یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

توسعه ي اقتصادي غالبا با روند صنعتی شدن و شهر نشینی همراه است.
شاخص ها و معیارهاي توسعه ي اقتصادي از قبیل مصرف سرانه مواد غذایی، مصرف سرانه انرژي، بازدهی نیروي کار در بخش کشاورزي و غیر کشاورزي، طول جاده و راه اهن، امید به زندگی، درجه ي باسوادي و تولید داخلی واقعی را می توان نام برد.
توسعه چیست؟ شاخص های کلیدی آن کدامند؟ قرار گرفتن در مسیر شتابان توسعه نیازمند چه الزامات و مقدماتی است؟ موانع توسعه و خصیصه‌های توسعه نیافتگی در لرستانبخش دولتی و خصوصی هر یک چه نقش و سهمی در فرآیند توسعه دارند؟ توسعه یک فرآیند همه جانبه بهبود شاخص های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی استانی است و یا توسعه در هر یک از این بخش ها می تواند فارغ و رها از بخش های دیگر باشد؟ آیا توسعه کلی و همه جانبه در کشور نتیجه مستقیم و معنی دار توسعه شهری و استانی مجموع شهرها و استان های کشور (توسعه منطقه ای) می باشد؟ با وجود استقرار دستگاهها و سازمان های دولتی در تمامی استان های کشور، چرا برخی از استان ها با بهره مندی از قابلیت های نسبی توسعه ای از وضعیت توسعه یافتگی بهینه ای برخوردار نشده اند؟ فاصله میان سطح توسعه یافتگی استان های محروم (کمتربرخوردار) با سایر استان های کشور و میانگین کشوری چگونه است؟ آیا در خلال هشت سال  دوره پر رونق کسب درآمدهای هنگفت نفتی گذشته شکاف توسعه ای میان استان های محروم با سایر استان های کشور کاهش یافته است؟ عوامل کلیدی مانع توسعه یافتگی استان های محروم کدامند؟ آیا ضعف شدید سرمایه های مدیریتی، انسانی، سازمانی، اطلاعاتی و آماری، مالی، توزیعی و اجتماعی در عدم توسعه یافتگی این استان ها موثر بوده اند؟ سهم هر یک از این عوامل چقدر بوده است؟
 بااین سوالات به چگونگی موانع توسعه در استان لرستان می پردازیم ،اگر توانستیم به هر یک از این سوالات جواب های روشن فارغ از طرفداری سیاسی از یک جناح خاص بیابیم می توانیم اولین قدم را در پی ریشه کن کردن توسعه نیافتگی استان برداریماینکه این مقاله بتواند به این سوالات پاسخ دهد مستلزم داشتن اطلاعات تفصیلی تر می باشد قصد نگارنده در ارائه مطلب ذیل آشنایی با تئوری موانع توسعه وخصیصه های آن می باشد.
 
