به‌عنوان یک مطالبه عمومی و به‌حق از مسئولان کشوری طلب کند.

ششم؛ مردم کاری به آمارهای روی کاغذ ندارند، مسئولان هم نباید به این آمارها دل‌خوش کنند؛ درصورتی‌که در مدت باقی‌مانده از عمر دولت دوازدهم در هر کدام از 11 شهرستان استان حتی اگر یک یا دو طرح مهم، راهبردی و اشتغال‌زا اجرا شود، تأثیر خود را در رونق اقتصاد و اشتغال استان خواهد گذاشت؛ ضمن این که با ایجاد کار برای جوانان، مردم و خانواده‌ها به‌صورت ملموس اقدامات توسعه‌ای را درک خواهند کرد.
همان کاری که ابراهیم فرح‌بخشیان استاندار وقت لرستان (1353 تا 1355) انجام داد؛ فرح‌بخشیان با ایجاد صنایع مهم و اشتغال‌زایی نظیر مجتمع کشت و صنعت، چرم و پوست، پارسیلون و...تحولی عظیم در حوزه اقتصاد و اشتغال استان ایجاد کرد؛ به جرأت می‌توان گفت تا پیش از خصوصی‌سازی‌های غیراصولی دهه 80 شمسی و تاراج صنایع مهم لرستان، خانواده یا فامیلی در مرکز استان نبود که یکی از جوانان یا اعضایش در این کارخانه‌ها مشغول کار نباشد.

لزوم اجرایی شدن کارخانه لاستیک‌سازی خرم‌آباد در بیکارترین مرکز استانهفتم؛ هوشنگ بازوند استاندار پیشین خیلی تلاش کرد تا سرمایه‌گذاران بخش خصوصی را برای سرمایه‌گذاری در لرستان ترغیب کند، ولی جز در چند مورد موفقیتی در این زمینه به دست نیامد؛ به همین دلیل علاوه بر تلاش برای تشویق بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری در این استان، باید با رایزنی‌های مختلف با مسئولان ارشد کشور، شرکت‌های مادر و بزرگ (هلدینگ) را وادار کرد که در لرستان هم سرمایه‌گذاری کنند.
در غیر این صورت با بودجه‌های کم و قطره‌چکانی و نیز با اعتبارات کلانی که بانک‌های خصوصی سالانه از لرستان خارج می‌کنند، اتفاق خاصی از نظر توسعه در این استان محروم رخ نخواهد داد و به قول معروف «آو هی می مونه د کرت که اولی».

مصطفی رباطی