شهرداری یک بنگاه اقتصادی غیر دولتی است که البته زیر نظر دولت کار میکند و تابع قوانین مصوب سازمان شهرداریها و دهیاریهاست.
دست شهرداریها برای انجام کارهای اقتصادی باز است، بنابراین ایده پردازی، خوشفکری و علمی نگری شهردار و حمایت شورای شهر و استفاده از یک تیم مجرب مدیریتی، مستقیماً با سرنوشت شهر و مردم مرتبط خواهد بود!
شهردار ضعیف، امکان سوءاستفاده مالی احتمالی و رانت و زیادهخواهی را در بین اعضاء شورا و وابستگان آنها سبب میشود و شورای شهر ضعیف نیز این امکان را برای سوءاستفاده شهردار و عواملش میسر میسازد!
قبول کنیم در مدینه فاضله زندگی نمیکنیم!
هر لحظه احتمال ایجاد روزنه فرار پول و بیتالمال در بدنه مالی و اداری شهرداری وجود دارد که ممکن است داراییهای مردم از همانجا به یغما رفته یا هدر رود!
بنابراین بیراهه نیست اگر شهردار با صرف هزینهای اولیه، برای بالا رفتن امنیت اموال مردم، نظارتهای چند لایهای و تو در تو را هم در شورا و هم در شهرداری عملیاتی کند!
اما در مورد درامد شهرداری!
بخشی زیادی از درامد شهرداریها از عوارض دریافتی شهروندان تأمین میشود اما باید گفت خوشفکری شهردار و اعضاء شورا میتواند با ایجاد درآمدهای پایدار، بدون توجه به حواشی، حرکتی رو به جلو برای شهر ایجاد کند!
عموم شهرها نیازمند انجام پروژههای علمی عمرانی هستند و شهرداران با ارائه این برنامهها سعی دارند که بهنوعی نگاه مردم را به فعالیتهای خود جلب کنند. اما به اعتقاد نگارنده در شهرداریهای نیمه ورشکسته یا ورشکسته، شهردار کار بلد آن کسی است که بتواند در کنار استارت پروژههای عمرانی و اقتصادی زود بازده، روی فرهنگ شهری و فرهنگ شهروندی نیز با قدرت فعالیت کند! او باید بتواند با استفاده از مشاورین خبره، فعالیت مجموعه و شهر را به سویی سوق دهد که فضا و بستر برای ورود سرمایههای سرگردان به شهرش باز شود!
باید ظرفیتهای شهرش را با ترفندهای فرهنگی و اجتماعی به رخ بکشد!
باید شرایط خاص و تسهیلاتی منحصربهفرد ایجاد کند که از شهرهای اطراف متمایز باشد!
در یککلام! باید از هر روشی برای سهولت ورود سرمایه به شهر استفاده کند و در مقابل تمام سختیها را برای خروج سرمایه سبب شود!
باید شهر خود را به واقع امنترین شهر منطقه به لحاظ سرمایهگذاری و گردشگری معرفی کند و تمام هم و غمش را در تجلی این شعار قرار دهد!
پر واضح است که در شهرهایی که شورای آن محدودیتهای غیر ضرور طبقات و تراکم ایجاد میکند، یا شهردار آن فضا را برای ورود سازندگان محدود میکند، یا در شهری که مردم محل هزینه کرد عوارضشان را نمیدانند و به دلیل نبود شفافیت مالی و عدم گزارش دهی، مشارکت مدنی نمیکنند! یا در شهری که مدیریت شهری غیرمتمرکز وجود دارد و تکلیف سرمایهگذار معلوم نیست و به عبارتی سرمایهگذار ملک را میسازد ولی ماهها به دنبال دریافت رگلاتور و کنتور گاز و برق و آب یا پایان کارش میدود، قدر مسلم در نهایت فرار سرمایه خواهیم داشت! و رکود سرمایهگذاری خصوصاً در بخش ساختوساز در پی آن ایجاد خواهد شد!
در نهایت دو دوتایش... چهارتا نمیشود!
درامد شهرداری کم شده و آن میشود که نباید بشود!
علیرضا مقسمــی/ مشاور معاون عمرانی استاندار لرستان