نظریات مربوط به ادبیات توسعه نیافتگی پس از جنگ جهانی دوم عمدتا ذیل دو مکتب فکری نوسازی ومکتب وابستگی قرار می گیرند. خواستگاه مکتب نوسازی یا مدرنیزاسیون در میان صاحب نظران غربی وعمدتا در دانشگاههای امریکای شمالی بود. کسانی چون دانیل لرنر، ماریون لوی، نیل اسملسر، ساموئل ایز نشتات ، گابریل آ لموند و. ایشان معتقد بودند توسعه فرایند گذر از جوامع سنتی به جوامع مدرن است وعامل اصلی توسعه نیافتگی را درونی می دانستند. یعنی معتقد بودند جوامع توسعه نیافته خود باید از درون متحول شوندو تفکرات سنتی که مانع توسعه است به سمت تجدد و نوگرایی سوق پیدا کند ودر مقابل این دیدگاه، مکتب وابستگی که متاثر از مارکسیسم بود، عامل اصلی توسعه نیافتگی را درروابط استثمارگرایانه ، کشورهای مرکز با پیرامون جستجو می کردند وبر عامل بیرونی انگشت تاکید می گذاشتند. خواستگاه این نگرش دانشگاههای آ مریکای جنوبی بود .
توسعه نیازمند برنامه و بودجه است. و در سرمایه گذاری دولتی بخصوص در طرح های بزرگ عمرانی، فقدانِ طرحِ پیشنهادیِ مؤثر ( اشتغال زا ، دارای توجیه اقتصادی قوی، دارای تیمِ پیگیری کنندۀ قدرتمند و واجدِ تجربۀ علمی و عملیاتی ) می تواند به معنای فقدان توسعه باشد. در این دوران ما فاقدِ مدیران قدرتمندی در حوزۀ برنامه، بودجه و مدیریت استراتژیک بودیم و مدیران استانی ما به ندرت توانستند طرح اقتصادی کلان و در عینِ حال قابل اتکائی را پیشنهاد دهند و حتی اگر چنین طرح هایی پیشنهاد هم داده می شد ، تیمِ پیگیره کنندۀ قوی و کارآمدی برخوردار نبود که بتواند این طرح ها را به تصویب برساند.
1-      موانع اجتماعی (مهاجرت افراد باسوادو تحصیل کرده از مناطق محروم به دلایل مختلف ،بی سوادی و نقص نظام آموزشی بی عدالتی در نظام آموزشی(
2-      موانع اقتصادی(کمبود سرمایه گذاری،نبود یا کمبود تسهیلات و نظارت بر آن،توزیع نابرابر کالا و خدمات،بیکاری ،فقر( 
3-      موانع تکنولوژیک(فناوری سنتی و شیوه های سنتی تولید،نظیر آبیاری غرقابی)
4-      موانع فرهنگی (تقدیر گرایی،گرایش قومی ،طایفه ای وذهنیت منفی نسبت به سرمایه گذار خارجی و داخلی غیر بومی...)
5-      موانع زیست محیطی(کمبود آب کشاورزی،خرد بودن زمین های کشاورزی ، تخریب منابع طبیعی و...)
6-       موانع سیاسی( عدم انسجام و هماهنگی لازم بین دستگاههای مختلف اجرایی و عوامل دیگری مانند ثبات سیاسی ،مشکلات امنیتی ،تفسیرهای گوناگون از استقلال سیاسی ،اختلاف نظر بین جریانات سیاسی راجع به حضور سرمایه گذاران خارجی و ....را نیز در این رابطه می توان ذکر نمود.)
7-      موانع حقوقی( وجود قوانین ومقرارت دست و پاگیردر کسب مجوزها یا قوانین گمرکی ،مالیاتی وغیره....)
با این موانع مشخص است استان ملول وبیمار لرستان، با درجاتی پایین تر هنوز در وضعیت توسعه نیافتگی قرار دارد . دفاع از این ادعا کار چندان سختی نیست. مقایسه شاخص‌های توسعه استان لرستان با میانگین کشوری و سایر مناطق کشور گواه این مدعا است .
خصیصه های مناطق توسعه نیافته:
-میزان اندك سطح درامد و مصرف سرانه.
-سطح درامد در حد امرار معاش.
-اشتغال اکثریت نیروي کار کشور در بخش کشاورزي و فعالیت هاي وابسته.
-وجود بیکاري مزمن در اقتصاد بیکاري پنهان و کم کاري در بخش کشاورزي و سایر بخش ها.
-کمبود سرمایه لازم و پایین بودن سرمایه گذاري سرانه.
-میزان اندك تمایل به پس انداز و در نتیجه نرخ پایین تشکیل سرمایه.
-رشد زیاد و سریع جمعیت به دلیل بالا بودن نرخ موالید.
-عدم امکان تغذیه کافی براي افراد در سنین مختلف.
-عدم وجود نواوري و ابداعات جدید.
-عدم وجود وسایل ارتباطی و حمل و نقل مدرن.
-عدم کارایی سیستم اموزش و پرورش و درصد بالاي بی سوادي.
-عدم توزیع عادلانه ي درآمد و ثروت دربین جامعه.
 
