اگر نه همه، اما بسیاری از بروجردیها از اوضاع کنونی اين شهر راضی نیستند و احساس میکنند به نوعی عقبماندگی اجتماعی و اقتصادی دچار شدهاند.
در واقع اگر موقعیت پیشین و کنونی بروجرد، به ویژه در مقایسه با شهرهای پیرامون مانند اراک، همدان و حتی ملایر و نهاوند در نظر آید، این عقبماندگی به روشنی نمایان میشود.
قطعاً عوامل زیادی در ایجاد این وضع تأثیر داشته است که اگر بخواهیم یک یک آنها را برشماریم، فهرستی بلندبالا شکل میگیرد:
- تقسیمات نابهجای کشوری
- سیاستهای تمرکزگرایانه دولتمردان در گذشته و حال
- بیمِهریهای مسوولان
- فرار استعدادها و نخبگان شهر
- مهاجرتهای بیرویه
و ...
اما بسیار سادهانگاری است که عقبماندگی بروجرد را تنها معلول چنین عواملی بدانیم؛ چه در این صورت، همهي بروجردیها را به «انفعال» و بیتفاوتی اجتماعی متهم کردهایم! شاید بیان این اتهام با چنین کلیّتی «مته به خشخاش گذاشتن» و نوعی بیانصافی تلقی شود، نکته اینجاست که به راحتی هم نمیتوان آن را مردود و بیاساس دانست.
تقریباً تمامی شهرهای قدیمی ایران به تولید محصولی مشهورند و در این میان خاک پاک بروجرد، به تصدیق بیگانه و آشنا، به پرورش استعدادهای درخشان و نخبگان بیشمارش شهرت دارد. اما افسوس که در کمتر زمانی تنی چند از خیل عظیم این بزرگان و نامداران توانستهاند فارغ از حب و بغضهای شخصی، زیر یک سقف گرد آیند و برای شهر کاری کنند و باز شاهد بودهایم که در معدود زمانهایی که این اتفاق خجسته روی داده، چه گامهای بزرگی برداشته شده ولی گویی که قاعده بر تفرق و جدایی رقم زده شده است.
بیان خاطرهای بسیار تلخ از زبان زندهیاد "عبدالمحمد روحبخشان" - که هنوز هم قدرش برای بسیاری از همشهریانش شناخته نیست – در این باره بسی عبرتآموز است. وی میگفت و با افسوس و آه هم میگفت که در همایش ادب فارسی صدا و سیما که در اوایل دهه 70 برگزار شده بود، 3 تن از مشهورترین مردان ادب ایران زمین- که از همین خاک بروجرد برخاسته بودند و قلم از بیان نامشان هراس دارد- حضور داشتند، اما حتی در وقت استراحت میان برنامه نیز از یک گپ و گفتی خودمانی با یکدیگر خودداری کردند!
روحبخشان اضافه کرد که وقتی چنین چهرههای نامآوری از یک احوالپرسی ساده با یکدیگر ابا داشته باشند، روشن است که چرا هر کورهدهی باید هیأت و انجمنی در پایتخت داشته باشد الا بروجردیها! (توضیح آن که در آن زمان «انجمن بروجردیهای مقیم تهران» شکل نگرفته بود، هر چند این انجمن نیز چون به وجود فردی خاص قائم بود نتوانست به ایفای نقش تأثیرگذارش ادامه دهد.)
مثل عربی معروفی میگوید: «خزائن البلاد رجالها» و من از شما خوانندگان محترم میپرسم که چرا ما بروجردیها قدر این همه گنجینه را نمیدانیم؟! چرا با یکدیگر این همه بد تا ميكنیم؟! آخر، این همه حسادت، کینه، دشمنی و بدبینی از کجا آمده است؟!
چگونه میتوان با فهرستی از اتهامات ریز و درشتی که به هم نسبت میدهیم، این شهر عقبمانده را پیش برد؟! گیرم که هر یک از ما دهها، نه، بلکه صدها عیب و ایراد داریم، که داریم؛ پس چرا به جای برطرف ساختن این عیوب، فقط از پی «اثبات خود» و «نفی دیگری» هستیم؟! و چرا ...؟!
بگذریم، تا ما با یکدیگر این گونه هستیم و خودمان، خودمان را قبول نداریم، جا دارد که سایت رسمی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي لرستان نيز در فهرست 15 نفره «مفاخر علمی، فرهنگی استان»(1) جز یک نفر، نامی از هیچ بروجردی دیگری نبرد! باور ندارید، خود بنگرید: http://lorestan.farhang.gov.ir/fa/figures
محمد گودرزی (الف. فرهیخته)/ بروجرد
پينويس:
(1) در بخش معرفي مفاخر فرهنگي و هنري وبسايت اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي لرستان، زندگينامه اين اشخاص ذكر شده است:
حضرت آیتالله العظمی حاج آقا حسین احمدیطباطبائی بروجردی(ره)
علیحیدر امیری
آیتالله روحالله کمالوند
آیتالله حاج شیخ عبدالرحمن لرستانی
آیتالله شیخ مهدی قاضی
آیتالله سیدحسن طاهریخرمآبادی
شهید سیدفخرالدین رحیمی
حجتالاسلام و المسلمین حاج سیدنورالدین رحیمی
دکتر حمید عیدی
ناصر غلامرضایی
فرج علیپور
حسین شیدایی
رضا سقایی
سیدفرید قاسمی
حسین سالم
سکندر امانالهیبهاروند
علیرضا فرزین
رجوع كنيد به: وبسايت اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي لرستان (بخش معرفي مفاخر فرهنگي و هنري)
دیدگاهها
ای کاش دوستانی که لیست مفاخر علمی فرهنگی و هنری را تهیه کرده اند گشتی در دنیای مجازی و یا منابع مکتوب میزدند و بعد به گرفتن لیست اقدام میکردند .
شخصیتی مثل مرحوم زنده یاد دکتر سید جعفر شهیدی با آن همه آثار ارزشمند وتلاشهای پر ثمر آیا نظیری دارد که در این لیست جایی ندارد؟
چه دستهایی در کار است تا هر سال که میگذرد
واگرایی را در استان دامن زنند؟
مشکلی که آفت توسعه استان است .