در دهة اخير نقش رويكرد انساني در توسعه بسيار مورد توجه قرار گرفته است. اهميت اين موضوع به علت نقش مهم عامل انساني درفرآيند توسعه مي باشد. بزرگترين مزيت رقابتي كشورهاوسازمانها داشتن نيروي انساني توانمند مي باشد. بيشترين سهم ثروت جهاني نيز از آن نيروي انساني است، در كشورهاي توسعه يافته سهم منابع انساني درثروتشان بيشتراز سهم منابع فيزيكي و منابع طبيعي است.
  بطور متوسط 64 درصد ثروت كشورهاي جهان رامنابع انساني ، 16 درصد منابع فيزيكي و 20 درصد را منابع طبيعي تشكيل مي دهد،( 80 درصد ثروت ژاپن را منابع انساني تشكيل مي دهد) . در ايران نيز 34 درصد ثروت را عامل انساني و 37 درصد منابع فيزيكي و 29 درصد را منابع طبيعي تشكيل ميدهد. بين توسعه انساني و توسعه كشورها ارتباط مستقيمي وجود دارد.
  اگر هر كدام از ما فقط در طول يك سال كاري 10 درصد قدرت تفكر ، خلاقيت و تلاش خود را
 ا فزايش دهيم 2 /1  درصد ثروت استان افزايش خواهد يافت . اگر هر كدام از ما دو برابر سال گذشته كوشش و جديت)البته خلاقانه) داشته باشيم در سال آينده ثروت استان بالغ بر 10تا12 درصد افزايش می یابد . اگر اين كار را تا 5 سال مداوم انجام دهيم قدرت و توان وثروت استان  دو برابر وضع فعلي خواهد شد.
 حال باشرایط پیشرو و موانع ساختاری و فرهنگی موجود باید خیلی واقع بینانه به این بیندیشیم که توسعه یک امر فراگیر و همه جانبه است که با تغییر نگرش به وقوع می پیوندد و لذا با توجه به تعاریف عالمان و اندیشمندان این حوزه که توسعه را یک امر درون زا می دانند واینکه منتظر باشیم که یک سروش آسمانی بیاید وتوسعه را به ما ارزانی دارد یکه امری موهوم و خیالی می باشد اینکه یکی از الزامات اصلی و بسیار مهم توسعه پیدا شدن فرهنگ تغییر در میان مردمان آن دیار است و باید از داخل مردم نیاز به تغییر را احساس کنند و همین حس تغییر باعث بوجود آمدن مطالب گری جامعه وبه تبع باعث شناسایی نقاط ضعف میشود که خود گامی در جهت توسعه یافتگی است ونباید فقط از مسئولین کشوری و استانی انتظار داشت چرا که توسعه یک موضوع همه گیر است که  افراد جامعه باید دست در دست هم به حل موانع فوق الذکر پرداخته ،این مهم نیاز به به همراهی قاطبه مردم دارد و در پایان نوشتار خود را با این حدیث از پیامبر اسلام حضرت محمد (ص):(که دست خدا با جماعت است)را به پایان می رسانم.
                                   درپی غنیمت باشد مبادا چو آفتاب                که صبح سر براری و شامی فرو بری

محسن سپهوند


محسن سپهوند

کارشناس ارشد مدیریت مالی

دیدگاه‌ها  

#1 لرستانی 1395-02-01 12:37
سپهوند عزیز زحمت گشیدی . این داستانها تکراریست به جان کلام اشاره ای نفرمودید. خواهش می کنم عمیق تر ارزیابی بفرمایید.
نقل قول کردن
#2 سعید 1398-09-26 10:07
سلام بسیار عالی آفرین
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا